پنج شنبه 30 فروردین، 1403

کدخبر: 14847 18:31 1394/05/23
گفت و گو با دکتر داریوش قنبری : معتدلین دو جناح به ائتلافی نانوشته رسیده اند

گفت و گو با دکتر داریوش قنبری : معتدلین دو جناح به ائتلافی نانوشته رسیده اند

دسته‌بندی: بدون دسته‌بندی
گفت و گو با دکتر داریوش قنبری : معتدلین دو جناح به ائتلافی نانوشته رسیده اند

گفت و گو با دکتر داریوش قنبری : معتدلین دو جناح به ائتلافی نانوشته رسیده اند

دسته‌بندی: بدون دسته‌بندی

گفت و گوی تحلیلی جهان اقتصاد با دکتر داریوش قنبری؛
معتدلین دو جناح به ائتلافی نانوشته رسیده اند
اصلاح طلبان و اصول گرایان هم چنان دو جناح اصلی در سپهر سیاسی ایران هستند
گروه سیاسی
politics@jahaneghtesad.com
ماه های پیش رو ماه های پر ماجرایی در عرصه سیاست داخلی ایران خواهد بود. نزدیکی انتخابات مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی و اراده همه جریان های سیاسی برای کسب اکثریت کرسی های بهارستان یکی از مهم ترین مسائل در ماه های آینده است. در چنین شرایطی بارکاوی وضعیت سپهر سیاسی کشور و آرایش مهم ترین جناح های سیاسی برای ارایه هر پیش بینی و تحلیلی ضروری است.
 واقعیت آن است که با پیروزی حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۲ آرایش نیروهای سیاسی کشور دستخوش تحولاتی شده است. در کنار خروج نیروهای اصلاح طلب از بن بست و فعالیت بیشتر این نیروها، جریانات نزدیک به دولت یازدهم نیز با عنوان کلی اعتدال گرایی مشغول فعالیت هستند. دسته بندی های درونی در میان اصولگرایان نیز شدت گرفته است و به نظر می رسد این جناح نیز در معرض تحولات جدی درونی قرار داد.
 روزنامه جهان اقتصاد در نظر دارد در گفتگو با برخی تحلیلگران سیاسی به بررسی آرایش کلی نیروها در سپهر سیاسی ایران بپردازد. در نخستین گام به این منظور به سراغ دکتر داریوش قنبری استاد دانشگاه و نماینده دوره های هفتم و هشتم مجلس شورای اسلامی رفتیم و در گفتگویی تفصیلی با او در مورد آرایش جناح های سیاسی کشور به بحث نشستیم. در ادامه می توانید بخش نخست این گفتگو طولانی را مطالعه نمایید.

موضوع بحث ما آرایش و فضای سیاسی ایران در شرایط فعلی و به خصوص بعد از حصول توافق هسته ای است. سؤال اولم این است که شرایط فعلی کشور را به لحاظ آرایش جناح های سیاسی چطور می بینید؟ جناح های اصلی کدام ها هستند و در حال حاضر چه نوع رابطه ای با همدیگر دارند؟
باید عرض کنم که جناح های اصلی فعال در عرصه سیاسی کشور همچنان همان دو جناح اصلاح طلب و اصول گرا هستند که در ادبیات سیاسی کشور این ها در برهه های مختلف با نام های دیگری چون راست و چپ هم شناخته می شدند و در مجموع علی رغم این که برخی ها در مقاطعی تلاش کردند که جریان سومی را راه اندازی بکنند، هنوز جریان سومی در کشور راه اندازی نشده و همچنان جریان های فعال همین دو جناحی هستند که از گذشته فعال بودند.
 با توجه به شکاف های اجتماعی و سیاسی که در جامعه ما وجود دارد، بعید می دانم که در آینده نزدیک  هم ظرفیت شکل گیری جریان سومی هم وجود داشته باشد.
 اما در مورد  این که توافق هسته ای چه تاثیری روی وضعیت این جناح ها داشته است، به نظر من این توافق در کل موضع اصلاح طلبان را تقویت کرد. موضع اصلاح طلبان همواره مذاکره، گفتگو و جایگزین کردن دیپلماسی بجای روش های خشن است و آنچه که اتفاق افتاد در عرصه سیاست خارجی و عرصه دیپلماتیک کشور در کل موضع اصلاح طلبان را بیشتر تقویت کرد.
 علاوه بر اصلاح طلبان این توافق موضع اصولگراهای معتدلی که اگرنه به اندازه اصلاح طلبان  ولی  به هر حال طرفدار منطق گفتگو و مذاکره بودند را در هم در عرصه سیاسی کشور تقویت کرده است. و قطعاً آنچه امروز شاهد آن هستیم، آینده سیاسی کشور را تحت تأثیر قرار می دهد و بر تقویت موضع اصلاح طلبان در آینده تاثیر گذار خواهد بود.
البته اصلاح طلبان هیچ وقت به استفاده از مصالح ملی برای رسیدن به اهداف جناحی اعتقاد نداشته اند اما مردم به خوبی این را می دانند که چه استراتژی یا نگرشی توانسته است منابع ملی را تقویت کند. همین که جامعه به این موضوع پی ببرد، موضع آن جریان یا جناحی که طرفدار منطق گفتگو و مذاکره بوده را بیشتر تقویت و اعتماد بیشتری را در کنار مردم نسبت به آن جناح ایجاد می کند.
ارتباط با آرایش سیاسی فعلی کشور لازم است به یک نکته دیگر هم اشاره کنم. با توجه به احساس خطری که معتدلین هر دو جناح اصلاح طلب و اصولگرا از ناحیه افراطیون و تندروها داشتند، چند سالی است که این معتدلین به نوعی ائتلاف نانوشته با همدیگر رسیده اند. این ائتلاف از اواخر دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد شروع شد و همچنان ادامه دارد و به نظر من در آینده هم به نوعی مسیری را که تاکنون پیموده شده است ادامه خواهد داد. این مسیر مسیری نیست که به این سادگی رها بشود و من فکر می کنم که با توجه به خطر افراط گرایی برای کشور عقلای جریان اصولگرا به این نتیجه رسیدند که  با اصلاح طلبان همکاری کنند و اصلاح طلبان هم در جهت پیش برد منافع ملی مسائل جناحی را یک مقداری به فراموشی سپردند و به سمت همکاری با معتدلین جریان اصولگرا در جهت پیشبرد منافع کشور و نظام پیش رفتند. احساس من این است که در انتخابات امسال هم احتمال دارد این بین اصلاح طلبان و معتدلین جریان اصولگرا ادامه پیدا کند. این همکاری البته با حفظ مواضع هر دو طرف خواهد بود. به هر حال اختلافاتی هم بین دو جناح وجود دارد و قطعاً و یقیناً هر دو جناح به این اختلاف دیدگاه ها واقف هستند، با این وجود با توجه به ضرورتی که منافع ملی ایجاب می کند نوعی هماهنگی راهبردی را در پیش گرفتند و این هماهنگی راهبردی بین جناح ها و جریان های سیاسی در کشور فعلاً ادامه دارد.
آقای دکتر در صحبت هایتان تأکید کردید که همچنان دو جناح اصلاح طلب و اصولگرا جناح های اصلی در ایران هستند، در حالی که در شرایط سیاسی فعلی کشور نشانه هایی وجود دارد که با این نظر در تناقض است. اولین نشانه اوج گرفتن جریانی است که بنام میانه رو یا اعتدالگرا مشخص می شود به طور در قالب دولت حسن. روحانی . از سوی دیگر به نظر می رسد که به خصوص اصولگرایان در درون خودشان دچار انشقاق جدی هستند و برخوردهای این ها دیگر تا سطحی پیش رفته که تصور هم جناح بودن آن ها باهم واقعا سخت است.  از طرفی جریان اصولگرای میانه که شاخص ترین فرد این جریان که در قدرت حضور دارد آقای لاریجانی است در مقام ریاست مجلس و افرادی مثل آقای ناطق نوری هم در خارج از قدرت هدایت این جریان را بر عهده دارند. از طرف دیگر جریان احمدی نژاد که درحال ساماندهی خود برای شرکت در انتخابات مجلس و احتمالا انتخابات بعدی ریاست جمهوری است، از طرف دیگر جبهه پایداریست که در مجلس کاملاً واجد قدرت است و مواضع خیلی شدیدی علیه دولت می گیرد . چیزی که روشن است مناقشه میان این گروه های مختلف از اصولگریان بسیار بیشتر از مناقشه آن ها با اصلاح طلبان است ،به عنوان مثال فشاری که جبهه پایداری  دارد به آقای لاریجانی وارد می کند به مراحل خیلی جدی رسیده است. این دو مطلب را یکی اوج گرفتن جریان اعتدال گرا ، پایگاه اجتماعی و اصالت گفتمانیش و دوم این جناح بندی درونی اصولگراها را چطوری ارزیابی می کنید؟
بله جریان اعتدال که شما هم اشاره به آن داشتید به نظر من همان جریان اصلاحات است بعلاوه معتدلین جریان اصولگرا. در بطن جریان اصلاح طلبی به هر حال اعتدالگرایی و میانه روی هم وجود دارد. چون تغییرات اجتماعی به دو شکل روی می دهند. به صورت انقلابی یا در قالب اصلاح طلبی که مبتنی بر روش های مسالمت آمیز و میانه روانه است. نیروی های سیاسی اصلاح طلب هم چنان که از نامشان پیداست به روش دوم گرایش داشته اند. به این ترتیب اعتدال گرایی و میانه روی در بطن گفتمان اصلاح طلبی وجود داشته است و دارد.
 اما در خصوص اصولگرایان معتدل، برخی از اصولگرایان که خطر تندروی برخی از همفکرانشان را احساس کردند از آنها فاصله گرفتند. این طیف عقلای جریان اصولگرا هستند که منافع ملی برایشان حائز اهمیت هست جاضر نیستند منافع ملی را فدای منافع جناحی بکنند. از افراد شاخص این طیف باید به آقای ناطق نوری و اقای لاریجانی اشاره کنم.
این طیف با توجه به احساس مسؤولیتی که در قبال منافع ملی داشتند به سمت اصلاح طلبان بیشتر گرایش پیدا کردند و در انتخابات سال ۹۲ شاهد نوعی ائتلاف نانوشته بین این طیف و اصلاح طلبان بودیم. در سال جاری هم به احتمال خیلی زیاد این ائتلاف ادامه پیدا می کند.
 اما داستان تندروها داستان خاص خودشان است. به نظر من در حاضر اعضا جبهه پایداری پرچم دار تندروی در میان اصولگرایان هستند و- جریان احمدی نژاد هم حالا هر اسمی را بخواهد بر روی خودش بگذارد- یک جریان اصولگرا تلقی می شود. من جریان احمدی نژاد را جدا از جریان اصولگرایی نمی دانم.
اتفاقاتی افتاد که هم اصولگراها مایل بودند که احمدی نژاد را دیگر در میان خودشان نپذیرند. مسائلی مثل ماجراهای اواخر دوران ریاست جمهوری او بحث قهر ، تقابل او با چارچوب های اصولگرایی و بخصوص قضیه تقابل ایشان با رهبری در قضیه وزارت اطلاعات از جمله دلایلی است که اصولگراها مقداری از احمدی نژاد فاصله گرفتند. البته احمدی نژاد هم در اواخر ریاست جمهوریش بدش نمی آمد که از اصولگرایان فاصله بگیرد و نام دیگری را برای خودش انتخاب بکند و با نام دیگری وارد عرصه سیاسی بشود.
احمدی نژاد روی کاندیدای مورد نظرش کار کرده بود تا تابلوی دیگری ورود پیدا بکند. حتی سعی کرد خودش را به اصلاح طلبان نزدیک کند. اما اصلاح طلبان با توجه به مواضع تندروانه ای که احمدی نژاد داشت چراغ سبزی نشان ندادند.
من جریان احمدی نژاد را جریان فکری اصیلی نمی بینم. آن ها را یک جریان احساسی در میان اصولگرایی می دانم. البته جریان های افراطی کلاً احساسی هستند نه عقلگرا. به نظر من بین جبهه یکتای احمدی نژاد و جریان پایداری با توجه به برخی احساساتی که بین هر دو طیف غالب است تفاوت چندانی وجود ندارد. اختلاف آنها در ارتباط با یک سری روش ها هست نه اختلاف فکری و مبنایی به آن معنایی که باعث بشود یک جریان یا جناح خاص و مجزا شکل بگیرد.
قطعاً و یقیناً احمدی نژاد و طیف ایشان هر اسمی روی خودش بگذارد اصولگرا تلقی می شود و جریان پایداری هم اصولگرا هستند و این ها در کل ماهیتاً در اعتقاداتشان تفاوت چندانی با هم دیگر ندارند، گرچه هر کدام روش های خاص خودشان را دارند و برخی مسائل احساسی باعث اختلافاتی بین آنها شده است.
من فکر می کنم که در انتخابات مجلس امسال احمدی نژاد با سایر تندرو های اصولگرا دو مسیر را بیشتر پیش رو ندارد یکی این که به سمت ائتلاف با آنها بیاید. راه دیگر این است که با حفظ هویت اصولگرایی اما با نام جدیدی بخواهد وارد بشود. اما هر نامی باشد به هر حال یک جریان اصولگرا تلقی می شود. من فکر نمی کنم که وزن جریان احمدی نژاد آن اندازه باشد که بخواهد از بقیه اصولگراها جدا حرکت کند.
به نظر من احمدی نژاد در شرایط فعلی یک استراتژی دوگانه را دنبال می کند، از یک طرف تلاش می کند تا در میان سایر اصولگرایان پذیرفته شود. در این راستا دارد برخی از افراد حاشیه دار اطراف خودش دور می کند. احمدی نژاد با این کار دارد به اصولگراها علامت می دهد که او را بپذیرند و این نشان از تمایل او برای همراهی با اصولگرایان در انتخابات سال جاری است.
اما بحثی که وجود دارد این است که احمدی نژاد در پی این است که دست بالا را در لیستی که اصولگراها ارائه بدهند داشته باشد و افراد بیشتری را از همفکران خودش در لیست جای بدهد.
این چیزی است که به نظر من بقیه اصولگراها روی آن توافقی با احمدی نژاد ندارند و به نظر من سهم خیلی زیادی را برای احمدی نژاد در لیست هایی که می بندند درنظر نخواهند گرفت. احمدی نژاد فعلاً چانه اش را می زند،اگر موفق بشود که بتواند افراد بیشتری از لیست خودش را در لیستی که بقیه اصولگراها ارائه می دهند جای بدهد، قطعاً با لیست آنها می آید. اگر نه، این احتمال وجود دارد که به سمت لیست مجزا برود.
مشکلی که احمدی نژاد دارد این است که نه در میان عامه مردم آن تفکرات پوپولیستی اش خریدار دارد و نه در میان اصولگراهای همفکر خودش. احمدی نژاد اگر بخواهد همراه اصولگراها باشد می تواند تعداد معدودی از افرادش را در لیست آن ها جای بدهد.
باید منتظر ماند و دید که احمدی نژاد آیا به این که به شکل یک فرد حاشیه ای در جریان اصولگرا باشد و به حداقل ها قانع باشد رضایت می دهد یا این که می خواهد زیاده خواهی بکند و دنبال این است که افراد بیشتری از طرفدارانش در لیست باشند که این روش دوم را قطعا همان طور که خدمتتان عرض کردم اصولگرایان نخواهند پذیرفت.
 اما این هم طبیعی هست به هر حال در گذشته هم این اتفاق افتاده است که اصولگراها با چند لیست آمدند. این که اصولگراها با چند لیست بیایند این به معنی شکل گیری یک جناح جدید در عرصه سیاسی کشور نیست و این ها همه در قالب جناح اصولگرا هستند که این روزها دچار تشتت و مسائل و اختلافات درونی بسیار زیادی شده اند.
البته اختلافات هم واقعاً همان طوری که شما هم به درستی اشاره کردید اختلافات عمده و اساسی است. اختلافاتی نیست که به سادگی آن ها بتوانند حل کنند و به یک ائتلاف  برسند.
به هر حال این اختلافات باعث شده که ما نه از یک جریان اصولگرا بلکه از جریان های اصولگرا ما بخواهیم نام ببریم. امادر کل آرایش سیاسی کشور همان آرایش گذشته هست. اما با وجود تنوع جریان های مختلف درونی که الان در این طیف پیدا شده است. و همین تنوع خاص در جریان اصولگرا بود که باعث شد که طیف معتدل اصولگرایان به سمت اصلاح طلبان گرایش پیدا بکنند... ادامه دارد .



  • دیدگاهی برای این نوشته ثبت نشده است.
  • افزودن دیدگاه


JahanEghtesadNewsPaper

جستجو


  |