رسانهها به عنوان نمایندگان افکار عمومی شناخته میشوند و از سوی چون نگهبانانی از سلامت و شفافیت در همه حوزهها کشور مراقبت کرده و در زمان بروز تخلف، فساد و کوتاهی در انجام مسؤلیت، با انتشار اخبار و گزارش آنچه اتفاق افتاده، مسؤلین را نسبت به موضوع حساس میکنند.
صد باره و هزار باره مسؤلین و مدیرلان عالی و ارشد نظام، خدمتگزاران مردم را به همکاری با رسانه ها تشویق کردهاند و متعاقب آن بسیاری از مسؤلان از همکاری با رسانهها و مطرح شدن انتقادات استقبال کردهاند.
اما در عمل شاهد هستیم که بسیاری از مسؤلان اعم از مدیران بخش دولتی و نهادهای بخش خصوصی کوچکترین انتقادات را برنتابیده و از آن روحیه انتقادپذیری که مدعی آن هستند، خبری نیست.
در حالی که باید مدیران دولتی و بخش خصوصی از افشای تخلفات در زیرمجموعهشان استقبال کرده و برای رفع آن اقدام کنند، نسبت به رسانه منتشرکننده آن خبر موضعگیری میکنند.
این رفتار تا جایی پیش میرود که آن تخلف و فساد به عنوان یک اشتباه نادیده گرفته میشود و در عوض رسانه و خبرنگاری که آن را افشاء کردهاند، در جایگاه متهم قرار میگیرند.
شاید بهتر بود، قبل از دادن سمتهای مدیریتی به افراد، ایشان یک دوره انتقادپذیری و تعامل با رسانه بیاموزند تا از یک سو ظرفیت انتقادپذیری ایشان افزایش یابد و از سویی چگونگی همکاری با رسانهها را بیاموزند و متوجه این مهم باشند که رسانه با هیچ مدیر، سازمان و نهادی دشمنی ندارد و هرآنچه از انتقاد مطرح میشود، برای کمک به ایجاد سلامت و شفافیت و در مسیر اعتلاء و آبادانی کشور است.