ناصر ذاکری
مدتی است که تبلیغات گستردهای در تهران به صورت مجموعه پوسترهایی با عنوان کلی "عنایت آمریکایی" در معرض دید شهروندان قرارگرفته است. این پوسترها که در اندازه بزرگ و پرهزینه تهیه شده و در مکانهای مناسب و در معرض دید عموم نصب شدهاند، همگی اشاره به رفتار خصمانه دولت آمریکا با ایران و جنایاتی که دولتمردان آمریکایی در حق مردم ایران مرتکب شده اند، دارند؛ از حمایت از تروریستهای دهه 60 گرفته، تا حمایت از صدام خونخوار، ترور دانشمندان مظلوم هستهای کشورمان، راهاندازی کودتای ننگین 28 مرداد و ... .
در نظر اول این فعالیت تبلیغی را میتوان تلاش یک تشکیلات سیاسی دانست که با صرف هزینه و بهکارگیری خلاقیت و ذوق هنری قصد دارد پیامی خاص را به شهروندان بدهد، و آن این که دولت آمریکا در گذشته لطمات و صدمات زیادی به این سرزمین زدهاست، و از کید او نباید غافل بمانیم.
چنین فعالیتی از جانب یک تشکیلات سیاسی طبعاً نمیتواند حرکتی نادرست و غیرمنطقی تلقی شود. یک تشکیلات سیاسی در اصل برای این شکل گرفته که باور و دیدگاه خاص خود را در جامعه مطرح کند و مردم را به سوی خود دعوت کند. اما اگر به این نکته توجه کنیم که چنین تبلیغاتی از سوی یک سازمان مرتبط با شهرداری و با استفاده از پول و امکانات مردم تهران انجام میگیرد، مسأله فرق میکند. چرا باید منابعی را که متعلق به کلیه شهروندان تهرانی است، و باید صرف رفع مشکلات شهری و بهبود استانداردهای زندگی شهروندان بشود، برای تبلیغ یک دیدگاه سیاسی حزبی به کار گرفت؟ حتی اگر از اهمیت باورهای مذهبی و "حق الناس" بودن این وجوه بگذریم! آیا این رسم مرام و مردانگی است که پول مردم را صرف تبلیغات حزبی خودشان بکنند؟
گفتنی است اخیراً یکی از اعضای شورای شهر تهران نیز صرف هزینه برای تبلیغات این دیدگاه خاص را در مراسم سالروز پیروزی انقلاب اسلامی، با قصد زیر سؤال بردن مذاکرات هستهای و توافقات احتمالی، مورد انتقاد قرار داد.
گذشته از این ایراد اساسی، نکته دیگری که به ذهن خطور میکند، پیام این تبلیغات آنهم در این زمان خاص است. مسؤولان و متولیان امر با بررسی تمام جوانب کار، به این نتیجه رسیدهاند که از طریق مذاکره با قدرتهای بزرگ جهانی و گرفتن هرگونه بهانه از دست طرف مقابل، شرایط جدیدی برای کشور ایجاد کنند. لازمه این کار، مذاکرات گسترده و تلاش مجدانه برای رفع نکات مبهم و رسیدن به تفاهم است.
حال تبلیغی که علیه مذاکرات درحال انجام صورت میگیرد، چه هدفی را دنبال میکند؟ چه رهنمودی دارد و چه راهی پیش پای ما قرار میدهد؟ آنها میگویند چون آمریکا دشمن دیرین ماست و بارها به ما صدمه زده، نباید با او با زبان دیپلماتیک سخن گفت! وزیر خارجه ما وقتی با همتای آمریکایی روبرو میشود، به جای لبخند دیپلماتیک، باید جلو برود و سیلی مردافکنی به گوش طرف بزند و سپس به سبک فیلمفارسیهای دهه 40، میز مذاکره را واژگون و به اصطلاح کافه را به هم بریزد! در این صورت از او مانند یک قهرمان استقبال میکنیم! حال اگر نتیجه این اقدام قهرمانانه، بسته شدن باب مذاکرات و افزودهشدن بر شدت تحریمها باشد، چه اشکالی دارد؟ مگر نه این است که "انَّ مع العُسرِ یُسراً"؟ با این تفاوت که عُسر یا سختی تحریم مال مردم است و یُسر و سودش مال بعضی دوستان! اگر تحریم نبود، چگونه میشد با ادعای تلاش برای دور زدن تحریم، مردم را دور بزنند؟
مشابه چنین برخوردهایی را در سالیان گذشته هم بکرات شاهد بودهایم. سالها پیش وقتی بنا شد یک شخصیت بلندپایه مصری به ایران بیاید و مقدمات بهبود رابطه دو کشور مهم و تأثیرگذار جهان اسلام، فراهم شود، لابی صهیونیستی در خارج و بعضی گروههای تندرو در داخل به سرعت فعال شدند. داخلیها تصویری بزرگ از شهید خالد اسلامبولی را در مکانی مناسب نقش کردند تا بگویند، ما حاضر به قبول "ننگ و ذلت" عادی سازی روابط با مصر نیستیم. البته همفکران خارجی این تندروها نیز با روش خود دست به کار شدند.
حال یک بار دیگر به صورت مسأله برگردیم. امروزه گروه کثیری از دولتمردان و مسؤولان امر معتقدند باید از طریق مذاکره با قدرتهای بزرگ و رفع تنش در روابط بینالمللی، شرایطی را ایجاد کنیم که بدون دردسر و مشکلات اقتصادی ناشی از تحریمهای ظالمانه، اهداف برنامه گسترش فنآوری صلحآمیز هستهای کشور را هم پیش ببریم، و به قول رئیس جمهور، هم چرخ سانترفیوژها بچرخد و هم چرخ زندگی مردم. این رویکرد در انتخابات ریاست جمهوری با استقبال مردم روبرو شد و به قدرت رسید.
اینک تیم مذاکرهکننده ایران که مورد تأیید رهبری، دولت و ملت ایران است، با قدرت و تدبیر کار را پیش میبرد، و رهنمود اخیر رهبری درباب ضرورت یک مرحلهای بودن مذاکرات نیز بیتردید بر قدرت چانهزنی این تیم افزودهاست.
با توجه به نکات فوق، این سؤال پررنگتر و بااهمیتتر جلوه میکند که: بهراستی "عنایت آمریکایی" دنبال چیست؟ اگر حسن نیت این مبلغان را باور کنیم، باید بگوییم اینان و حامیانشان درک درستی از شرایط جهان و منافع ملی ندارند. اما همسویی تبلیغات این گروه با کاسبان تحریم، خواهی نخواهی این "حسن نیت" را زیر سؤال میبرد. بهویژه این که هزینه این تبلیغات از جیب مردم تهران "برداشت" میشود. زیرا این گروه معتقدند حق انحصاری حرف زدن از طرف مردم، متعلق به آنان است، و آنان بدون هیچگونه همهپرسی و رفراندومی حق دارند نظر مردم را حدس بزنند و آرمانهای سیاسی گروه خود را به عنوان خواسته همه مردم از رسانههایی که البته هزینه آنها هم با پول ملت تأمین میشود، اعلام کنند.
-
دیدگاهی برای این نوشته ثبت نشده است.
-
افزودن دیدگاه