گروه تولید- در جغرافیای اقتصادی کشور ما هرگاه اصطکاک و چالشی رخ داده ردی از عدم مفاهمه و فقدان گفتگوی اخلاقمند نیز در آن به وضوح دیده شده است.
نمونه معمول این معضل را می توان در پرونده –حالادیگرپرحکایت شده-نیشکر هفت تپه دید.موضوعی تلخ که اگر از همان آغاز دستخوش مشکلاتی که برایش بوجود آورده بودند نمیشد، دغدغهمندان در کنار تصمیمسازان برایش چارهای میاندیشیدند اینک به گرهی کور تبدیل نمیشد.
به گزارش جهان اقتصاد، شرکت کشت وصنعت نیشکر هفت تپه که تا پیش از ورود به چالشهای دهههای اخیر، عنوان ممتاز یک بنگاه سودده را با خود به یدک میکشید طی چندین سال بهدلیل ضعف دیدگاههای درست اقتصاد مدرن از موضوع خصوصیسازی، در فاصلهای کوتاه در کارنامه اقتصادی کشور نمرهای منفی گرفت و در معادلات داخلی تجاری به گرهی کور در حل و فصل منازعاتی از این دست بدل شد که البته این بیماری دامنگیر دیگر بخشهای اقتصادی کشور نیز شده بود.
این مشکل وقتی شمایلی تمام و کمال به خود گرفت که بیبرنامگی اقتصادی از یک سو و سیاستزدگی تجارت و اقتصاد از دیگر سو، فعالیت این مجموعه را یکسره به طوفانهای رایج گروههای ذینفع سیاسی فرو برد. به همین دلیل هم بود که در ماجرای نیشکر هفتتپه، تر و خشک با هم سوختند و درحالی که هیچ طرفی از دعوا حرف دیگری را نمیشنید، این نزاع بالا و بالاترگرفت و به الگویی برای حل ناشدگی چالشهای اقتصادی داخل کشور مبدل شد.
در حالی که اهل نظر معتقدند که ایران، زادگاه نیشکر در دنیا بوده و در زمان داریوش و بعدتر در دوره حکومت دولتهای اسلامی یکی از مراودات اصلی ایران با کشورهای همجوار، تجارت شکر بوده و خوزستان-به عنوان محل خوز یا شکر-حرف اول در این زمینه را میزده است، تولید و تجارت و صادرات نیشکر به برنامههای توسعهای امیرکبیر نیز راه مییابد که البته وی در این زمینه توفیقی حاصل نمیکند تا بعد در سال 1316 رییس وقت سازمان برنامه و بودجه، برنامه بزرگی برای تولید این محصول در کشور را مد نظر قرار میدهد و باز موفق نمیشود تا به همین ترتیب اولین اقدام واقعی در سال 1337 برای کشت نیشکر با تکیه بر منابع آبی رود کارون و حاصلخیز و مستعد بودن خاک خوزستان برای کشت این گیاه عملیاتی میشود و نخستین مزارع و در مجاورت آن اولین کارخانه تولید شکر احداث میشود. به همین ترتیب اولین شبکه آبرسانی سد تازه تاسیس دز نیز به سوی این مجموعه روان میشود تا تغذیه مزارع و کار کارخانه نیز تدوام پیدا کند.
قلمه اولیه نیشکری که در ایران این دوره کشت شد از آمریکا وارد شده بود و این اتفاق درحالی افتاده بود که اداره این مجتمع تولیدی به عهده سازمان آب و برق آن زمان که به KWPA معروف بود سپرده شده بود. بین سالهای دهه 40 و 50 شمسی تغییر و تحولاتی رخ داد که مدیریت این مجموعه به وزارت کشاورزی تحویل داده شد.
به رغم آن که ایده اولیه شکل گیری و اجرای این طرح با اتکا به نیروها و امکانات خارجی سامان میگیرد تولید شکر در این منطقه رفته رفته توسط خانوادههای بومی پی گرفته میشود تا جاییکه نیشکر هفت تپه به نمادی از یک مجموعه موفق محلی بدل میشود و به همین ترتیب نطفه وابستگی شدید عاطفی بین زمین، کارخانه، کارگر و مدیر در این منطقه بسته میشود.
موفقیت کشت و صنعت نیشکر هفت تپه تا سال 57 با زیرکشت رفتن12هزار هکتار از 24 هزار هکتار زمین تحت پوشش مجموعه، روزهای خوش تولید را رقم میزند و درحالی که اصالتا نیشکر محصولی پربازده در هر هکتار تحویل کشاورز میدهد از هر 100 کیلو، 10 کیلو شکرخالص تولید میشود که نسبت به دیگر استحصالهای زراعی رقمی قابل توجه در اقتصاد کشاورزی کشور را محقق میکند.
تا سالهای 66 و 67 که این توفیق ادامه پیدا میکند دولت وقت به فکر میافتد که این تجارت استراتژیک را توسعه بدهد و ایده 70 هزار هکتاری زمینهای استان خوزستان برای زیرکشت بردن آغاز میشود.استارت آغازین زده میشود. محصول مادر از هفت تپه به دیگر جاها برده میشود تا با آن الگو، کار به انجام برسد و این گونه میشود که درحالی که هفت تپه 10 هزار هکتار زیرکشت برده، کشت وصنعت کارون 24هزار و شرکتهای دیگر هرکدام در محدودهای 10 هزار هکتاری این طرح را دنبال میکنند.
بعد از نوساناتی که جنگ تحمیلی در اقتصاد کشور ایجاد کرد، کار کارخانه نیشکر هفت تپه تا سالهای 87 و 88 ادامه پیدا میکند،
اما ازهمین جا بخت و اقبال نه چندان خوش این مجموعه رخ نشان میدهد و ضعف هدایت این بنگاه تولیدی باعث میشود عرصه بر نیروهای کارآمدی که بسیار دلسوز ومتعصب بودند هر روز تنگتر و تنگتر میشود.
غلامرضا صابریانزاده، قائممقام مدیرعامل جدید این مجموعه در امور تولید میگوید: نیروهای مذکور در کار خود بسیار مسلط بودند و همت و غیرت همین افراد، این کارخانه را زنده نگه داشته بود اما کار به جایی میرسد که همین نیروهای دلسوز و کاربلد به مشکلات عدیدهای دچار میشوند. حقوقهایشان مرتب عقب میافتد. از تسهیلات رایج و جاری مجموعه محروم میشوند و رفتهرفته جای خود را به افرادی میدهند که به سفارش این و آن به کار گماشته شده بودند. کاری که اصلا هم در آن تخصص و تعصبی نداشتند.
وی میافزاید: همه آن چه به لحاظ رفاهی برای کارکنان در یک مجموعه تولیدی لازم است از قدیم در این گروه وجود داشته و کافی است فرصت داده شود تا این بخشها به حیات معمول خود ادامه دهند و دستخوش مشکلات بیرونی نشوند.
وی معتقد است تنها مفاهمه و گفتگو در کناربرنامهریزی واقدامات مالکان جدید میتواند مشکلات کارگری و چالشهای تولیدی در این مجموعه را برطرف سازد و این کار نیاز به فرصت دارد که اگر این فرصت از مجموعه دریغ شود حال و روز همین کالبد آسیب دیده مجددا رو به وخامت خواهد گذاشت.
صابریانزاده میگوید: من به روشنی نوید میدهم که یک آرامش نسبی درحال برقرار شدن است و درآینده ای نزدیک، وضعیت به حال طبیعی خود بازخواهد گشت و این در شرایطی محقق خواهد شد که اجازه ندهیم منافع ملی و تلاشهای به ثمر نشسته نسلهای زحمتکش پیشین این مجتمع تولیدی، به غرض ورزیهای سیاسی و شبهسیاسی برخی از افراد و جریانات آلوده شود.
وی اضافه می کند: شک نیست که اگرسیاستهای نادرست درپیش گرفته نمیشد و فیالمثل آخرین مدیر سالهای93و 94 سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران(ایدرو) با هزارو دویست، سیصد نفر نیروی جدید وارد این مجموعه نمیشد و اجازه میداد که کار به شکل طبیعی خود به سرانجام برسد ما هرگز چنین وضعیت دشواری را در سالهای گذشته تجربه نمیکردیم.
قائممقام مدیرعامل در امور تولید شرکت کشت و صنعت نیشکر هفت تپه همچنین عقیده دارد که این کار«ایدرو» رسما با این نیت انجام شد که بخش خصوصی وارد کار نشود و چنین اقدامی به این قیمت تمام شد که نه تنها بخش خصوصی نتوانست موفق عمل کند بلکه بخش دولتی هم سررشته کاررا از دست داد و چنین میراثی را باقی گذاشت.
وی ادامه می دهد: من اعتراف می کنم در دوره جدید که بخش خصوصی وارد کار شد یعنی در همان یکی دوسال اول مشکلاتی وجود داشت که طبعا باقی مانده از روزگاران پیشین بود اما هم اکنون وضعیت بسیار متفاوتتر از پیش شده است. نیروهای اصیل هفت تپه که در این مجموعه ریشه دارند همچنان دلسوزانه کار را به پیش میبرند؛ این نیروها به راستی برندهای هفت تپه هستند.
صابریانزاده میافزاید: قصد داریم در امتداد سامانبخشی به کار تولید مجموعه، توسعه کشت در مزارع جدید و همچنین توسعه انواع دیگر محصولات زراعی را نیز در دستورکار قرار دهیم و این درحالی است که امسال موفق شدهایم 40 هزار تن محصول تولید کنیم و در سال آینده به سوی تولید 55هزار تنی خواهیم شتافت و به فضل خداوند درسالهای بعدش نیز تولید را به 70 هزار تن خواهیم رساند تا درآمد شرکت به هزار میلیارد تومان برسد و از این رهگذر هزینهها سربهسر شود و باید همین جا بصورت شفاف اعلام کنم که هماکنون هزینههای مجموعه هرماه 60 میلیارد تومان است که 40 میلیارد تومان آن حقوق پرسنل را تشکیل میدهد و 20 میلیارد تومان هم صرف مخارج صنعتی و بالاسری میشود که متاسفانه هر روز قیمتهایی بالاتر پیدا میکند.
وی همچنین تاکید میکند: باید اعتراف کرد که بخش خصوصی در حال حاضر حدود بیش از2هزار میلیارد تومان هزینه کرده است و حقوقها را پرداخت کرده تا کار به سامان برسد و باید به این بخش فرصت داد تا کارها را به درستی انجام دهد.
صابریانزاده ادامه داد: قبول دارم که پرداختها گاهی دیر انجام میشد ولی هم اکنون هرماه حقوقها پرداخت می شود و درست است که حقوق فروردینماه را الان داریم پرداخت میکنیم ولی این پرداختها هرماه و بدون وقفه به انجام میرسد و حتی حقوق و اضافه کار افرادی که در اعتصاب به سر میبرند نیز به دقت و حساسیت دارد واریز میشود.
این فعال حوزه کشت نیشکر اضافه میکند که مسئولان جدید این مجموعه صنعتی به شکلی جدی با کمک و همراهی نیروهای اصیل منطقه عزم خود را جزم کردهاند که تولید به بهترین شکل ممکن ادامه پیدا کند و رجا واثق دارند که این امر مشروط به این که فرصتهای لازم و آرامش بر قرار باشد، شدنی خواهد بود.
او میگوید: به تعبیر ما کالبد جراحی شده نیشکر هفت تپه نیاز به استراحت و آرامش دارد.
فرهاد بهاری، معاون مدیرعامل دربخش صنعت این شرکت نیز با ذکر این نکته که نیشکر هفت تپه در بدو امر با تحقق سه هدف اشتغال برای مردم محروم منطقه، استفاده از آب سد تازه تاسیس محمدرضا شاه و در نهایت بیرون آوردن منطقه از بیثباتی سیاسی و اقتصادی و زدودن محرومیتهای موجود آغاز به کار کرد میگوید: سال 1337 آمادهسازی زمین زراعی و احداث کارخانهای با ظرفیت 40هزار تن در دستور کار قرار گرفت و در شرایطی که هیچ نیروی متخصصی در منطقه وجود نداشت با کمک متخصصین خارجی و نیروهای تربیت شده حوزه نفت کشور، اهالی بومی جذب کار شدند و بعد همین نیروهای بومی به ردههای سرپرستی و بالاتر ارتقا پیدا کردند .
وی میافزاید: در سال 1340 با 2هزار و 200 هکتار زمین و تولید 12هزار تن شکر کار آغاز شد اما آن زمان در شرایطی که دولت، دولتی متمرکز بود رشد مجموعه دچار هیچ مشکلی نشد اما وقتی «دولت در سایه» وارد کار شد آباد کردن منطقه هم تحت تاثیر قرار گرفت.
بهاری اضافه می کند: از برکات آن دوره کاری میتوان به تربیت شدن نیروهای متخصص و اعزام و اشتغال آنها به مجموعههای دیگری مانند کشت و صنعت کارون اشاره کرد که بیانگر جایگاه والای نیشکر هفت تپه بوده است و این در حالی اتفاق افتاد که 7 نفر از نیروهای حوزه مدیریت 7، کارخانه بزرگ توسعه نیشکر و صنایع جانبی در اهواز تاسیس کردند.
این فعال باسابقه در کشتوصنعت نیشکر هفت تپه ادامه میدهد: در سال 57 این مجموعه به تولیدی 106هزارتنی رسید یعنی 6هزار تن بالاتر از ظرفیت اسمی خود بعد از طرحهای توسعهای که پیش از آن انجام داده بود. اما بعد از انقلاب و مشکلاتی که پس از آن به تاثیر از دفاع مقدس برای منطقه و طبعا در خلال بمبارانها بهوجود میآمد این مجموعه نیز گرفتاریهایی پیدا کرد و عملا کل ساختارهای مجموعه بههم ریخت.
وی می گوید: خیلی شفاف بگویم که تا دوران سازندگی مدیرانی دراین مجموعه به کار گمارده شدند که براساس شایسته سالاری انتخاب میشدند و به افزایش تولید، رشد اقتصادی، افزایش خدمات و چابکسازی سازمان اعتقاد داشتند.این مدیران معتقد بودند که یوتیلیتیها باید درهمین منطقه و توسط اهالی بومی حفظ و گسترده شود. این درحالی است که بهترین قهرمانان ورزشی در همین مجموعه و منطقه رشد پیدا کردند؛ اینجا 4 مهمانسرا داشت که بعدتر همه به دلیل ضعفهای شدید مدیران بعدی تعطیل شد؛ زمین تنیس و باشگاه گلف و بهترین مدارس و مطلوبترین پارکها را داشت که عملا تخریب شد.
بهاری ادامه میدهد: بعد از رفتن مدیران اقتدارگرا که استخدامها را براساس تخصص انجام میدادند و استخدامهای روابطی را خیانت به سازمان میدانستند کسانی وارد کار شدند که عملا سیاسی کار بودند و از فرد مشغول در هنر و رسانه، بگیر تا روحانیون به عنوان مدیر این مجموعه کار را به عهده گرفتند که بهتدریج توان سازمانی را کاهش دادند، مثلا با سفارش نماینده و وزیر و وکیل و امثالهم نیرو استخدام میکردند و همین اقدامات، کارآمدیها را از بین برد.
وی اضافه میکند: اینجا متاسفانه رفتارهایی باب شد که داد کارگر و مدیر و بقیه را درآورد؛ عامل بهوجودآورنده این اعتصابات و اعتراضات به هیچ وجه بخش خصوصی نبوده و ریشه در اوایل دهه هشتاد دارد که بعضی از آقایان آمدند و همان زمان با دستورات اشتباه دولتی، بهخاطر واردات بیرویه کارخانه قند را هم تعطیل کردند.با این شرایط بود که پرسنل امنیت شغلی خود را از دست رفته دیدند و روابط بر ضوابط حاکم شد و نیروهای بسیار باسواد و معتبر و کارکشته خانهنشین شدند و بهجایش افراد سفارشی بهکار گمارده شدند، کسانی که دانشگاه رفته بودند بیکار شدند و این مسایل باعث شد متخصصین یا دنبال بازنشستگی بروند و یا ترک کار و دیار کنند.
بهاری تاکید میکند که ایجاد بیانگیزگی و بدبینی حاکم شده در جّو آن روزها بین پرسنل و لایههای مدیریتی چالشهایی پرشمار ایجاد کرد که رفتهرفته بیشتر و عمیقتر و بعد از آن هم بهانهجوییها آغاز شد، در چنین حالتی وقتی ساختار بهم بریزد و مجموعه تبدیل به یک سازمان فوق بحرانی بشود احتمال هرگونه اتفاقی ممکن خواهد شد و هر بهانه و اعتراضی هم حادث خواهد شد و بدتر از آن این است که همه آنها که دلشان میخواست سازمان به روزهای موفق و درخشان و قدیم خود برگردد، به «آدم بده» ماجرا معروف میشدند!
وی میافزاید: در سال 86 پرسنل ریختند و سه راه خوانساری را بستند و این درحالی بود که دولت 7 ماه بود حقوق آنها را نداده بود، درهمان سالها بودند افرادی که در هفت تپه آموزش دیده بودند و سکوی پرششان همین هفت تپه بود اما نمیتوانستند کاری بکنند چون در سمت مسئولیتی در شرکت نبودند؛ اینها همه درست در زمانی که هفت تپه تشکیلات دامداری داشت و بهقول خودشان پرسنل شرکت کباب 70 سانتی میخوردند، بود و بعد دیدند که همه این امکانات از بین رفت، هفتتپهای که در سال 1386 تولیدی معادل 9 هزار و 800 تن را دارا شده بود بعد از 2 سال بدون هیچ هزینهای به 63 هزار تن تولید شکر رسید، با تمام آن امواج معترض، مدیریت درست، این تولید بالا را محقق کرده بود؛ دولت، پس از آن هرگز نتوانست مدیر لایقی برای رهبری سازمان برگزیند، مدیران خوب فراری شدند و افرادی آمدند که جز دامن زدن به تنبلی و اغتشاش و اعتراضات، کاری نمیکردند.
وی اضافه میکند: این امواج، اتحادی نامیمون را شکل داد که تخریب در دستور کار قرار بگیرد، من میپرسم در کجای جهان اینطور است که مثلا کارگری به مدیر بالادستیاش امر کند که دست از کار بکشد و محل را ترک کند؟ آیا اسم چنین کاری مطالبه کارگری است؟ چگونه حاضر میشوند در شبکههای اجتماعی با آبروی افراد بازی کنند و با مطالب کذب دیگران را تحریک کنند که دست از کار بکشند و دراین میانه تکلیف اخلاق و گفتگوی رودر رو چه میشود، اگر کسی اعتراضی دارد چرا مستقیم آن را مطرح نمیکند و حتما باید آن را به کف خیابان خوابیدن بکشد؟ رو در روی ما، به ما فحاشی ناموسی میکنند و رسما میخواهند جای ما بنشینند، اگر چنین کاری شدنی است بیایند و این کار را بکنند ولی آیا تضمینی هست که تولید ادامه پیدا کند؟
به هر رو فعالان با سابقه و اصیل نیشکر هفت تپه معتقدند که با این جور اختلافافکنیها و دشمنیها نمیتوان کار تولید و اشتغال را پیش برد و باید صبر کرد که گروه سرمایهگذار اخیر با حفظ آرامش و همدلی به اوضاع بهم ریخته سرو سامان بدهد.
آنها معتقدند مشکل هفت تپه به هرشکل قابل حل است و تنها با فاصله گرفتن از جّو آشفته میتوان به کارها سرو سامان داد و کارگر و پرسنل را به حقوق واقعی خود رساند.
-
دیدگاهی برای این نوشته ثبت نشده است.
-
افزودن دیدگاه