پنج شنبه 09 فروردین، 1403

کدخبر: 98059 19:12 1398/02/18
غول منطقه ، فرصت به اروپا، آغاز جنگ جهانی اقتصادی

غول منطقه ، فرصت به اروپا، آغاز جنگ جهانی اقتصادی

دسته‌بندی: بدون دسته‌بندی
غول منطقه ، فرصت به اروپا، آغاز جنگ جهانی اقتصادی

غول منطقه ، فرصت به اروپا، آغاز جنگ جهانی اقتصادی

دسته‌بندی: بدون دسته‌بندی

 حامد هدائی -اقتصاددان رفتاری و سیاسی-برجام به مرحله ای جدید از فرآیند دیپلماسی بین المللی خود می رسد، بعد از لغو یک طرفه آن توسط دولت دونالد ترامپ، اکثر دولتمردان و کارشناسنان سیاست خارجی منتظر واکنش ایران،  نسبت به چنین تصمیم رادیکالی از سمت ایالات متحده امریکا بودند. به گمان خیلی ها ممکن بود ایران هم در پاسخ به چنین برخوردی از برجام خارج شود، ولی چنین نشد. با اعلام تحریم های چند جانبه توسط امریکا ایران در بحران اقتصادی بی سابقه ای قرار گرفت، روند اتحاد بین المللی که علیه ایران شکل گرفته بود تصمیم خود را مبنی بر تعدیل واکنش و به دنبال آن  تغییر رفتار ایران با ابزارهای فشارهای اقتصادی گرفته بود و در این مسیر، پله پله سیاست های افزایش فشار خودشان را بیشتر می کردند.

کاهش فروش نفت، انزوای بین المللی، قراردادن نهادهای استراتژیک داخلی در لیست سازمان های تروریستی بین المللی، قطع مبادلات مالی و تجاری با کشورهای اروپایی، تحریک توده مردم از طرق فرآیندهای مهندسی روانی و مدیریت و برنامه ریزی ذهنی  که به منظور شکل گیری آشوب های خیابانی در  اعتراض به فشارهای اقتصادی  استفاده می شد، از جمله سرفصل هایی بود که ایران را در فشار بی سابقه ای قرارد داد که ممکن بود همه چیز به میل کسانی پیش رود که می خواستند دست و پای غول خاورمیانه را به زنجیر بکشند.  با این وجود اتحادیه اروپا، روسیه، چین، انگلیس، آلمان و فرانسه اعلام کردند که به رغم خروج آمریکا از توافق هسته ای، به این توافق پایبند بمانند و از شرکتهای خود در جهت همکاری و مبادلات تجاری با ایران حمایت کنند. ولی روند تصمیماتی که مبتنی بر انزوای شدید ایران گرفته شده بود، آن قدر پرفشار اعمال شد که شرکت های اروپایی را علی رغم  تمایلشان به مبادلات تجاری با ایران، ترغیب به خروج  از چرخه کرد. اروپا هم ظاهرا، دوست دوست داشتنی ما در چنین شرایط وخیمی بود، خود با یک تهدید وجودی قریب‌الوقوع روبرو شد. ازبین رفتن شراکت تجاری بین آمریکا و اتحادیه اروپا و تنش سیاسی حاصل از خروج واشنگتن از برجام به رغم هشدارهای متحدان اروپایی آمریکا، زمینه را برای تاثیر منفی بر اقتصاد اروپا فراهم کرد، خاتمه توافق هسته‌ای با ایران و نابودی پیمان ترنس‌آتلانتیک میان اتحادیه اروپا و آمریکا تاثیری منفی روی اقتصاد اروپایی گذاشت و منجر به تبعات دیگری از جمله بی‌ارزش شدن ارز بازارهای نوظهور شد. با پاره شدن برجام ممکن بودکه اروپا به سمت یک بحران مالی مهم دیگر سُریده شود. این هشدار در شرایطی ایجاد شد که بازدهی اوراق قرضه ایتالیا به بالاترین سطح خودش رسیده بود و  اقتصادهای بزرگ نوظهور از جمله ترکیه و آرژانتین در تلاش بودند تا از تورم فرار کنند. در عین حال  تقویت دلار و خروج سرمایه از بازارهای نوظهور می توانست جهان را به یک بحران مالی جهانی هدایت کند. با آغاز جنگ جهانی اقتصادی توسط دولت ترامپ، همه چیزهایی که نباید انجام می شد به وقوع پیوست. این واقعیت که اروپا در معرض خطر موجودیت است دیگر پیش بینی نیست، بلکه یک واقعیت دردناک است. اما موضوع از جایی جالب می شود که اروپا برای از حمایت ایران تصمیم به ایجاد فرایند یکسان سازی نظام مالی بین المللی گرفت. این ایده که SPV نام داشت، ظاهرا راهی برای حمایت ایران در شرایط بحرانی به وجود آمده بود. اما واقعیت این است که ما هر چه قدر هم بخواهم خوشبینانه به موضوعات نگاه کنیم باز هم پنیر مجانی لای تله موش گذاشته می شود. ایده spv بعد از نقض برجام توسط آمریکا شکل نگرفته، بلکه روشی بود تا اروپاییان بتوانند روسیه افسارگسیخته را بیشتر مهار کنند. بعد از اشغال گرجستان توسط روسیه در سال ۲۰۰۸، اروپا تصمیم گرفت با ظهور قدرتمند روسیه در جناح شرقی مقابله کند. در این خصوص ضروری بود که اروپا سیاستی یکسان در برابر روسیه اتخاذ می‌کرد که با منافع ملی و گرایش‌های گوناگون منطبق می‌شد. اروپا نمی‌توانست در برابر ستیزه‌جویی سیاسی و جغرافیایی روسیه مقاومت کند و برای داشتن شانس موفقیت لازم بود که کاملا متحد شود. با این‌حال اگر اتحاد اروپا صرفا جغرافیایی سیاسی باشد روسیه می‌تواند با ایجاد تفرقه پیروز شود، یعنی همان کاری که هم‌اکنون انجام می دهد. در بلندمدت تحریک و عصبانی‌کردن اروپا از سوی پوتین ممکن است به فرایندهای خودشکن مانند تحریک‌کردن و عصبانی‌کردن روسیه توسط ساکاشویلی تبدیل شود؛ اما در کوتاه‌مدت خطری جدی وجود دارد که روسیه بخواهد آرزوی قدیمی خود را که بخشی از اروپا‌بودن است، از طریق تبدیل‌شدن به قدرت حاکم دنبال کند. بهترین راه‌حل برای خنثی‌کردن مزیت و برتری سیاسی جغرافیایی روسیه، ایجاد سیاست یکپارچه  انرژی با قدرت قانونی در کل اروپا است. این قدرت باید بر تمام قانون‌گذاران و ناظران ملی ارجحیت داشته باشد و همچنین از شبکه توزیع هماهنگ در سطح اروپا برخوردار باشد. این کار توانایی روسیه در بازی‌دادن یک کشور علیه کشور دیگر را سلب می‌کند، زیرا امتیازی که به یک توزیع‌کننده ملی داده شده است، فوری در اختیار مشتریان در دیگر کشورها قرار می‌گیرد. جنبه دیگر این سیاست یعنی ترویج برقراری حکومت قانون، همکاری بین‌المللی باید به‌صورت غیرمستقیم از طریق اصلاح نظام مالی بین‌المللی و توجه ویژه به کشورهای نزدیک به روسیه دنبال شود. رشد و گسترش قدرت ایران در منطقه و ایجاد توافق  spv با اروپا هم یکی از روش‌هایی است که می‌توان افسار روسیه را در منطقه کشید. این موضوع زمانی جالب می  شود که ایران تصمیم به قبول این پیمان گرفت تا بتواند انزوای اقتصادی ناشی از خروج برجام توسط امریکا را به گونه ای قانون مند جبران کند . شاید اروپا بتواند روابط تجاری دو جانبه ای در این روند با ایران ایجاد کند ، اما این سوال به میان می آید که که جایگاه  متحد ایران یعنی روسیه در کجای این معادله است؟ فشار اقتصادی و عدم اجرای تعهدات اتحادیه اروپا بعد از خروج امریکا از برجام، ایران را واداشت که  به سران پنج کشور اعلام کند  از دو اقدامی که تاکنون انجام می دادیم صرف نظر خواهیم کرد و به مدت شصت روز از اعلام رسمی به اروپاییان فرصت داد که اگر در خصوص موضوعات شرایط نفتی و بانکی پای مذاکرده آمدند، ما به نقطه ۱۷ اردیبهشت باز می گردیم. و اگر در پایان ۶۰ روز به  نتیجه نرسیدیم دو اقدام دیگر را آغاز خواهیم کرد. در این روند هم، روسیه اعلام کرده است که پشتیبانی کامل را از فناوری هسته ایران خواهد داشت. نگرانی اتحاد اروپا از جایی بیشتر می شود که جورج سوروس میلیاردر مجارستانی، برای پیشگیری برخی از مشکلات اروپاییان پیشنهاد داد که باید فشار مهاجرت به قاره و تحولات رادیکال اتحادیه اروپا را کاهش دهند و از آن جمله کشورهای اتحادیه اروپا باید از استفاده پول واحد امتناع ورزند و این موضوع آخر یعنی قدرت بخشیدن به قدرت سیاسی و استراتژیک روسیه. و اما دولت های راست گرایی که در اروپا به قدرت رسیده اند، اتحادیه اروپا را در معرض خطر موجودیتی قرار داده اند و همین موضوع به افزایش تنش میان اروپا و امریکا دامن می زند. حدس اصلی این موضوع این است که ایران با اعلام این هشدار به اروپا قصد انتقال چنین پیامی را دارد که یا طبق توافق وارد روند همکاری که از آن دم می زدی می شوی، یا کنترل روسیه را از دست می دهی و این اصلا به صلاح تو نیست.

 

 

 

 


  • دیدگاهی برای این نوشته ثبت نشده است.
  • افزودن دیدگاه


JahanEghtesadNewsPaper

جستجو


  |