پنج شنبه 06 اردیبهشت، 1403

کدخبر: 7225 16:22 1393/09/01
نقد و مروری بر «باران سیاه  وقتی قلم گلوله را می‌کشد

نقد و مروری بر «باران سیاه وقتی قلم گلوله را می‌کشد

دسته‌بندی: بدون دسته‌بندی
نقد و مروری بر «باران سیاه  وقتی قلم گلوله را می‌کشد

نقد و مروری بر «باران سیاه وقتی قلم گلوله را می‌کشد

دسته‌بندی: بدون دسته‌بندی

رمان «باران سیاه» که یکی از شاهکارهای ادبیات نوین ژاپن است، در حکم سلاحی است که دشمن را رسوا می‌کند؛ هرچند بعد از جنگ نوشته شده و نمونه‌های مشابهش کم هستند اما به هر حال، بهترین نوع جنگی است که نویسنده‌اش می‌توانسته در مقابل دشمن داشته باشد.

مهر : «باران سیاه» را وصیت‌نامه ادبی ماسوچی ایبوسه نویسنده مدرن ژاپنی می‌دانند. گروهی از ژاپنی‌ها او را بزرگ‌ترین نویسنده قرن بیستم این کشور می‌دانند. اما ورای این حرف‌ها، این رمان به نوعی میراث و پایه رمان مدرن در ژاپن است؛ اثری سترگ و نسبتا حجیم.

اگر بخواهیم به سبک نوشتاری این رمان اشاره کنیم، عنوان رئالیسم جادویی به ذهن متبادر خواهد شد. «باران سیاه» با لحن گزارش‌گونه و همچنین مستند، به روایت اتفاقات و عوارض ناشی از انفجار بمب اتمی بر سر مردم هیروشیما می‌پردازد. تاریخچه کوتاه آن‌که پایان جنگ جهانی دوم برای مردم ژاپن با انفجار دو بمب اتمی اورانیومی و پلوتونیومی بر سر مردمان هیروشیما و ناکازاکی همراه بود. بمب اول با نام پسر کوچک در ششم آگوست 1945 و دومی با نام مرد چاق در نهم آگوست بر فراز دو شهر نامبرده منفجر شدند.

نکته مهم در این باره، اختلاط دو حوزه ادبیات و سیاست است. چون هویت و شناسنامه این کتاب، از هر زاویه‌ای که به آن نگاه کنیم، به یکی از مهمترین وقایع قرن بیستم می‌پردازد. «باران سیاه» سند مظلومیت مردم ژاپن در مقابل ظلم آمریکایی‌هاست. اما از طرفی این مظلومیت یک امر قطعی و صرف نیست چون ژاپن چه در جنگ جهانی اول و چه دوم، در صف سهم‌خواهان و قدرت‌های بزرگ دنیا بود و در جنگ جهانی دوم هم، ژاپن بود که با بمباران بندر پرل هاربر در آمریکا، ایالات متحده را به جنگ دعوت کرد و موجب اعلان جنگ آمریکا به این کشور شد. اما در هر حال، هیچ ظلم و ستمی که ژاپنی‌ها به آمریکایی‌ها روا داشتند، با انفجار بمب اتمی بر فراز 2 شهر ژاپن برابری نمی‌کند.

از این نکته هم نباید غافل بود که دولت‌های غربی، هم متفقین و هم آلمان نازی در پایان جنگ، در صدد دستیابی به سلاح هسته‌ای و بمب اتمی بودند تا هرچه سریع‌تر به جنگ خاتمه بدهند. این موضوع را تاریخ گواه است و می‌توان درباره‌اش به کتاب‌های مستندی مانند «جاسوسی اتمی در آلمان نازی» و بررسی کارکرد شخصیت‌هایی چون «عقاب‌شیر» رجوع کرد.

همان‌طور که تاریخ گواه است و در خلال سطور رمان «باران سیاه» هم مشخص می‌شود، مردم ژاپن چه غیرنظامیان و چه نظامیان، انتظار هم بمبی را داشتند الا بمب اتمی و تا چند روز بعد از انفجارش هم نمی‌دانستند دقیقا چه بمبی بر سرشان منفجر شده است.

بد نیست به یک مساله دقیق دیگر نیز اشاره داشته باشیم. بارها شنیده شده که بمب اتمی بر فراز شهر هیروشیما یا ناکازاکی منفجر شد. با دقیق شدن در این جمله می‌توانیم این نکته را یادآوری کنیم که این بمب‌ها در هوا منفجر شدند و به زمین نرسیدند.

به عنوان مثال بمب اول که برای هیروشیما فرستاده شد، در ارتفاع 580 متری زمین منفجر شد. این بمب‌ها در هیروشیما، 140 هزار و در ناکازاکی 74 هزار قربانی گرفتند. اما قربانی گرفتن این بمب‌ها فقط با کشتن، سوختن، کندن پوست یا زغال کردن مردم معنی نمی‌شود بلکه این بمب‌ها باعث تشکیل ابر قارچی، باران سیاه و شیوع بیماری اتمی در بین مردم 2 شهر مورد حمله در ژاپن شدند.

انفجار این بمب‌ها باعث اعلام تسلیم امپراطوری ژاپن در جنگ شد و پس از آن هم با خودکشی هیتلر، روس‌ها، انگلیس‌ها و آمریکایی‌ها برلین را فتح کردند و آلمان نازی به زانو درآمد.



  • دیدگاهی برای این نوشته ثبت نشده است.
  • افزودن دیدگاه


JahanEghtesadNewsPaper

جستجو


  |