یکی از مهمترین اتفاقات زندگی خود را حضور در جلسه محاکمه دکتر محمد مصدق می داند. او از دوران جوانی علاقه بسیاری به شعر و شاعری داشت. استادی که در ۹ دهه عمر خود در کنار خلق آثاری ماندگار، بسیاری از وقایع فرهنگی، اجتماعی و سیاسی را نیز از سر گذراند و خاطراتی بدیع از دوران تحصیل و زندگی داشت؛ خاطراتی مثل شرکت در کنگره مستشرقین در هند، دیدار با نیمایوشیج و حضور در جلسه محاکمه دکتر مصدق نخستوزیر دولت ملی پس از کودتای ۲۸ مرداد
"قمر آریان"، اول فروردینماه ۱۳۰۱در قوچان دیده به جهان گشود. او تا دبیرستان در قوچان به تحصیل پرداخت و برای امتحان سال نهم به مشهد رفت و به مدت دو سال نیز در دانشسرای مقدماتی دختران مشهد به تدریس پرداخت و همزمان با تدریس، خود نیز به تحصیل در کلاس ششم ادبی مشغول شد و برای امتحانات ششم ادبی راهی تهران شد.
قمر آریان در سال ۱۳۲۷ مدرک لیسانس خود را از دانشگاه تهران کسب کرد و همچنین دوران فوق لیسانس و دکترای خود را نیز در همین دانشگاه گذراند. او در سال ۱۳۳۷مدرک دکترای ادبیات خود را از دانشگاه تهران اخذ کرد. قمر آریان در مدت تحصیل،از اساتید بزرگی همچون بدیعالزمان فروزانفر، علیاصغر حکمت، جلال همایی، محمد معین، ذبیحالله صفا، احمد بهمنیار و … بهره جست. رساله دکترای قمر آریان درباره مسیحیت و انجیل بود که بعدها با عنوان «چهرهی مسیحیت و تاثیر آن در ادبیات» و پس از آن با نام «چهرهی مسیح در ادب فارسی» و در قالب کتاب به انتشار رسید. درجه بسیار خوب نتیجه دکترای قمر آریان در سال ۱۳۳۷بود.
قمر آریان از نخستین فارغالتحصیلان زن دانشکده ادبیات ِ دانشگاه تهران و از نخستین استادان دانشگاه زن در ایران بود. ایشان همچنین از اعضای شورای عالی علمی دایرهالمعارف بزرگ اسلامی بود. قمر آریان از اولینهایی بود که تاثیرات فراوانی در عرصه فرهنگ از خود بر جای گذارد.
قمر آریان در سالهای ورود به دانشگاه با عبدالحسین زرینکوب آشنا شده و در سال ۱۳۳۲ با یکدیگر ازدواج کردند. قمر آریان در گفتوگویی در سال ۱۳۸۳که در روزنامه جام جم به چاپ رسید در مورد آشنایی خود با زرینکوب میگوید: زرینکوب شاگرد فوقالعادهای بود و خودش نیز از شاگردان خوب محسوب می شد. آریان میگوید: در برخی درسها از زرینکوب کمک میگرفته است و در بیشتر کلاسها با یکدیگر همکلاس بودهاند. آریان در این مصاحبه میگوید: «وقتی از من خواستگاری کرد، قبول کردم و همراه با هم به مشهد پیش پدر و مادرم رفتیم. وقتی به پدرم گفتم آقای عبدالحسین زرینکوب که اهل علم و مطالعه است از من چنین خواهشی کرده است، پدرم گفت: من مقالات ایشان را خوانده ام. ایشان باید پیرمرد باشد. گفتم: ایشان فقط ۳۰سالشان است. پدرم گفت: نویسنده این مقالهها پخته تر از آن است که ایشان نشان میدهند؛ همه این را میگفتند.»
عبدالحسین زرینکوب ادیب، تاریخنگار و منتقد ادبی برجسته در ایران معاصر است. آثار او بهعنوان مرجع عمده در مطالعات تصوف ومولویشناسیشناخته میشود. دکتر "عبدالحسین زرین کوب" ۲۷ اسفند ۱۳۰۱ در بروجرد به دنیا آمد و پس از ۷۷ سال عمر باارزش و به جای گذاشتن ۶۰ اثر از خود، ۲۴ شهریور ۱۳۷۸ درتهران درگذشت ودر قطعه هنرمندان بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد.
آریان طی مصاحبه خود در سال ۸۵ در مورد زندگی خود با استاد زرین کوب اینگونه می گوید: مثل یک خواب گذشت. خیلی ارزش داشت، برای این که هر روز یک روز تازه بود، برای این که صحبت های ما مبتذل و بیهوده نبوده ، آدمهایی که به منزل ما رفت و آمد داشتند و هنوز هم می آیند، همه آدمهای اهل علم بودند و در مورد مطالب جدی بحث می شد.
وی همچنین در مورد همسرش می گوید: هیچ وقت نزد دیگران اظهار وجود نمی کرد. دکتر در نسل خودش استثنا بود. چه در اخلاق و کمال ، چه در علم. او به زبانهای زیادی می توانست صحبت کند؛ انگلیسی ، عربی ، ایتالیایی ، فرانسه و اسپانیایی را مثل زبان مادری صحبت می کرد.
احمد رسا از پژوهشگران حوزه ادبیات که بیش از ۶۰ سال رفت و آمد نزدیک با خانواده زرینکوب و آریان داشته، درباره نخستین دیدار خصوصی زرینکوب با آریان که چندی بعد به پیوند ازدواج این دو منتهی شد، میگوید: «من آن زمان یعنی حدود ۶۰ سال پیش یک طبیب بودم و با خانواده خانم آریان در ارتباط نزدیک خانوادگی بودیم و قمر خانم به همراه خواهرش شمسی خانم تازه آمده بودند حشمتآباد و خانهای اجاره کرده بودند. یک روز که من خانهشان بودم و خانم قمر آریان هم اتفاقاً آن روز مریض بود، درِ خانهشان به صدا درآمد. من رفتم در را باز کنم، دیدم جوانکی سیهچرده پشت در ایستاده است و میگوید که میخواهد خانم آریان را ببیند. من از او پرسیدم شما که هستید؟ گفت من عبدالحسین زرینکوب هستم. من هم به خانم قمر آریان گفتم جوانکی آمده میگوید نامش زرینکوب است و میخواهد شما را ببیند. آن دیدار در زمان تعطیلی دانشگاه صورت گرفت و چند ساعتی به طول انجامید و ما هم فکر میکردیم که عمدتاً درباره مسائل مربوط به زبان فارسی با همدیگر صحبت کرده باشند. به هر حال بعد از آن دیدار، خانم آریان به مشهد رفت و دو، سه روز آنجا ماند و حالش خوب شد! گویا دکتر زرینکوب هم بعداً رفته بود آنجا (مشهد) و در همین شهر و بعد از همان دیدار بود که این دو باهم عقد و ازدواج کردند...»
از دیگر آثار به جا مانده از دکتر قمر آریان میتوان به ترجمه کتاب «جهان اسلام» نوشته. برتولد اشپولر و همینطور ترجمه کتاب «شرق نزدیک در تاریخ» اثر پروفسور فیلیپ خوری و کتاب «کمالالدین بهزاد» اشاره کرد. مقالات ارزشمند فراوانی از دکتر آریان در نشریان معتبر ایران از جمله یغما،سخن، مهرگان، مروارید و راهنمای کتاب منتشر شده است.
»لغتنامه آئین مسیح در زبان فارسی»، «مقایسه میان داستانهای ایرانی و دانمارکی» که ترجمهی مقالهای از آرتور کریستین آندرسون است، «ایران و سیاحتنامهها»، «ویژگیها و منشا پیدایش سبک مشهور به هندی در سیر تحول شعر فارسی»، «اسلام» که نقد کتاب برنارد لوئیس است و … از فراوان نوشتهها و مقالات دکتر آریان است.
از آثار فراوان دیگر دکتر آریان میتوان از اینها نام برد: زن در داستانهای قرآن، انتشارات سخن، ۱۳۸۸، خاطر مجموع دیوان حافظ بر اساس بیستویک متن معتبر چاپی، شفیع شجاعی ادیب، قمر آریان، نشر فاخر، ۱۳۸۰، از نینامه: گزیده مثنوی معنوی، عبدالحسین زرینکوب، قمر آریان، نشر سخن، ۱۳۷۷، ایران: تاریخ، فرهنگ، هنر، قمر آریان، عبدالحسین زرینکوب و دیگران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۸۵
دکتر آریان به غیر از تحقیق و ترجمه و سرودن شعر در قالبهای کلاسیک (بیشتر دوبیتی)، لابه لای سفرهایش سابقه یک دوره تدریس ادبیات قبل و بعد از اسلام در دانشگاه ملی را هم دارد که تا بعد از انقلاب ادامه یافت؛ تجربهای که البته به خاطر ناسازگاری با فضای آموزشی اوایل انقلاب به انصراف او منجر شد.
این ستاره پر فروغ فرهنگ پارسی در ۲۳ فروردین ماه ۱۳۹۱ و در سن ۹۰ سالگی غروب کرد و او را در قطعه هنرمندان بهشت زهرا به خاک سپردند.روحش شاد یادش گرامی
-
دیدگاهی برای این نوشته ثبت نشده است.
-
افزودن دیدگاه