غلامرضا رحیمی
کارشناس مدیریت پروژه
کنایهها در بسیاری ازضرب المثلها، برای ما ایرانیان با فرهنگ قوی شفاهی، بسیار رسا هستند. مثلا وقتی در جمع دوستان قصد داریم که اوضاع یکی از همکاران را توصیف کنیم،کافیه که گفته شود، ارتباط پُزش با جیبش مدتهاست که قطع شده و این یعنی اینکه نگاه به ظاهرش نکن که اوضاعش خرابه. و در واقع همینجور هم هست. یکی از همکاران من با کاری که کرد گرفتاری زیادی برای خودش و خانوادهاش و اطرافیانش درست کرد. به این ترتیب که مدتی با درآمد زمین کشاورزی قدیمی که خانمش از پدرش ارث برده بوده، حال و روز مالی خوبی داشت و پنهان نمیکرد که راضی است. اما اوضاع به همین منوال نماند و با آنکه پدر خانمش در زمان حیات شرط گذاشته بود زمین پدری قابل فروش نیست، این دوست ما با جوانی دیگر که خیلی به قول امروزیها بیزینسمن هم نشون میداد شریک شده و سعی کردند از زمین درآمدی بیش از حاصل کشاورزی در بیاورند. بابک؛ این بیزینس من جوان در ابتدا به دوست ما از سرمایه گنده در دستش و اینکه با این زمین چهها میشود کرد گفته بود، اما کمی که دوست ما درگیر شده بود سر از بانک و وام و بدهیهای هنگفتی که بقول خودش حتی شمارش آن را هم بلد نبود درآورد. خب البته بخشی از وامها هم موجب تبدیل پراید او به ماشین خارجی شد و این شد که خرجش هم بیشتر شد و تُن صداش هم عوض شد. صدا صدای پولداری بود، اما نه برای دوستان نزدیکی که درد دلهاش را شنیده بودند که برای حلقه دورتر اطرافیان.
در یک جمع اخیر با دوستان و در غیاب این دوست، وقتی که صحبت از، پُز عالی و جیب خالی او شد، دوست دیگر ما هم گفت ای بابا این که خیلی عجیب نیست. وقتی که جمع از او توضیح بیشتر خواست، پاسخ داد این رویه دولتی هم هست و البته توضیح بیشتری نیاز نداشت،کافی بود به این همه طرحهای عمرانی و غیرعمرانی زمینگیر بدون سرمایه، اشاره کند تا جمع بداند که ظاهرا این رویه محدود به دولت نبوده که رویهای است فراگیر. هرچند که از همان جمع شنیدم که: ماهی از سر گَنده گردد نی ز دُم.