جمعه 10 فروردین، 1403

کدخبر: 112974 19:27 1399/07/04
ماشه را من کشیدم!

ماشه را من کشیدم!

دسته‌بندی: بدون دسته‌بندی
ماشه را من کشیدم!

ماشه را من کشیدم!

دسته‌بندی: بدون دسته‌بندی

سجاد بهزادی، دانش آموخته دکتری جامعه شناسی سیاسی

 دولت ترامپ بالاخره با اتکا به قدرت جهانی خود از یک طرف و بی اعتنایی به قانون و نظم جهانی از طرفی دیگر "مکانسیم ماشه" را که در برجام آمده بود علیه ایران فعال کرد.او انتظار داشت قدرت اصلی سازمان ملل نیز که دست شورای امنیت است در مکانیسم ماشه با خود همراه کند که موفق نشد و تصمیم دارد تحریم های سازمان ملل را تنهایی و با نفوذ و ترس جهانی که در ساختار بین المللی این ابر قدرت نهفته است به پیش ببرد.اگر چه عیار زورگویی و قدرت خشم آمریکای ترامپ از ابتدای برجام نیز معلوم بود و کشورهای اروپایی در برابر آن تسلیم بودند اما حقیقت اینست که ترامپ عیار دمکراسی و حکومت قانون در ایالت متحده را به شدت با چالش روبرو کرده است.اما هدف نویسنده تحلیل این مقدمه نیست و در این یادداشت تلاش شده است نگاهی متفاوت به "مکانیسم ماشه" که در برجام به آن اشاره شده وهمگان از آن آگاه هستند ارائه گردد.

از نگاه تاریخی و ایدئولوژی ما عادت داریم که خود از مسئولیت فرار کنیم وناکامی های داخلی وسرنوشت حوادث را بر گردن عوامل و دسیسه های بیرونی وحتی اقلیمی بیندازیم.کتاب ها ومقالات علمی زیادی نیز در علل این روحیه نزد حاکمان و کنشگران سیاسی منتشر شده است.این نگاه ، رشد وتوسعه جامعه را محدود ومسدود می کند وآدرس اشتباه به مخاطب می دهد.

 پرسش آغازینی که مطرح است اینکه واقعا چه کسی ماشه را کشیده است تا در نهایت عرصه زندگی بر ایرانیان تنگ وتنگ تر شود؟چرا آمریکا می تواند حتی در متشنج ترین و نازل ترین وضعیت سیاسی و تاریخی خود و بدون همراهی غرب وشرق ماشه را بکشد و یک روز چند صد تومان ارزش دلار را بالا وپایین کند و همه معیشت ما وتوسعه کشور را تحت تاثیر قرار دهد؟ آیا هر کشوری غیراز ایران بود اینقدر از شلیک ماشه متاثر می شد؟به نظر می رسد پاسخ این پرسش سخت نباشد.به باور نویسنده اگر چه فشارهای غرب در انزوای ایران و ایران هراسی مهم ترین عامل وضعیت موجود اقتصادی و سیاسی جامعه است اما سالها قبل از ترامپ ، ماشه در همین نزدیکی کشیده شده بود.بله درست متوجه شدید؛حقیقت آن است که ماشه را من کشیدم .

 ماشه را من کشیدم وقتی دیدم دولت،بی حساب وکتاب در حال توزیع میلیاردها میلیارد، دلار ۴۲۰۰ تومانی برای تهیه نیازهای ضروری کشور هست ؛ تا توانستم دلار اندوخته کردم ، خیانت کردم و بلافاصله تهیه نیازهای ضروری خود را با آن برنامه ریزی کردم.

ماشه را من کشیدم وقتی که با درخواستم میلیاردها میلیارد تومان برداشت از صندوق ذخیره ارزی برای صدا وسیما موافقت شد ومن به جای تولید برنامه های ملی ، به میل ومنافع گروهی خاص غش کردم .اعتماد عمومی به این سازمان را مورد آسیب جدی قرار دادم و مخاطب گریزی حاصل آن شد؛به گونه ای که هر رسانه ای دیگر حتی همین شبکه های اجتماعی واتساپ وتلگرام که با کمترین بودجه شرکت های کوچک خصوصی اداره می شود تعداد مخاطبان خود را به رخ ما کشیدند، امنیت ملی را هدف قرار دادند واکنون که فیلترینگ یک چالش اساسی مملکت شده است.

ماشه را من کشیدم وقتی معاون دستگاه حساس قضایی بودم وبه جای رسیدگی به دادخواهی مردم ستم دیده ،از موقعیت خود سوءاستفاده کردم وبا ثروت اندوزی و زد وبندهای غیر قابل تصور اعتماد عمومی را از این دستگاه خدشه دار کردم و چشم درچشم این مردم و در محکمه عدالت حتی یک خطای خود را نپذیرفتم و به کارم و دوستانم افتخار کردم.

ماشه را من کشیدم وقتی دیدم اختلاس بخش مهمی از مملکت را فراگرفته و با خودم گفتم چرا من از محیط غبارآلود و فسادزایی که در اختیارم هست دزدی نکنم. نامم شد سلطان قندوشکر. سلطان قیر وکره . سلطان کاغذ وقلم. سلطان سکه وارز. و سلطان پشت سلطان ...

ماشه را من کشیدم وقتی در صنعت خودرو اجازه ورود هیچ رقیب خارجی و ماشین با کیفیت وارزان ندادم و با کمک های میلیارد میلیاردی از صندوق توسعه ملی پرایدی ساختم که سالانه به قدر یک جنگ تمام عیار به جان طبقه ضعیف جامعه افتاد و همچنان بسیاری را به کشتن می دهد وخانواده های زیادی را بی سرپرست می کند.

ماشه را من کشیدم وقتی اخلاق در جامعه به زیر کشیده شد،فاصله های طبقاتی هر روز بیشتر شد وطبقه متوسط نیز مانند طبقه کارگر و فقیر جامعه محتاج نان شب شد و آنگاه من شیشه های ماشینم را بالاتر بردم و تنها به منافع خویش فکر می کردم و در این میان همسایه گرسنه ام نیز اگر جان می داد برایم فرقی نمی کرد.

ماشه را من کشیدم وقتی دیدم میزان ازدواج جوانان کشور به دلایل عمدتا اقتصادی ونداشتن شغل ومسکن ۴۰ درصد کم شده است، دولت هایی از پیدا وپنهان، از انسان هایی بی تدبیر و ناتوان شکل دادم که به جای توسعه اشتغال پایدار و فرصت های سرمایه گذاری با تمام جهان،وام ازدواج را بالاتر بردند وآن را چاره کار دانستند.

ماشه را من کشیدم وقتی که خردستیزانه با هر اندیشه ای که به دنبال تغییر بود مقاومت کردم و به جای قانون ، کلام وگفتار خویش را شاخص و خط قرمز همه امورقرار دادم .

باور بفرمائید جنایتی که به دنبال ماشه های من بود، دست کمی از ماشه ای نداشت که ترامپ جنایتکار کشیده است. ترامپ اگر غده‌ای سرطانی است و ماشه اش اگر زخمی کاری بر پیکر این جامعه وارد کرده است ، ماشه ی من مدام با نمک های تازه اش این زخم را سوزان تر و غده را چرکین تر می کند.اگرمانند بسیاری از کشورها، تنها بخش کوچکی از پایداری تولید و توسعه در داخل بدست آمده بود و اخلاق انسانی در جامعه نهادینه شده بود، اثرماشه ی ترامپ آنقدر عمیق نمی شد و لرزه بر پیکر نیمه جان این کشور نمی انداخت و ما در عطش فرارسیدن انتخابات در آمریکا اینقدر لحظه شماری نمی کردیم.



  • دیدگاهی برای این نوشته ثبت نشده است.
  • افزودن دیدگاه


JahanEghtesadNewsPaper

جستجو


  |