شنبه 01 اردیبهشت، 1403

کدخبر: 107043 19:10 1399/04/20
عقب ماندگی یا رها کردن اقتصاد کشور

عقب ماندگی یا رها کردن اقتصاد کشور

دسته‌بندی: بدون دسته‌بندی
عقب ماندگی یا رها کردن اقتصاد کشور

عقب ماندگی یا رها کردن اقتصاد کشور

دسته‌بندی: بدون دسته‌بندی

مهدی نظیفی
تحليلگر اقتصادي
mehdinazifi6@gmail.com

آقای رئیس جمهور فرمودند: «نسبت به مسکن به عنوان رئیس‌جمهور اعتراف می‌کنم که یک عقب ماندگی را در دولت یازدهم داشتیم به دلیل اینکه برخی از طرح‌های مسکن ما اجرایی و عملیاتی نشد». مطابق آمار منتشر شده از سوی دفتر اقتصاد مسکن وزارت راه و شهرسازی در مردادماه سال 92 (شروع دولت یازدهم) متوسط قیمت مسکن در تهران 3 میلیون و 834 هزار تومان بود که در سال 99 با 400 درصد افزایش به رقم 19 میلیون تومان رسیده است.
جا دارد رئیس جمهور علاوه بر ناکامیهایشان در حل مشکلات کشور، در مورد رها کردن اقتصاد کشور هم اعتراف نماید چون عقب ماندگیهای فراوان کشور در دولت یازدهم در بسیاری موارد دیگر هم به شرح زیر قابل مشاهده است:
در سال 99 متوسط قیمت لوازم منزل 1200 درصد نسبت به قیمتهای سال 92 افزایش داشته است.
متوسط قیمت ارز در سال 92 به میزان 3200 تومان، درسال 99 با 600 درصد افزایش به رقم 22500 تومان رسیده است.
متوسط قیمت سکه تمام در سال 92 بمیزان 890000 تومان، در سال 99 با 1100 درصد افزایش به رقم 10600000 تومان رسیده است.
متوسط قیمت پراید در سال 92 بمیزان 16 میلیون تومان، در سال 99 با 450 درصد افزایش به رقم 88 میلیون تومان رسیده است.
متوسط قیمت مرغ در سال 92 بمیزان 3000 تومان، در سال 99 با 320 درصد افزایش به رقم 12500 تومان رسیده است.
متوسط قیمت نان بربری در سال 92 بمیزان 500 تومان بود که در سال 99 با 200 درصد افزایش به رقم 1500 تومان رسیده است.
این افزایش قیمتها از 200 درصد تا 1200 درصد را در همه موارد مایحتاج مردم می توان برشمرد تا نشان داده شود بی توجهی دولتی ها به معیشت اکثریت مردم در طول هفت سال گذشته همراه با افزایش بسیار کمتر از تورم دستمزدها ، به قدری آنها را تحت انواع فشارها قرار داده که کمترین تبعات آن، افزایش مشکلات تغذیه ای کودکان و بزرگسالان، کاهش ازدواج، کاهش موالید و آسیبهای اجتماعی فراوان در کشور بوده است. این آش آنقدر شور شده که وزیر بهداشت هم با اشاره به گزارش واصله گفت:«مردم از فقر و گرسنگی رو به طغیان می‌روند». سوال این است که منابع کسر شده از قدرت خرید مردم که مالیات تورمی نامیده میشود نصیب چه کسانی شده است؟
رئیس جمهور گفت:«عده‌ای که توجهی به شرایط کشور ندارند، در فضای مجازی سنگ اندازی می‌کنند، واقعیات را تحریف می‌کنند، امروز شاهد باشند که ۵ هزار و ۸۰۰ میلیارد تومان طرح و پروژه در یک روز در ایران اسلامی افتتاح می شود. درهمین سال با محاسبات ما می توانیم ۴۱میلیارد دلار صادرات غیرنفتی داشته باشیم، این ۴۱ میلیارد دلار اگر تمامش وارد کشور شود، کل نیاز وارداتی ما را مرتفع می‌کند. اگر همه طبق وظیفه عمل کنیم، ‌مشکل ارز هم حل می‌شود و مواد اولیه کارخانجات هم در موعد خود به دستشان خواهد رسید». آقای رئیس جمهور چرا این همه پروژه های افتتاح شده دولتی ها حجم اقتصاد کشور را افزایش نداده است؟ چرا وقتی دیگران را به عمل به وظیفه می خوانید، خودتان به وظیفه عمل نمی کنید؟ چگونه است اقتصاد کشور، بازارهای ارز، سکه، خودرو، پوشاک، میوه…. را به حال خود رها شده است؟ حتی بازارهای مرغ و تخم مرغ هم به حال خود رها شده اند. نمونه ای را از زبان وزیر بشنویم:
وزیر جهاد کشاورزی گفت: «ذخایر عظیمی از مرغ وجود دارد که با ابلاغ وزارت صنعت، معدن و تجارت در بازار توزیع و قیمت را به شدت کاهش می‌دهد. در زمینه تولیدات دامی از وضعیت بسیار خوبی برخوردار هستیم، ایران از نظر تولید گوشت قرمز، گوشت سفید و شیر از تولید کنندگان بزرگ محسوب می‌شود». یا ایشان از آمار وزارتخانه خبر ندارند یا نمي خواهند خبر داشته باشند. اگر مرغ در انبار هست چرا توزیع نمی شود؟ حدود دو دهه است افزایشی در تولید شیر نداشته ایم. در تولیدات دامی هم افزایش تولید اصلا با افزایش جمعیت متناسب نبوده است. حتی با تولید بیشتر از نیاز داخلی بدون مدیریت صحیح، هر از چندگاهی در کشور با کمبودهای بازار و تلاطم قیمتی مواجه می شویم. کما اینکه تخم مرغ که مازاد بر نیازداخل تولید می شود همین چند روز قبل با دوبرابر شدن قیمت مواجه بودیم هنوز هم آثار آن کاملا رفع نشده است.
نمونه های ضعفهای شدید مدیریتی در هر جای کشور بخوبی قابل مشاهده است. در حالیکه مدتهاست با انواع بهانه ها، مدیران شایسته کشور را از سازمان دولت حذف کرده اند، ضعیفترین افراد که هیچگونه توجهی به قوانین، تعهدی به رشد، توسعه کشور، نیازهای اساسی بخشهای تولیدی و خدماتی کشور و رشد و توسعه آن ندارند، را در راس سازمانهای دولتی قرار داده اند که درنهایت به نفع مافیای فساد دولتی عمل می کنند.
خروجی این سیستم مدیریت کشور جز ورشکستگی و کوچکتر شدن اقتصاد کشور، سردرگمی فعالین اقتصادی و کارآفرینان و رنج اکثریت مردم از تورم بی حساب و کتاب و قیمتهای افسارگسیخته نیست.
در حالیکه صادرکنندگان کشور، ارزهای صادراتی را به کشور بازگردانده اند طبق گزارشات بانک مرکزی، شرکتهای دولتی و مافیای دولتی که ارز با قیمت 4200 تومان برای واردات گرفته اند بعد از دو سال، هنوز ارز دریافتی را تسویه نکرده اند و ارزهای صادراتی را هم به کشور بازنگردانده اند در عین حال بقول آقای همتی، لنجهای پر از یخچال ساید بای ساید و تلویزیون بطور قاچاق وارد کشور می شود. ولی رییس جمهور، بجای صدور دستور قاطع برای بازگزداندن ارز شرکتهای دولتی و وابستگان، صادرکنندگان غیردولتی را به انجام وظیفه دعوت می کند.
معاون امور بازرگانی و توسعه تجارت (صمت) تهران اعلام کرد: «به منظور تامین شکر مورد نیاز خانوار، صنف و صنعت تهران در تابستان بیش از ۵۸ هزار و ۸۸۴ تن شکر سفید به قیمت هر کیلو ۸۷۰۰ تومان اختصاص پیدا کرد.» قیمت شکر در سال 92 حدود 2400 تومان و معادل قیمت یک دلار مبادله ای بانک مرکزی بود. اکنون شکر وارداتی که با ارز 4200 تومان وارد شده را دولت به قیمت ۸۷۰۰ تومان عرضه می کند. شکر مانند سال 92 باید با قیمت 4200 تومان عرضه می شد در حالی که با دو برابر قیمت عرضه می شود. یعنی دولت علاوه بر سودی که در سال 92 در عرضه شکر داشت در سال 1399 از مصرف کننگان شکر که اکثریت آنها حداقل دستمزدبگیر و گرفتار زندگی سخت هستند، بیش از چند برابر سود قبلی را که نوعی مالیات تورمی است، می گیرد یعنی بجای آنکه مالیات را از ثروتمندان و صاحبان درآمدهای نجومی بگیرد آنها را رها کرده و از اقشار فرودست و متوسط جامعه، مالیات می گیرد. اگر اخذ مالیات تورمی را که دولت برای کالاها و مایحتاج، از مردم می گیرد به علاوه مالیات ارزش افزوده 9 درصد از همه خریدها به اضافه مالیات حقوق ….محاسبه کنیم معلوم می شود مجموع مالیات پرداختی اقشار فرودست و متوسط جامعه به اضافه مالیات بنگاههای اقتصادی از پرداختی ثروتمندان و کاخ نشینان بنزسوار بسیار بیشتر است. ضمنا مبلغ مالیات پرداختی اکثریت مردم نقد پرداخت می شود در حالیکه ثروتمندان برای تسویه مالیاتهایشان دو سال وقت اولیه دارند. پس از رسیدن مهلت قانونی هم آن را قسط بندی می کنند یا مجددا مهلت پرداخت و معافیت جرایم می گیرند.
رئیس سازمان امور مالیاتی کشور گفت:« چاپ پول در کشور به ظرفیت خودش رسیده است و بیش از این به صلاح نیست. کشور باید از محل درآمدهای مالیاتی اداره شود در دنیا نیز همین‌گونه است. در دنیا 70 درصد مالیات را اشخاص ثروتمند و 30 درصد مالیات را بنگاه‌های اقتصادی می‌پردازند». این برخلاف روش مرسوم در ایران است که سهم مالیات اکثریت مردم کارگر و کارمند به اضافه مالیات از بنگاه‌های اقتصادی قابل مقایسه با سهم اندک مالیات ثروتمندان نیست. این رویه اخذ مالیات بسیار غیرعادلانه است و یکی از دلایل فقیرتر شدن اکثریت مردم، کاهش قدرت خرید، تعطیلی کارخانه ها و کارگاههای تولیدی، افزایش بیکاری و بحران اقتصادی کنونی می باشد و باعث شده نسبت تکفل به بیش از 4 نفر برای هر شاغل ایرانی برسد. با ادامه این شرایط، بازهم شاهد اتفاقات ناگوار اجتماعی در آینده خواهیم بود.
یاد شعر فردوسی میافتیم:
بد انجام رفت و بد اندیشه کرد / که با زیردستان جفا، پیشه کرد



  • دیدگاهی برای این نوشته ثبت نشده است.
  • افزودن دیدگاه


JahanEghtesadNewsPaper

جستجو


  |