هوشنگ مرادي کرماني موضوعات يکنواخت، زبان، ويژگي فردي نويسندگان و نبود برخورد مناسب با مؤلفان در ايران را از دلايل کمرونقي ادبيات کودک و نوجوان دانست.
به گزارش ايسنا، اين نويسنده که همزمان با "روز ملي ادبيات کودکان و نوجوانان" (18 تيرماه) در نشست "جايگاه ادبيات کودک در ايران" در محل خانه ادبيات سخن ميگفت اظهار کرد: کساني که توانستهاند در حوزه ادبيات آثار ماندگاري را به جاي بگذارند، اغلب افرادي بودند که در فقر و فلاکت زندگي ميکردند ولي عليرغم اين مساله داراي شخصيت محکم بودند و سعي نميکردند خود را پاستوريزه نشان دهند.
نويسنده "قصههاي مجيد" تاکيد کرد: اغلب اين افراد منتقد وضعيت اجتماع خود هستند و در عين حال تلاش نکردند تا ايدئولوژي خاصي را فرياد بزنند و يا در تقسيمبنديهاي خاصي قرار گيرند. اين مسائل باعث شده است تا قهرمانان آنان بتوانند به فراسوي مرزها سفر کنند و همچون "شازده کوچولو" به زبانهاي مختلف ترجمه شوند.
او افزود: نويسندگان اين آثار بدون اينکه تلاشي براي جهاني شدن آثارشان بکنند شخصيتهاي داستانيشان اغلب بامزهاند و پاستوريزه عمل نميکنند. در واقع شخصيتهاي داستاني اين افراد به شدت شبيه خالقان آنان است.
هوشنگ مرادي کرماني با انتقاد از کساني که معتقدند در حال حاضر ترجمه بر تاليف فزوني دارد و اين مساله به سبب قدرت آثار ترجمهيي است گفت: بسياري از آثار ترجمهيي از برترينهاي جهان هستند مضاف بر اينکه اغلب نويسندگان ما در شرايطي دست به قلم شدند که طرز فکري در جامعه ميتوانست مطرح باشد. بنابراين بچههاي ما همانهايي را ميخواندند که توسط رسانههاي عمومي تبليغ و ترويج ميشد. انگليسيها ميگويند وقتي مي خواهي چيزي را خراب کني زياد بيجا و از جنس بد آن را عرضه کن؛ اين واقعيتي است که در حوزه ادبيات کودک و نوجوان ما رخ داده است .
نويسنده کتاب "مرباي شيرين" تصريح کرد: از سوي ديگر زباني که در آثار ادبيات کودک و نوجوان به کار رفته و ميرود اغلب زباني است که فراتر از آنچه رسانههاي صوتي و تصويري ارائه ميکنند، نيست. عدم تنوع و کمي واژگان سبب شده و ميشود تا کتابها خوانندگان خود را از دست بدهند بويژه آنکه اغلب نويسندههاي ما متأثر از فضايي که در آن قرار گرفتهاند زبان جدي در نوشتههايشان حکمفرماست. بنابراين ميبينيم که مثلا در مورد واژه "هديه" با ورود کلمه "کادو" قريب به ده-دوازده واژه فدا شدند.
او تأکيد کرد: ما خنده را از بچهها گرفتيم، با آنها جدي برخورد ميکنيم و فکر ميکنيم ادبيات يعني نصيحت کردن و اخلاق و اين خود نوشته ما را غيرجذاب ميکند و باعث عقبافتادگي ادبيات ما در قياس با ادبيات ترجمه ميشود. البته در همه جاي دنيا کارهاي ضعيف وجود دارد.
اين نويسنده کودکان و نوجوانان با تأکيد بر اينکه نوشتههايش هرگز ويژه گروه سني خاصي نبوده است، گفت: ورود من به حوزه نويسندگي کاملا اتفاقي بود. زماني که با راديو همکاري ميکردم در آستانه سال نوروز به من پيشنهاد دادند تا براي مردم مطالب خندهداري بنويسم تا باعث فراغ خاطر آنها شود. من به آنها پيشنهاد دادم تا در مورد کودک يتيمي بنويسيم که در کنار مادربزرگش زندگي ميکند و نميتواند به راحتي به آرزوهايش برسد. اين پيشنهاد اگرچه با مخالفت مواجه شد اما با نگارش اولين کار با عنوان "لباس عيد قصههاي مجيد" کليد خورد و اينطور شد که من به عنوان نويسنده کودکان و نوجوانان شناخته شدم.
مصطفي رحماندوست يکي ديگر از اهل قلم حاضر در اين نشست گفت: يکي از مشکلات ادبيات کودک و نوجوان ما اين است که کساني که نميتوانستند براي کودکان کار خلاقه بکنند به سراغ بازنويسي آثار کهن رفتند.
اين شاعر کودکان و نوجوانان اظهار کرد: يکي از کارهايي که لازم بود براي کتابخوان کردن بچهها انجام بگيرد پيوند قصه و بازي با کتاب بود. مشکل اصلي ما در خانه و خانواده است. با اين باور من با طي کردن پروسهاي طولاني توانستم پس از برگزاري اولين سمينار قصهگويي جشنواره مادران قصهگو و... به اين باور برسم که والدين علاقهمند هستند تا براي کودکانشان قصههايي را بگويند که به نوعي با دوران کودکي آنان پيوند نوستالژيک دارد.
او افزود: حاصل اين کوششها پيدايش 365 قصه بر مبناي ضربالمثلها بود، با عنوان "قصه مثلها" که بر روي آن کار پژوهش دانشگاهي نيز انجام شد. اگر بنا باشد ما به عنوان نويسندگان کودک بخواهيم صرفا از خودمان و دوران کودکي خودمان بگوييم کاري مثل "قصههاي مجيد" شکل ميگيرد و اگر بخواهيم با کمي فاصله از گذشتههاي خود بگوييم "قصه مثلها" جان ميگيرد. اين کتاب همچون "قصههاي مجيد" توانست به کشورهاي مختلف سفر کند.
رحماندوست گفت: "بازي با انگشتان" منظومهاي است که با کار پژوهشي گروهي از شاعران بنام کودکان شکل گرفته است. ما با جمع شدن کنار يکديگر در طول زماني قريب به يک سال و نيم با جمعآوري هيچانههاي قديمي همچون "ليلي حوضک"، "اتل متل" و... به اين نتيجه رسيديم که راز ماندگاري اين هيچانهها آن است که زمينه ارتباط چهره به چهره و بازي با انگشتان را که در بحث تعليم و تربيت کودکان از ابزار ضروري است فراهم ميکند.
اين شاعر گفت: من فقط ميخواستم قصهگويي را به عنوان سنت پسنديده در جامعه احيا کنم و براي اين کار به دنبال قواعد علمي بودم. بنابراين با نگارش 153 هيچانه در کار گروهي توانستم مجموعه "هيچ هيچ هيچانه" را با همت انتشارات افق راهي بازار کنم. البته اين کار کاري بود که من ميخواستم نشر آن را با هزينه شخصي خود انجام دهم، اما اين اثر داراي ويژگيهايي بود که ناشر آن را به چاپ آن ترغيب کرد.
-
دیدگاهی برای این نوشته ثبت نشده است.
-
افزودن دیدگاه