شنبه 01 اردیبهشت، 1403

کدخبر: 12147 15:15 1394/02/08
قاره های جهان زیر پای سایکل توریست ایرانی

قاره های جهان زیر پای سایکل توریست ایرانی

دسته‌بندی: بدون دسته‌بندی
قاره های جهان زیر پای سایکل توریست ایرانی

قاره های جهان زیر پای سایکل توریست ایرانی

دسته‌بندی: بدون دسته‌بندی

 چهره ی آفتای سوخته اش دلیل بر سختی راه دارد، کمی مشکل است باور اینکه با خوابی این راه پر سنگلاخ شروع شده است .

معصومه محمدی/ولی بیشتر که پیش می رود و از نداشتن کتاب راهنما و از تصمیماتش با هر طلوع آفتاب می گوید... باورش راحت تر می شود.

اینکه طبیعت دوست اوست و همه جا حواسش هست که او تنها و گرسنه نماند...

شاید به پاس همین مرام گذاشتن های طبیعت است که او هم به جبران برخواسته، تا طبیعت را یاری کند.

به قدری پر انرژی از سفرهایش می گوید، که ناخواسته در دلت برای فردا برنامه می چینی، که بارکوله ات چه باشد! ولی جلوتر به سیب ترش درختان که می رسد نظرت عوض می شود، این فرازو فرودی که برایت می سازد شیرینی حرفهایش را دو چندان می کند.

در لحظه خوش است... دلش برای جایی تنگ نمی شود، می گوید «هر جا که باشم همانجا هستم »کمی سخت است درکش !

وابسته نیست؛ تنها همراه سفرهایش را اگر همراهیش نکند دور می اندازد، همراهی که با آن 57 هزار کیلومتر رکاب زده است.

این پاییز 9 ساله می شود جهانگردی اش، تا الان (4اردیبهشت) که در یک کافه دنج به سوال طرفدارانش پاسخ می دهد سه قاره را رکاب زده است.

محمد تاجران 39 ساله، دانش آموخته رشته مکانیک به عنوان پیمانکار تاسیسات در زمینه طراحی سیستم‌های تهویه مطبوع در مشهد کار می کرد، تا اینکه به گفته خودش دو خواب، زندگی و آینده او را تغییر داد؛ از آن به بعد بود که کار تاسیسات را رها کرد و از آذرماه ۱۳۸۵سفر به دور دنیا با دوچرخه را شروع کرد.

تاجران علاوه بر رکاب زدن با دوچرخه اهداف محیط زیستی را هم دنبال می کند.

اینکه قاره گردی را از کجا شروع کرده و تا کجا پیش خواهد رفت، صحبت هایی است که ما را مهمان آن کرد:

**از کجا شروع شد؟

من خواب دیدم و همین خواب باعث شد شرکتم را جمع کنم و به دنبال رویاهایم بروم.

**چه قاره هایی را رکاب زده اید؟

قاره های آسیا ، اروپا و اقیانوسیه - 40 تا کشور رفته ام 22 کشور در آسیا، استرالیا و نیوزلند و 16 کشور در اروپا؛ در کل 52 هزار کیلومتر رکاب زده ام.

** چرا با دوچرخه سفر می کنید؟

ازدلایلی که باعث انتخاب دوچرخه برای سفرم شد حرکت آهسته آن است .

فرصت ارتباط با آدم ها و طبیعت را دارم ، هیچ حفاظی اطراف خود ندارم و فرصت دیدن بسیار است، از طرفی دیگر دوچرخه سواری ورزش است.

**بخاطر شرایط موجود تصمیم گرفتید به سفر بروید و از خانه و زندگیتان دور شوید؟

من فرارنکردم من انتخاب کردم، من امکانات ، توانایی، استعداد و عشق به این کار را دارم ، من به سفر علاقه دارم ومی خواهم سفر کنم،این رویای من است که آن را دنبال می کنم.

** اسپانسری شما را حمایت می کند؟ کشورهای میزبان چه حمایت هایی از شما می کنند؟

خیر من اسپانسر ندارم. هیچ کشوری وظیفه ندارد که حمایتی کند ، مردم کمکم می کنند، پول می دهند، مدارک را هماهنگ می کنند و در هماهنگی محل اقامت مرا یاری می کنند.

**آیا قبل از سایکل توریست شدن ورزش می کردید؟

بله من 17 سال بصورت جدی دوچرخه سواری می کردم و رشته تخصصی من بود و در کنار آن کوهنوردی هم انجام می دادم.

**در رابطه با محیط زیست چه فعالیت هایی انجام داده اید؟

من پروژه ای را در راستای کمک به محیط زیست شروع کردم که با کشت درختان سمبلیک شروع و قرا ر شد این درختها در مدارس کاشته شوند که بچه ها هم شاهد کاشت آنها باشند، با بچه ها صحبت کرده و برای حافظت از طبیعت در آنان ایجاد انگیزه می کنیم .

**آیا تحصیلات و یا تخصصی در این زمینه دارید؟

من تخصص خاصی در این زمینه ندارم ولی افرادی که با آنها کار می کنم حرفه ای و با تخصص خاص این کار را انجام می دهند.

**با توجه به کثرت شهرها و کشورهای مختلفی که در آن با افراد مختلفی برخورد داشته اید نظر دیگر مردم جهان نسبت به ایران و ایرانی چگونه بوده است؟

مردم دنیا ایران را به عنوان یکی ازکشورهای با تمدن غنی می شناسند و احترام زیادی برای فرهنگ وتاریخ ایران قائل هستند.

**یک سایکل توریست چقدر می تواند در اشاعه فرهنگ کشورش موثر واقع شود؟

من به عنوان یک ایرانی سفر می کنم و سمبل کشورم هستم، از نظر فرهنگی این سفرها می تواند در اشاعه فرهنگ ایرانی، بسیار تاثیر گذار باشد ؛ در تمام سفرهایم با افرادی که برخورد می کنم، در جمع آنها وارد می شوم و به گفتگو می نشینم.تمامی این تعاملات کمکی در راستای ترویج فرهنگ ایرانی است.

من مخاطب های زیادی در فضای مجازی و حقیقی دارم که همه اینها می توانند در این باره به من کمک کنند.

**با تغییراتی که در شرایط و وضعیت کشور حاکم شده است و با منعطف شدن روابط کشورمان با دیگر کشورها چه تغییراتی در این باره برایتان محسوس بوده است؟

بعد از روی کار آمدن دولت تدبیر و امید، جو عمومی دنیا به خصوص اروپا و بیشتر در کشورهایی که دارای فکر و اندیشه قوی هستند مثبت و بهتر شده است و مذاکرات تاثیر زیادی در این بهبود شرایط داشته است.

** خیلی ها بخاطر ارزان بودن، سفر با دوچرخه را انتخاب می کنند، این گزینه برای انتخاب سفر با دوچرخه درست است ؟!

سفر با دوچرخه کم هزینه نیست، برای سفر با دوچرخه تقریبا روزی 20 هزار تومان نیاز است.

**سایکل توریست کیست و آیا تعریف سفر نسبت به گذشته تفاوتی داشته است؟

موقعی که من سفرم را شروع کردم آدم هایی که با دوچرخه سفر می کردند اندازه انگشت های دست بودند.

درگذشته سفر غالبا یک تعریف خا ص داشت و اکثر مردم تعطیلات تابستان برای دیدن اقوام به شهرهای مختلف سفر می کردند، ولی امروزه با رشد و آگاهی مردم دیدگاهها نسبت به این مقوله کاملا متفاوت شده است و مردم تعریف دیگری از سفر دارند و حتی با یک کوله پشتی و یا دوچرخه به شهرها و کشورهای مختلف سفر می کنند.

کسانی که دوچرخه را درپشت ماشین گذاشته و به سفر می روند سایکل توریست به شمار نمی آیند سایکل توریست کسی است که با دوچرخه سفر کرده و در مکان هایی مانند دریا و ... که امکان استفاده از دوچرخه نیست از وسایل نقیله دیگر استفاده کند.

**چه حسی نسبت به دوچرخه خود دارید؟

اسم دوچرخه من «بمبو» است . حسی خاصی ندارم ، دوچرخه یک ابزاری است که من از آن استفاده می کنم واگه خراب شود آن را دور انداخته و یکی دیگر خریداری می کنم.

**چرا مایل هستید تنها سفر کنید؟

یکی از هدف های شخصی من درسفر ارتباط با آدم ها و یاد گرفتن است. وقتی تنها سفر می کنی نیازمند ارتباط هستی و بخاطر این نیاز مجبور به ارتباط گرفتن می شوی.

در تنهایی محیط بازتری داری و آدم های بیشتری سراغ تو می آیند و تو فرصت داری سراغ آدم ها رفته و با آنها همنشین شوی.

اما وقتی با دو یا تعداد افراد بیشتری سفر می کنی نیاز کمتری داری و حریمی که برای خود متصور می شوی باعث می شود آدم ها به سختی به سمت تو کشیده شوند و خیلی از فرصت ها برای شناخت و مطالعه آدم ها را از دست می دهی، و لی تنهایی شانس بیشتری برای این مطالعه وشناخت داری.

**قبل از سفر به هر کشوری راجع به آن منطقه وکشور مطالعه می کنید؟

من اصلا اهل مطالعه نیستم و کتاب نمی خوانم . مطالعه من حضوری و در ارتباط مستقم با آدم ها و طبیعت است، راجع به آدم ها فکر می کنم، آنها را تجزیه و تحلیل می کنم؛کتاب ماحصل اندیشه آدم هاست و من این مطالعه را حضوری انجام می دهم.

** قبل از هر کشور یا قاره ای چه برنامه ریزی هایی انجام می دهید؟

من برنامه ریزی خاصی برای سفر هایم انجام نمی دهم، تنها یک نقشه کلی در ذهنم متصور می شوم و بدون برنامه ریزی به سفرم ادامه می دهم، چون هیچ محدودیت زمانی و مکانی ندارم تنها دغدغه و استرس من تمام شدن وقت ویزایم است.

ممکن است در یک شهر یا مکانی به این نتیجه برسم که اینجا چقدر خوب است ! و چیزهای زیادی برای یادگیری وجود دارد و تصمیم بگیرم مدت بیشتری در این مکان توقف داشته باشم.

من هیچ کتاب راهنمایی استفاده نمی کنم ، وقتی اطلاعات و و نقشه خاصی  داری نقطه خاصی را تعریف می کنی و هدف رسیدن به آن مکان است؛ با این اوصاف ذهن روی آن نقطه خاص متمرکز شده و از اتفاقات اطراف غافل می شود.

من برای این اتفاقات زندگی می کنم.

توصیه می کنم اگر کسی برای یک هفته سفر می کند حتما اطلاعات کافی جمع آوری کرده و برای هر یک ساعت آن برنامه ریزی کند. ولی برای دو سال یا بیشتر این توصیه را ندارم و باید در لحظه تصمیم گیری کرد.

البته باز هم تاکید می کنم سفر برای من متفاوت است و داستان من فرق می کند سفر شغل و زندگی من است برایم فرقی نمی کند کجا باشم من هرجا باشم همان آنجا هستم .

**تا به حال پیش آمده که پولتان تمام شود و دچارمشکل شوید؟

من اولین باری که بی پول شدم موقعی بود که خودم تصمیم گرفتم بی پول شوم، من همیشه ترس این را داشتم که پولم تمام شود برای همین تصمیم گرفتم کارتی را که داشتم بشکنم، البته این کار به راحتی نبود تقریبا یک سال با خودم کلنجار رفتم تا توانستم این کار را انجام دهم.

بعد از شکستن کارتم شب آخر در یک جا مهمان بودم کیفم را باز کردم و دیدم هنوز یک اسکناس50 دلاری در کیفم هست، با خودم گفتم تا وقتی که این اسکناس در کیف من است نگران این هستم که مبادا پولم تمام شود با دعوت من، با دوستانم به یک رستوران ایتالیایی رفتیم و 48 تومان پول غذا دادم، دیگر تقریبا هیچ پولی نداشتم، پول خردهایی که داشتم جمع کردم کرایسچرچشهری که مقصد بعدی من بود و برای دیدن یکی از دوستانم تصمیم داشتم به آنجا بروم و باید برای رسیدن به «کرایسچرچ»360 کیلومتر در سه روز رکاب می زدم .

با خودم حساب کردم اگر سه تا 120 کیلومتر دوچرخه سواری کنم وهر روز دو تا تخم مرغ بخورم 5 دلار در هر روز هزینه خواهد داشت و من می توانم در این سه روز خودم را به این شهر برسانم.

برای رسیدن به این شهر باید در کنار اقیانوس در یک خط مستقیم رکاب می زدم، با خودم فکر کردم اگر این مسیر مستقیم را رکاب بزنم شهر مانکوگ را نمی توانم ببینم، ولی اگر مسیر مستقیم را تغییر می دادم تمام برنامه ریزی بهم میخورد و بجای دو الی سه روز باید سه الی چهار روز در راه بودم، من تمام شب با خودم کلنجار رفتم و به خودم گفتم:«محمد یعنی تو میخواهی تا آخر عمرت به نقشه نگاه کنی و بگویی مونت کووک چه شکلی بود ؟!»

برای یک لحظه حس ضعف به من دست داد و گفتم اگر توانایی این کار را نداری بهتره برگردی بروی به خانه و ادامه ندهی !!

فردا صب عازم مونت کووک شدم؛ حدود 120 کیلومتر دوچرخه سواری کردم و چیزی نخوردم، در مسیر به درختی سیبی رسیدم، سیب های ترش که قابل خوردن نبود، سیب ها را با شکر وآب پختم و غذای آن روزم در همین سیب پخته خلاصه شد ؛ روز بعد دوباره بعد از 120 کیلومتر رکاب زدن دو عدد تخم مرغ خوردم و روز بعد 80 کیلومتر رکاب زدم و دوتا تخم مرغ صبح خوردم و 2 تا تخم مرغ ظهر و از 12 ظهر تا 7 شب فردا ( 30 ساعت) چیزی نخوردم.

زمستان بود و واقعا سرد، دیدم کاری از دستم بر نمی آید و تنها کاری که باید انجام بدهم این است که خودم را برسانم به کرایسچرچ ، از نظر روحی و روانی دیگر توانی نداشتم، تصمیم گرفتم دوباره کمپ بزنم و این کار نیاز به پرداخت 10 دلار داشت؛ نیوزلندی ها آدم های بسیار مهربانی هستند، در یک خانه را زدم و گفتم:« میشه اینجا چادر بزنم ؟!»

صاحب آن خانه با لحن نه چندان خوبی گفت: اینجا ملک شخصی است و تو نمی توانی اینجا چادر بزنی!

خیلی به من بر خورد با خودم گفتم:«محمد همین الان سوار دوچرخه می شوی و بهکرایسچرچمی روی)

دو دقیقه بیشتر طول نکشید لباس های دوچرخه سواری را تن کردم و راه افتادم.

155 کیلومتر رکاب زدم ساعت 5 صب رسیدم به کرایسچرچ؛

وقتی به خانه دوستم رسیدم از شدت گرسنگی ،صبحانه 11 عدد نان تست خوردم .

**در چه شهرهایی احساس آرامش و راحتی بیشتری داشتید و برای شما لذت بخش تر بود؟

هر جایی جاذبه خودش را دارد وقتی جایی هستم آنجا برایم بهترین جا است، جایی که خوب ارتباط برقرار می کنم و راحتم .

جنوب اروپا، نیوزلند،نروژو...

در نروژ آد م ها به هم اعتماد دارند مثلا اگر هنگام خرید ناگها ن متوجه شوی که کیف پولت همراهت نیست فروشنده به تو اعتماد کرده و از تو می خواهد اجناس را با خود به خانه برده و پول را به حسابش واریز کنی.

** اگر بخواهید کشوری را برای زندگی انتخاب کنید ترجیح می دهید درکدام کشور باشید؟

اگر بخواهم کشوری را برای زندگی انتخاب کنم به ایران بر می گردم؛چون احساس آرامش می کنم و هیچ فشار روانی را احساس نمی کنم.

مردم ایران دارای پتانسیل بسیار زیادی هستند ولی متاسفانه به این پتانسیل ها خوب جهت داده نشده است.

**چرا میل به مهاجرت روز به فزون است؟

این به این معنا نیست که در آنجانج زندگی بهتری دارند ، مدت زمانی که در آن کشورها باید کار کنند اگر این انرژی و زمان را در ایران صرف کنند قطعا نتیجه مطلوب تری عاید آنها می شود.

کسانی که به این شکل به کشورهای دیگر مهاجرت می کنند به شدت و سختی کار می کنند و در آنجا زندگی سخت و فشرده ای دارند.

**تا کی به رکاب زدن درکشورها ادامه خواهید داد؟

تنها چیزی که می دانم این است که فردا برای ایتالیا بلیط دارم.

**فکر می کنید کاری مشابه به برادران امیدوار انجام داده اید؟

خیر به هیچ وجه، کاری که آنها انجام دادند در شرایط و با امکانات آن موقع قابل قیاس با شرایط الان نیست!

در حال حاضر برای برنامه ریزی یک سفر می توان نقشه راه را به راحتی در گوگل سیرچ کرد، می توان با خانواده ویدئو چت کنی وبا آگاهی کامل از شرایط آب و هوا سفر کنی، ولی در آن زمان هیچ یک از این امکانات نبود و کار بسیار دشوار بود.

**برای کسانی که می خواهند همانند شما سفر کنند چه توصیه ای دارید؟

من راجع به خودم صحبت می کنم و به کسی توصیه نمی کنم که بخواهد همانند من سفر کند برای سفر با دوچرخه در مدت زمان 3 ماه حداقل باید 700 یورو پول به همراه داشته باشند.

البته من اعتقاد دارم کسی که به این باور رسیده که می تواند، اصلا سوال نمی پرسد بلکه عمل می کند و کسی که سوال می کند قطعا به این باور نرسیده است و ما حق نداریم گمراهش کنیم.



  • دیدگاهی برای این نوشته ثبت نشده است.
  • افزودن دیدگاه


JahanEghtesadNewsPaper

جستجو


  |