پنج شنبه 09 فروردین، 1403

کدخبر: 33390 18:39 1395/03/08
فرهنگ اقتصاد، تولید و سرمایه گذاری در ایران

فرهنگ اقتصاد، تولید و سرمایه گذاری در ایران

دسته‌بندی: بدون دسته‌بندی
فرهنگ اقتصاد، تولید و سرمایه گذاری در ایران

فرهنگ اقتصاد، تولید و سرمایه گذاری در ایران

دسته‌بندی: بدون دسته‌بندی

۲زهرا ممتاز(قمشه ای ) جامعه شناس Fz_momtaz@yahoo.com  ساحت فرهنگ که مبنای تمام کنشها، رفتارها و تصمیمات و کارهای در زندگی ما بسیار مهم است و نمی توان این ساحت را در تبیین اقتصاد، تولید و سرمایه گذاری نادیده گرفت. مقوله ی فرهنگ که به تعریف اکثر جامعه شناسان مجموعه ای از باورها،  بینش ها، رسوم، آداب وآیین های یک جامعه است در طول توسعه اقتصادی جای دارد و نه در عرض آن. آنچه در زندگی روزمره تک تک مردم جامعه در شاکله ذهنی آنها و در نظام گرایش باطنی آنها جای دارد، رفتارها و تصمیمات اقتصادی و اقدامات در رابطه با کسب و کار، کارآفرینی و تولید، سرمایه گذاری و سرمایه دار شدن را (استفاده از لفظ سرمایه داری در این مقاله به مفهوم تولید ثروت با شیوه پس انداز و کارآفرینی است و به مفهوم ائدئولوژیکی آن که به لیبرالیسم شهرت یافته نمی باشد) شکل می دهد. این مباحث  تا آنجا اهمیت دارد که مقام معظم رهبری یکسال را سال فرهنگ و عزم ملی و سیاستهایی را نیز در خصوص اقتصاد مقاومتی مطرح و امسال را نیز سال اقدام و عمل به اقتصاد مقاومتی نامگذاری نمودند. بعد از پذیرفتن این اصل که ساحت فرهنگ  نمی تواند از ساحت رشد اقتصادی فراتر و جدا باشد، به دسته بندی عناصر انسانی و فرهنگی که در بحث کار، کارآفرینی، تولید و سرمایه گذاری مربوط می شود می پردازیم. ما هر کجا ضربه خوردیم از بی توجهی به بحث فرهنگ اقتصاد بوده و لذا در این یادداشت فرهنگ اقتصاد در جامعه از چهار جنبه به صورت گذرا بررسی می شود:از منظر مسئولان،  مالکان و کارفرمایان،  نیروی کاربنگاههای اقتصادی  و ذینفعان (مردم) از منظر مسئولان و حاکمان تصمیم گیر: بحث  در خصوص این قشر که مهمترین بُعد فرهنگ تولید و سرمایه داری  می باشد بسیار گسترده است چرا که این قشر بر کنش و واکنش سه قشر دیگر تأثیر می‌گذارند؛اول اینکه مسئولان و سیاستگذاران با وضع قوانین و مقررات و تصمیم گیریها و رفتارهای حاکمیتی خود فرآیند فرهنگ اقتصادی کشور و فضای کسب و کار را مشخص میکنند. اینکه مسئولی بینش توسعه بخش خصوصی را به معنای واقع  داشته باشد ، سرمایه دار و کارخانه دار را به چه چشمی نگاه کند، بازوی دولت و موتور اقتصاد یا زالو و غارتگر ؟ اینکه مبنای تصمیم گیری ها و موضع مقرراتش توسعه بخش خصوصی و چرخیدن تولید باشد یا دادن رانت و باز کردن فضای دلالی و ورود کالا به دوست و فامیل و هم گروهی ها و باند مربوطه؟ همه در فضای کسب و کار و ساحت فرهنگی تاثیر دارد. رفتارها و تصمیمات مسئولین بستگی دارد به نوع بینش و فرهنگ اقتصادی و به میزان عقلانیت در تصمیم گیری ها. گاهی فرد بینش درستی دارد و میخواهد به فضای کسب و کار کمک نمایند اما چون تصمیم را بر اساس عقلانیت و یا به اصطلاح عامیانه دو دوتا چارتا، اتخاذ نکرده تبعات اقتصادی آن به کل جامعه ضرر میزند. مانند اتخاذ سیاست پرداخت وام برای توسعه بنگاه های کوچک و زود بازده  در سطح وسیع بدون در نظر گرفتن فرهنگ اقتصاد و سرمایه داری در جامعه یا اجرای پروژه هایی که منجر به افزایش تورم شد و... اتخاذ سیاستهای پولی و ارزی و تعرفه ای، قوانین دست و پا گیر و ضد اشتغال  بانکها و  نرخ بهره  از دیگر مسائلی است که بدون توجه به رشد و توسعه ی اقتصادی بر فضای کسب و کار و اشتغال تاثیر مستقیم دارد. توجه نکردن مسئولین بخشهای صنعت و تجارت به مباحث خوشه سازی در صنایع و  مسائل روابط بین المللی برای ایجاد بازار و فروش و عرضه ی تولید مازاد مصرف داخلی، توجه نکردن مسئولین حوزه های فرهنگی، رسانه و آموزش و پرورش به مباحث فرهنگ کار و فرهنگ سازی در خصوص آموزش، فرهنگ سازی و نهادینه سازی ارزشهای کار، تلاش وسخت کوشی، همچنین  ارزش گذاری به امر تولید و ایجاد اشتغال  و فرهنگ سازی در خصوص مذمت راحت طلبی و  کارهای کاذب و دلالی و... عدم وجود نظام صلاحیت حرفه ای در نظامهای کار و اشتغال ما نیز مشکل بس عظیمی است که تمام مسائل فوق الذکر ازآن ناشی می شود. نگاه تنگ نظرانه و خست برخی مسئولین نیز تأثیر دارد. تولید کننده ای تعریف میکرد : «سالها قبل نزد مقام بلند طرازی رفتم تا از مشکلات بگویم و چاره ای بجویم تا گفتم که صاحب ۶۰۰۰ رأس گاو شیرده هستم به جای حمایت و تشویق و حل مشکل من تولید کننده که از صفر و با زحمت به اینجا رسیده ام صدای اعتراضی بلند کرد و گفت : اوووووو. چقدر زییاااااااااد ! این همه گاو را از جا آورده ای ؟!!!...من با این جملات نا امیدانه جلسه را ترک کردم و رفتم » شما فکر میکنید با مسئولین تنگ نظر تولید واقعی و کاآفرینی رشد خواهد کرد؟ از منظر مالکان و صاحبان بنگاههای اقتصادی : در تمام اقتصاد های دنیا تعدادی هستند که به عنوان سرمایه گذار و یا مالک بنگاه اقتصادی،اقدام به راه اندازی  کسب و کارنموده  و برای تعدادی نیز شغل ایجادکرده و از طریق تولید، تبدیل، فرآوری و یا ارائه خدمات ارزش افزوده ایجاد کرده و در واقع چرخ اقتصادی کشورهای بدون نفت بر پایه ارزش افزوده و مالیات  همین افراد می چرخد و در واقع دولت ها بر بنگاهها استوارند درحالی که در نظام اقتصادی ما برعکس است و دوام و بقای بنگاهها به دولت ها و سیاستهایشان  بستگی دارد. .مشکل فرهنگی ما اینست که اکثر ما حس کارآفرینی یا حسّ  و حال اینکه تلاش کنیم و کم‌کم به ثروت برسیم نداریم، راهی که خیلی از کارآفرینان و ثروتمندان بزرگ و معروف جهان رفته اند را طی نکرده و  می خواهیم یک شبه ره صد ساله برویم در نتیجه رقابت بین کارآفرینان واقعی تبدیل به رانت خواری آقا زاده ها و صاحبان نفوذ و پارتی شده که بعضا عده ای ناکارآفرین صاحب کسب و کار و کارخانه شدند و لذا  مخفی کاری در کار اقتصادی هم متاسفانه مد روز و« مرد بی نام و ده بی راه » سر مشق عقلا شده . بعد از پیروزی انقلاب اسلامی  تمام کارخانه داران بزرگ  با توجه به فضای ایجاد شده توسط مذهبی های تندرو و همچنین تفکرات توده ای ها، از ترس، جانشان را برداشته و به خارج از کشور فرار کردند،چرا که با برچسب  مستکبر و وابسته به طاغوت احساس امنیت نداشته و کارخانه هایی که برخی برندهای قابل قبولی داشت را رها کرده و به گوشه ای از دنیا رفتند.  تعداد زیادی ازین کارخانه های رها شده  مصادره و تحت نظارت نهادهایی چون بنیادمستضعفان و سازمان ملی صنایع به شکل دولتی اداره  و مدتی بعد یکی یکی ورشکسته یا به نااهلش  واگذار شدند بر این اساس اگر سرمایه داری هم باشد،  آقا زاده و غیر آقازاده  سرمایه اش را در معرض دید قرارنداده، یا تاجر می شود در کار واردات (شاید هم برخی صادرات )و یا از راه خرید و فروش زمینهای کشاورزی و مسکن، ملک ، ارزو دلار و سکه و دلالی محصولات تولید شده استراتژیک ثروت اندوزی کرده و از هفت دولت  ودردسرهای بیمه، اداره کار، مالیات استاندارد،  بهداشت و... هم آزادند. مثال بارز این فرهنگ دلالی اینست که در پرداخت وامهایبگاههای کوچک و زود باده   به جای تولید، هجوم مردم به بازرا خرید و فروش ارز در همین چند سال اخیر و تلاطم قیمت ارز را شاهد بودیم. دیگر اینکه از لحاظ فرهنگی، تحمل شریک پذیری  در مالکان بنگاهها ضعیف است. ما تنها فرهنگی هستیم که در مذمت  «داشتن شریک» ضرب المثل بسیار داریم لذا می بینیم تعداد زیادی بنگاه اقتصادی به دلیل عدم سازگاری شرکاء  و یا بعد از فوت صاحب آن و توسط تعداد وراث رو به سقوط  رفته و کم کم ورشکسته می شوند. عدم نوآوری و تسلط نداشتن بر مسائل مالی، اداری، قوانین کار، مناسبات بازار.  بی توجهی به تحقیق و توسعه و نوگرایی و خواست مشتری و کیفیت خدمات و محصولات وبرند سازی و ثبت برند، عدم تحمل ابهام و ریسک پذیری، عدم توانایی برخورد مدیران در تعامل مناسب انسانی با نیروهای شاغل، عدم توجه به مسائل بهره وری و کاهش هزینه عدم توجه به آینده پژوهشی و... در پایداری بنگاهها تاثیر دارد وقتی سایر کارآفرینان بینند که عمر متوسط بنگاه داری در کشوراز ۱۲ سال در سال ۸۳  به ۴ سال در سال ۹۳ رسیده  از کارآفرینی جدید مأیوس می شوند ، در حالی که در کشوری مانند فنلاند عمر متوسط بنگاه ها به ۹۰ سال میرسد یعنی دو سه نسل موفق به برپا نگه داشتن یک بنگاه اقتصادی بوده اند. از منظر نیروی کار شاغل در بنگاه ها: متأسفانه ما  برای ساختن فرهنگ کار و وجدان کاری در نیروی انسانی، هیچگونه ساختار سازی و رفتارسازی مناسبی نداشته‌ایم . با توجه به آموزه های دینی نیز فرهنگ سازی مناسبی نشده ،کودکان ما شمشیر حضرت علی (ع)  و تعداد جنگهای پیامبر را زودتر از توجه و علاقه این بزرگواران به کار و تلاش و آبادانی و تولید و خدمت  می‌آموزند و لذا این بعد از شخصیت این الگوهای عظیم‌الشأن مغفول مانده است. در فرهنگ ما به اصطلاح عامیانه «از زیر کار در رفتن و سرهم کردن کار» یک نوع زرنگی محسوب شده و ما تنها فرهنگی هستیم که کسی را که خوب و دقیق کار میکند را به تراکتور و یا یکی از چارپایان تشبیه میکنیم ! نیروی انسانی ما بیش از دو دهه است که با ترویج فرهنگ مدرک گرایی ، به دنبال کسب مهارتهای  لازم برای ورود به بازار کار نبوده  و «کار پشت میز نشینی» توسط رسانه ها و مبادی فرهنگی ترویج و دولتهای بعد انقلاب نیز تا توانستند به بسط و گسترش دیوانسالاری و ایجاد انواع و اقسام نهادها و اداره جات دولتی اقدام و به فرهنگ کسب روزی با کار راحت و پشت میز نشینی دامن زده‌اند .توصیه ی خانواده ها و   سیستم آموزش و پرورش ما هم به آینده سازان مملکت در این دو سه دهه ی اخیر  تنها این بوده که «درستان را بخوانید تا برای خودتان کسی بشوید و گرنه باید بروید کارگری و..» از طرفی فضای بی اعتمادی جوانان ناشی از عدم ثبات بازار اقتصادی ایران در این دهه‌ی اخیر فعالیت های اقتصادی، کارآفرینانه و کسب و کارهای خرد و کلان بخش خصوصی و تعاونی را تحت الشعاع خود قرار داده و جوانان و خانواده هایشان تمام تلاش خود را برای رسیدن به شغل دولتی معطوف  و از فشار آوردن روی کودکان برای اتمام مقاطع تحصیلی مختلف کارشناسی و ارشد و دکترا ،تا گرفتن سفارش و پارتی و آشنا  برای به دست آوردن یک شغل دولتی از هیچ تلاشی فروگذار نکرده اند. دولتی ها (به خصوص در دولت نهم) به اشتغالزایی آشنایان پرداختند اما بالاخره  ظرفیت اداره جات حدی دارد،  لذا بقیه ی نیرویی که هیچ مهارت و  قدرت خلاقیت و کارآفرینی جز یک مدرک دانشگاهی ندارد، علاوه بر آن بدون فرهنگ کار و تلاش هم بار آمده که اگر از سر اجبار هم که شده شانس بیاورد و یک فرصت اشتغال در بخش مزد بگیری برایش مهیا شود کمتر انگیزه ای برای کار کردن با وجدان و انضباط و ارائه خدمت با کیفیت خواهد داشت . در تعامل با کارفرمایان بعضا شاهد درد و دلها و غصه‌های فراوانی بودیم، کارفرمایی تعریف میکرد ؛ «در کارگاهم یک روز بعد از اینکه یک خط تولید جدید را نصب و راه اندازی کردم بعد از دو روز دیدم که دستگاه از کار افتاد،پس از چند روز بررسی دستگاه اصلا روشن نمی شد مهندس مربوطه گفت شاید از برقش باشد بالاخره کاشف به عمل آمد یک سیم مخفی زیر دستگاه قطع شده و مشخص شد که کارگر با بریدن سیم به زعم خودش از کارکردن راحت شده، کارگر بیچاره غافل از اینکه پایداری کارفرما یعنی پایداری شغل و درآمد خودش و با این کار در وهله اول به کار و شغل خودش ضربه زده است و..»  لذا از منظر نیروی انسانی هم با مشکلات عدیده ای مواجه هستیم. از منظر ذینفعان و مصرف کنندگان: با توجه به ساحت فرهنگ در سه بخش فوق ، فرهنگ عموم مردم کاملا مشخص است که درچه وضعیتی قرار دارد.  همان مردمی که ذینفعان اصلی و در واقع مصرف کنندگان تولید داخلی هستند، وقتی پوشیدن کفش و لباس با مارک «خارجی»  پُز اجتماعی محسوب شده،  خریدن و  استفاده از لوازم منزل کلاس کار خانواده و نشانه طبقه ی اجتماعی است ، وقتی مصرف کننده حتی با دانستن اینکه کیفیت برخی محصولات تولید داخل بهتر است به هر دلیلی اقدام به خرید محصول وارداتی چین و ماچین میکند چه انتظاری است که تولید و اشتغال برای فرزندانمان رونق بگیرد ؟ مسئولین خرید و تدارکات در برخی شرکتهای دولتی نیز علی رغم توصیه های مقام معظم رهبری  به جای خرید مایحتاج و لوازم و قطعات مورد نیاز خود از تولید کننده ی داخلی از خرید قطعات و وسایل بی کیفیت شرکتهای خارجی دریغ نورزیده و  حتی رانت و سود خود را در خرید از واسطه ها و وارد کنندگان می بینند چه انتظاری از رشد و توسعه ی تولید و سرمایه داری و کارآفرینی خواهیم داشت ؟ با توجه به آنچه گفته شد همه باید دست به دست هم دهیم و به امید روزهای نیک و توسعه ی فرهنگ تولید و اقتصاد سالم و تحقق واقعی اقتصاد مقاومتی و خروج از فضای شعار زدگی  به اقدام و عمل شایسته  بپردازیم.


  • دیدگاهی برای این نوشته ثبت نشده است.
  • افزودن دیدگاه


JahanEghtesadNewsPaper

جستجو


  |