با رای نمایندگان مجلس مبنی بر مخالفت با برداشت آب از دریاچه های کشور
مهدی زاهدی-مباحث مربوط به انتقال آب درکشور، همواره به عنوان یکی ازچالشی ترین بحثهای مربوط به این حوزه استراتژیک مطرح شده است.
طرح انتقال آب به مناطق مرکزی ایران برای نخستین بار در دهه ۴۰ مطرح شد. بعد از آن در دهههای ۶۰ و ۷۰ باز هم مورد توجه قرار گرفت که هر بار با مخالفت کارشناسان و متخصصان مسکوت ماند.
با این حال برای اولین بار و به صورت جدی طرح انتقال آب دردولت دوم محمود احمدی نژاد درسال ۱۳۹۰ مطرح شد.
پروژه انتقال آب دریای خزر و خلیجفارس و دریای عمان، طرحی بود که به دلیل خسارات زیستمحیطی که برای آن متصور شدند به مرحله اجرا نرسید اما یک سال پس از آن و درپی تشدید بحران آب درایران باردیگر این پروژه روی میز بررسی دفتر ریاست جمهوری وقت قرار گرفت که بازهم به نتیجه روشنی نرسید.
در بخشی از این طرح آمده بود: برای اجرای پروژه انتقال آب خزر و خلیجفارس و دریای عمان، باید آب دریای خزر را با خط لوله زیرزمینی به طول ۴۶۰ کیلومتر تا ارتفاع ۲۰۰۰ متری کوهستان البرز پمپاژ کرد و پس از آن آب را به استانهای کویری قم، کاشان، اصفهان و شرق خراسان انتقال داد. به عقیده حامیان این پروژه، انتقال آب دریای خزر میتواند خطر کمبود آب، خشکسالی و جیرهبندی آب در این مناطق را به حداقل رسانده و کشاورزی را رونق بخشد.
در اسفند سال ۹۴، حسن روحانی،هم دراین باره اظهارنظر کرد؛ او اعلام کرد اجرای پروژه انتقال آب از دریای عمان، خلیجفارس و یا دریای خزر نیازمند بودجه ۴۰۰ میلیون دلاری است،این اظهارنظر به گفته کارشناسان نشانگر نوعی ازعدم تمایل دولت یازدهم نسبت به اجرا شدن این طرح بود.
این طرح و به ویژه طرح انتقال آب «دریای شمال»، اگرچه موافقانی چون پروفسور پرویز کردوانی را به دنبال خود داشته است اما کفه مخالفتهای کارشناسی درباره آن سنگین تر بوده است.
با این اوصاف سرانجام روزچهارشنبه و درادامه بررسی لایحه برنامه ششم توسعه، مجلس شورای اسلامی با گذراندن مصوبه ای پرونده انتقال آب از دریای خزر را بست.
نمایندگان مردم در خانه ملت با انتقال آب دریاچههای بسته به ویژه خزر، تالابها و سایر زیستگاههای حساس به سایر نقاط کشور مخالفت کردند.
نمایندگان در نشست علنی با پیشنهاد مهرداد بائوج لاهوتی مبنی بر حذف بند (ح) ماده ۴۵ این لایحه با ۱۲۹ رأی موافق، ۶۵ رأی مخالف و ۶ رأی ممتنع از مجموع ۲۱۸ نماینده حاضر در صحن موافقت کردند که براساس این رأی نمایندگان با برداشت و انتقال آب از دریاچههای بسته به ویژه خزر، تالابها و سایر زیستگاههای حساس کشور و انتقال آب بین حوضهای داخلی جدید مخالفت کردند.
تجارب تلخ را تکرار نکنیم
مهرداد بائوج لاهوتی در توضیح پیشنهاد خود مبنی بر حذف بند (ح) ماده ۴۵ این لایحه گفت: کشور در حوزه انتقال آب دارای تجارب تلخی مانند دریاچه ارومیه، دریاچه بختگان و رودخانه زاینده رود است و ما نباید این مسئله را در نقاط دیگر تکرار کنیم.او با بیان اینکه دست زدن به تالاب ها و دریاچه ها و انتقال آب آنها کار اشتباهی است، افزود: یکی از علل بروز ریزگردها در کشور خشک شدن دریاچه ها و تالاب ها بوده، از طرفی دیگر براساس آمار در دو سال گذشته حداقل ۵۰۰ متر از طول دریاچه خزر کاسته شده است.
خزر امروز دیگر دریاچه نیست!
علیرضا محجوب در مخالف با پیشنهاد مذکور گفت: خزر امروز دیگر دریاچه نیست بلکه به علت اتصال به دریای سیاه یک دریا محسوب می شود، از طرف دیگر ما در بخش گود و عمیق دریاچه قرار داریم.او افزود: سال هاست که کشورهای حاشیه دریای خزر از آب این منطقه برداشت های متعددی کرده اند، مثلا روسیه آب رودخانه های سرریز به این دریا را قطع کرده است و بقیه همسایگان نیز برداشت های بزرگ تری را صورت داده اند، حال به نظر من در شرایط کنونی باید ما همه راه ها را برای تامین آب در نظر بگیریم.
جلال محمودزاده نیز در موافقت با پیشنهاد مذکور گفت: در حال حاضر کشور در حوزه آب در شرایط حساسی قرار دارد، بنابراین ما باید این موضوعات را از مباحث سیاسی خارج کنیم و با دید کارشناسی به آنها بنگریم. از طرف دیگر دریای خزر و شمال کشور فقط متعلق به مردم آن دیار نیست بلکه متعلق به همه مردم کشور است.او با اشاره به مصرف بی رویه آب کشاورزی و آب شرب در کشور، افزود: این اقدامات و مسائل معضلات بسیاری را برای سفره های زیرزمینی کشور ایجاد کرده است، بنابراین به جای اینکه به فکر انتقال آب باشیم باید بهره برداری بهینه از آب را ترویج کنیم.
گفتنی است، براساس ماده ۴۵ لایحه مذکور دولت مکلف است بهمنظور مقابله با بحران کم آبی، رهاسازی حق آبههای زیستمحیطی برای پایداری سرزمین، پایداری و افزایش تولید در بخش کشاورزی، تعادلبخشی به سفرههای زیرزمینی و ارتقای بهره وری و جبران ترازنامه آب، بهمیزان یازده میلیارد مترمکعب در سال پایانی برنامه، اقدامات زیر را انجام دهد.در بند (ح) حذف شده آمده بود: «برداشت و انتقال آب از دریاچههای بسته به ویژه خزر، تالابها و سایر زیستگاههای حساس کشور و انتقال آب بین حوضهای داخلی جدید پس از ارزیابی اثرات زیستمحیطی، تأمین نیازهای مبدأ و حقآبه زیستمحیطی و اعمال روش های مدیریتی منابع آب و افزایش بهرهوری فقط برای تأمین آب شرب در شرایط بحران دائمی و با هدف مدیریت جامع منابع آب کشور.»