غلامرضا رحیمی
کارشناس مدیریت پروژه
در یادداشتهای قبلی در مورد بیراهههایی گفتم که مانع از تعیین تکلیف اقتصاد میشود. از بیراهه عدالت گفتم و راه بلدهایی که با طرح شعار عدالت بدنبال تداوم سکانداری هستند. اما این تنها ترفند راه بلدها نیست. هر وقت که هزینه مخالفت علنی زیاد میشود، بسیاری به مخالفت پنهان روی میآورند. این نوع مخالفت قابل کتمان و اغلب تشخیصاش سخت بوده و انواع گوناگونی دارد از تحریک یکنفر کم تجربه به مخالفت علنی و پنهان شدن پشت او تا اظهار موافقت علنی و اقدام مخالف پنهانی.
از سویی دیگر هستند بسیاری که مواجه با مشکل را مثل با ماشین در میدان رفتن میدانند و رویه آنها دور زدن مشکلات است، حالا این مشکل بعضی وقتها، رعایت قانون است و بیشتر اوقات تصمیمی است مغایر منافع فرد. خب غیر طبیعی نیست که تعداد دور زنندگانی که باید عادات خود را عوض کنند و یا از گوشه اختیار و یا عوایدشان کسر گردد، زیاد باشد. حالا اگر دسته علاقهمند به مخالفت غیرعلنی را در کنار دورزنندگان قرار دهیم و یا حسب تقدیر این دو یکی گردند، ترکیب خلاقی بدست میآید. غرض آنکه، سالها است که کسی دیگر به صراحت به دفاع از نقش قوی اقتصادی دولت چیزی نمیگوید.کم کم و در نتیجه تعداد زیاد سخنرانیها و بیانیهها، واگذاری امور به بخش خصوصی به نوعی هدف رسمی تبدیل شده است.حتی نگاهی سرسری به بخشهای خبری رسمی رسانهها برای آشنایی به شعار مُد روزِ خصوصیسازی کافی است. از سوی دیگر فهمیدن اینکه این همه فقط شعاری است و یا شاید آرزو نیز سخت نیست. نیازی به کنکاش و تحقیق نیست که کافی است مصاحبههای مدیران ارشد سیاسی کشور را بشنویم تا لغات حالا مانوس شده و عادی همچون، خصولتی و شبه خصوصی و امثالهم را از دهان آنان نیز بشنویم.گویی که نوع دور زدن مخالفان در بیراههها، آنچنان بدیع است که کسی را یارای توقف آنان نیست. بهنظر میرسد که مسببان شکلگیری این خصولتیها و یا هر آنچه که این روزها آنها را مینامند، انسانهای خلاقی هستند. اگر شکی دارید، چند شمارهای با من باشید و یادداشتهای این ستون را در مرور روشهای خلاقانه آنان برای دور زدن هدف واگذاری اموراقتصادی به مردم، دنبال کنید.