رویا ایلکا
بخش دوم
در بخش اول گزارش نشست اقتصادی که در موسسه دین و اقتصاد باموضوع انقلاب اقتصادی برگزار شد خواندیم که فرشاد مومنی اقتصاددان و استاد دانشگاه علامه طباطبایی ضمن بررسی دستاوردهای سه جنبش اجتماعی انقلاب مشروطه، انقلاب اسلامی و ملی شدن صنعت نفت در ایران به معرفی کتاب پیشرفتن با جمع از آلبرت هیرشمن اقتصاد شناس بزرگ توسعه در قرن بیستم پرداخت.
به گزارش خبرنگار جهان اقتصاد، در ادامه این نشست مومنی با بیان اینکه این کتاب اصل توسعهنیافتگی در کشورهای در حال توسعه را استبداد قلمداد میکند عامل عقب افتادگی را نیز اینگونه تعریف می کند که استبداد مناسبات را به صورت به غایت نابرابری سامان میدهد،گفت: بنابراین دستیابی به قدرت، ثروت و منزلت بر اساس تلاش برای کسب شایستگیهای بیشتر نیست بلکه براساس پیوند خوردن با مناسبات استبدادی میشود.
وی تصریح کرد: هیرشمن می گوید در چنین وضعیتی استعدادهای ملی هرز رفته و اتلاف منابع به طرز غیر متعارف افزایش یافته و برآیند استبداد در دو قالب کلی جامعه را در بر گیرد. یکی فقر و دیگر فساد گسترده.
مومنی با اشاره به سخنان هیرشمن ادامه داد: در واقع به نظر این پژوهشگر این دو مشروعیت نظام سیاسی را به پایین ترین درجه ممکن میرساند و بستر را برای فروپاشی سیاسی فراهم می کند و بعد چون در این کشورها تمرین کافی برای دموکراسی وجود ندارد عملا با فروپاشی نظام استبدادی در یک دوره زمانی نه چندان طولانی با شرایط آشوبناک، نا امن و غیر قابل پیش بینی رو به رو شده و بحرانهایی که این ناامنی را ایجاد می کند، اذهان مردم را مناسب بازگشت مناسبات استبدادی میکند با مناسبات استبدادی بار دیگر فقر و فساد ایجاد شد و همینطور این چرخه باطل استمرار پیدا می کند.
وی ادامه داد: شبیه به این صورت بندی درباره دورهای باطل توسعهیافتگی را طیف وسیعی از نظریهپردازان صورتبندی کرده و نشان میدهد که عنصر گوهری در مسئله وابستگی عنصر نابرابری قدرت ثروت و منزلت است.
مومنی با بیان اینکه استعمار هم دقیقا مانند استبداد مناسبات مبنی بر فقر گسترده و فساد گسترده را باز تولید میکند و این چرخه تکرار میشود،گفت: بنابراین می توان با قاطعیت به اعتبار مهمترین یافتههای نظری در دانش توسعه گفت که هدفگیری ایرانیان در قرن بیستم در شناخت کانون اصلی بازتولید توسعه نیافتگی شناخت دقیقی بوده است ویژگیهای مشترکی بوده است که همه این کوششها داشته اند.
وی ادامه داد: هر سه این موارد با وجود آنکه از بی سابقهترین پشتیبانیهای مردمی برخوردار بودند ولی در معرض تحریفها و دروغهای بزرگ هم قرار داشتند گویی اتحاد میان استعمارگران و استبدادگران به صورت سازمان یافته بر علیه این کوشش های اجتماعی اقداماتی کردهاند به این ترتیب که در واقعیتها دستکاری صورت گرفته و اگر برخورد فعال با آن نشود جامعه را دچار سردرگمی و بلاتکلیفی می کند.
مومنی افزود: آلبرت هیرشمن مسئله بلاتکلیفی و نقش بسیار تعیین کننده آن را در بازتولید توسعه نیافتگی با عنوان حرکت پاندولی صورت بندی نظری کرده است و نشان میدهد که چگونه این اختلالهایی که در شناخت پدید میآید پریشان احوال ذهنی ایجاد کرده و باعث میشود که در بسیاری از موارد ما به جای اینکه درسهای سازنده از کوششهای قبلی بگیریم، نقاط ضعف را نقاط قوت در نظر میگیریم و بر عکس.
وی با اشاره به اینکه به طور طبیعی هر پیشرفتی برای برونرفت از دور باطل توسعه نیافتگی در درجه اول وجه اندیشهای دارد ولی وقتی به لحاظ وجه اندیشهای دچار فلج فکری شود طبیعتا از این دور باطل نمیتواند بیرون بیاید،گفت: یکی از کسانی که درباره فلج فکری بر اثر دستکاری آگاهانه تجربه شده کار کرده است پژوهشگر تاریخ معاصر ایران اکبر ثبوت است.
مومنی با بیان اینکه ثبوت در ویژهنامه صدمین سال انقلاب مشروطیت که در سال ۱۳۸۵ منتشر شده، یکی از رموز شکست این انقلاب را فلج فکری نشان می دهد ،گفت: بزرگترین تقاط قوت انقلاب مشروطیبت از طریق آن کوشش هایی که واقعیت را دستکاری می کردند به گونه ای جلوه شد که نقاط قوت را نقاط ضعف نشان داده است و در انتهای این کتاب استنتاج می شود که این دروغ پردازی ها درباره کوشش های ایرانیان در قرن بیستم می خواهد در حافظه تاریخی ایرانیان این سم خطرناک را وارد کند که گویی ایرانی ها صلاحیت برخورداری از جامعه توسعه یافته را ندارد.
وی افزود: تردیدی نیست که در جنبشهای فراگیر اجتماعی از جانب حامیان و رهبران خطاهایی رخ داه است ولی زمانی آن فرا رسیده که با ضوابط و با معیاری علمی تلاش کنیم آنها را شناسایی کرده ولی زمان دیگری هم هست که به جای حقیقت با رژیمهای دستکاری شده حقیقت رو به رو میشویم.
عضو هیئت علمی گروه اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی با بیان اینکه بررسی مطالب ارایه شده درباره نهضت ملی شدن نفت نیز نشان می دهد که این فلج فکری در این شاخه نیز صورت گرفته است،افزود: بارها دیدهام گفته شده اگر نهضت ملی شدن نفت از پشتوانه مردمی برخوردار بود چرا نتونست بیش از ۳۰ ماه دوام بیارد؟ در حالی که اگر بخواهیم پشتوانه مردمی را خوب درک کنیم کافی است توجه کنیم در حایلکه پیشتر نظم انگلیسی حاکم بر جهان جایش را بر نظم آمریکایی داده بود و انگلیسیها و آمریکاییها رو به روی هم قرار گرفته بودند ولی آن ها مجبور شدند برای موضوع ملی شدن صنعت نفت بعد از چند بار تلاش اتفرادی با یکدیگر اتحاد کنند در ماجرای انقلاب مشروطیت هم عینا این موضوع تکرار شده است که به موجب آن قرار داد ۱۹۰۷ بسته شد.
وی با اشاره به اینکه استدلال دیگری هم هست که در کتاب بحران دموکراسی در ایران نوشته فخرالدین عظیمی آمده است،گفت: راه حل وی برای چنین سوالی که دولت مصرف پایگاه مردمی نداشت این است که میانگین عمر هر کابینه را در سال ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲ بررسی کرده و درک واقع بینانه تری از طول عمر دکتر مصدق ارایه میکند به این ترتیب که در سال های ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲ در ایران ۱۲ بار نخست وزیر و ۱۷ بار کابیته تشکیل و ۲۳ بار ترمیم شده است.
مومنی ادامه داد: در آن دوره اگر ترمیم کابینه را در نظر نگیریم میانگین عمر هر دولت هشت ماه و با ترمیم میانگین عمر هر کابینه ۳٫۵ ماه بوده است در نظر بگیرید که دولت مصدق ۱۰ برابر میانگین دوام آورده است و این نشان دهنده پایگاه مردمی است.
مومنی بیان کرد: فلج فکری باعث شده جامعه ما صورتبندی دقیقی از ماجرایهای تاریخی نداشته باشیم و آنچه در سالگرد انقلاب اسلامی ارزش واکاوی جدی دارد این است که این کوشش برای ایجاد فلج فکری و دستکاری کردن واقعیت، به طرزی بسیار گستردهتر از جنبش ملی شدن نفت و... قابل مشاهده است.