شیدا مقتدر- با اینکه مدت زمانی است از بیانات مقام معظم رهبری در زمینه کارآفرینی می گذرد. "ایران بزرگ امروز بیش از هر زمان دیگر به کار و کارآفرینی نیاز دارد تا همچون عقابی تیز پرواز، در فضای پیشرفت و آبادانی و افتخار اوج گیرد ... فصل توانایی و جهش کشور فرا رسیده است و طبعاً در این فصل، کار و کارآفرینی اهمیتی به مراتب فراوان تر دارد" اما اقدامات اساسی در این زمینه صورت نگرفته است. با عنایت به سخنان به ایشان، کشور ما در زمینه کارآفرینی نیاز به یک جهش بزرگ دارد. ترویج کارآفرینی می تواند این جهش بزرگ را ایجاد کند. راههای مختلفی برای ترویج وجود دارد که از آن جمله میتوان به زمینهسازی، فرهنگ سازی و آموزش اشاره کرد. در این مدت در زمینه فرهنگ سازی و زمینه سازی اقداماتی صورت گرفته است. اما به واقع در هیچکدام از این زمینه ها جهش قابل توجهی مشاهده نشده است. در همین راستا؛ بررسیها نشان میدهد در زمینه آموزش، دانشگاه ها برنامههای کموبیش جدیتری انجام دادهاند، هرچند کارشناسان از لحاظ اثرگذاری بسیار پایین ارزیابی میکنند و معتقد هستند که ضعف در آموزش کارآفرینی در مدارس کشور مهمترین عامل وضعیت موجود است.این مسئله که کارآفرینی قابل آموزش است یا نه؛ از ابتدای ظهور و توسعه مفاهیم کارآفرینی مورد بحث دانشمندان بوده و طیفی از نظرات موافق و مخالف در این زمینه بیان شده است. ولی آنچه اغلب دانشمندان و صاحبنظران این حوزه در آن اشتراک نظر دارند این است که آموزش کارآفرینی در سنین پایینتر نتیجه بهتری دارد و اثرگذارتر است.
عموماً در کشورهای توسعه یافته؛ آموزش کارآفرینی را از دوران مدرسه و حتی پیش دبستانی با تدوین برنامههای آموزشی متنوع شروع و انجام میدهند. این توجه ویژه به آموزش کارآفرینی در این کشورها باعث شده است تا یا دانشآموزان پس از اتمام دوره تحصیلی، اقدام به ایجاد کسب و کار کنند یا در صورت ورود به دانشگاه با انگیزهی گره زدن علم و عمل تحصیل کنند. گرچه این سیاست نیز در کشورهای توسعه یافته تا حدودی، یک رویکرد نوین محسوب میشود، با این حال در این زمینه به مراتب از ما جلوتر حرکت میکنند و اگر بخواهیم خود را به این کشورها برسانیم باید برای یک جهش بزرگ برنامهریزی کنیم.
جهش بزرگ در کارآفرینی بدین معنا نیست که فقط به یک بعد کارآفرینی بطورمثال حمایت مالی از طرحهای کارآفرینانه توجه شود، بلکه در یک جهش باید تمامی ابعاد به خصوص ابعاد پایهای توجه بیشتری کرد؛ که آموزش کودکان کارآفرین و پرورش کارآفرین برای فردای کشور یکی از این اقدامات پایه ای است.
پرورش کارآفرینان در مدارس نیازمند تغییر نگرش سیستم آموزشی مدارس می باشد. دستیابی به یک سیستم کارآمد آموزشی مستلزم ایجاد تغییر در بخش های مختلف سیستم است. از این جمله می توان به تغییر جو حاکم در مدارس، تغییر نگرش، رفتار و نحوه تربیت والدین، و مهمتر از همه تغییر در نحوه تعلیم و تربیت معلمان و نحوه عملکرد آنان اشاره کرد.
در مورد تغییر جو حاکم بر مدارس مهمترین نقش را آموزش و پرورش و سیستم آموزشی در مدارس ایفا می کند و قدم اصلی را این سازمان باید بردارد و مباحث درسی و نحوه تدریس و ارزشیابی را تغییر دهد. در مورد والدین، مدارس نقش اصلی را دارند و باید آنها را با روشهای موثر و کارآفرینانه تربیتی آشنا کنند. و اما در مورد معلمان، که هسته اصلی در تعلیم و تربیت معلمان میباشند، دانشگاههای تربیت معلم و آموزش و پرورش نقش تعیینکنندهای دارند. بدین صورت که دانشگاههای تربیت معلم باید معلمان را با مباحث کارآفرینی و روشهای تدریس موثر آشنا کنند تا در آنها برخی شایستگیها را که بمنظور تدریس کارآفرینانه الزامی است ایجاد شود. همچنین آموزش و پرورش نیز در نحوه گزینش و انتخاب معلمان دقت لازم را به عملآورند و معیارهای گزینش را با رویکرد کارآفرینانه بازبینی نماید.
در صورتی که سیستم آموزشی ما بدین گونه تغییر کند، می توان امیدوار بود که تلاشهای دانشگاهها برای تربیت کارآفرین و تلاش برای ایجاد اکوسیستم کارآفرینی کارساز باشد. با تعلیم و تربیت صحیح دانش آموزان امروز، میتوانیم فردایی روشنتر برای سیستم کارآفرینی کشور متصور شویم و امیدوار مشاهده یک جهش در آینده نزدیک باشیم.