احسان اسدی
سالهای سال است که پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران مشاهده میگردد که سالانه مقادیر زیادی کالاهای خارجی به صورت قاچاق وارد استانهای مرزی ایران شده و از آنجا به کل ایران پخش میگردد.
دولت با در نظر گرفتن تدابیر مختلف در جهت مواجهه با این معضل تلاشهای فراوانی در این راستا انجام داده است ولی متأسفانه با اینگونه عملکرد به نتیجه دلخواه نرسیده و پس از گذشت ۴ دهه همچنان با این مسئله دست به گریبان میباشد. حال باید به صورت ریشهای با این مسئله برخورد گردد وگرنه تبعات آن همچنان اقتصاد جامعه را با مشکل مواجه خواهد کرد.
اکثر افرادی که در این مناطق زندگی میکنند از سطح سواد کافی برخوردار نبوده و با مضرات این کار آشنا
نمیباشند و از تبعات آن بیاطلاع هستند. دلیل دیگری که مردم سکنه این مرزها به امر جابجایی کالاهای قاچاق مبادرت می ورزند فقر و بیکاری میباشد. این افراد نه بهعنوان قاتلان اقتصاد بلکه بهعنوان فردی که به دنبال گذران و فراهم آورن امکانات لازم جهت معیشیت زندگی میباشند مبادرت به انجام این کارها کرده و در آن مناطق با توجه به نبود امکانات کافی و کارخانهها و کارگاههای تولیدی آنها تمایل بیشتری جهت سوق به سوی این عمل خواهند داشت. این افراد زندگی خود را به خطر انداخته و با توجه به کوهستانی، صعبالعبور بودن و بیابانی بودن این مناطق حتی در ماههای سرد سال با اسب و قاطر اقدام به جابهجایی این اجناس میکنند حتی مشاهده گردیده زنها و مردهایی تحت عنوان کولهبر این کالاها را به کول کشیده و با گذارندن فرسخها فاصله برای مبلغ ناچیزی اقدام به جابجایی آنها مینمایند. آیا این افراد دوست ندارند در یک فضای سربسته و در یک کارگاه تولیدی مشغول به فعالیت شوند. واقعاً جای کمی تعمق بیشتر دارد که اولاً با نیت این افراد آگاه شده و سپس در جهت رفع معضلات زندگی آنها و اقتصاد جامعه فکری اساسی کرد تا هم آنها بتوانند دلسوزانه خدمتی برای این مملکت انجام داده و هم پایههای اقتصادی کشور روز به روز قویتر شده و دیگر افراد این مرزها فریب هر وسوسه را نخورده و با علم و آگاهی هرچه بیشتر اقدام به تصمیمگیری در مورد مسائل اقتصادی و سیاسی در منطقه نمایند. شما در نظر داشته باشید که یک فردی که مثلاً در یک ادارهای مشغول به کار میباشد بهعنوان مدیر، مسئول، کارمند یا پزشک درمانگاهی باشد و یا هر شغل دیگر آیا هر پیشنهاد و حرفی را قبول میکند به واقع که اینطور نیست ولی مردم مرزها به خاطر فقر مالی و کم سواد بودن و بیکاری مجبورند به هر کاری دست بزنند تا بتوانند امرار و معاش کنند و زمینهای را فراهم آورند تا خانوادههایشان به خاطر فقر و گرسنگی و نبود امکانات از بین نروند.