امیرعلی رمدانی، تحلیلگر اقتصادی
برقراری تعادل بین زندگی شخصی و کاری از دغدغههای اصلی امروز کارمندان است. معمولا فعالیتهای کاری بر فعالیتهای زندگی شخصی ما ارجحیت دارند؛ زیرا میل دستیابی به موفقیتهای کاری ما را مجبور به کنار گذاشتن رفاه زندگی میکند. برقراری تعادلی یکپارچه بین کار و زندگی نه تنها بر سلامت جسم، روح و ذهن اثر دارد، بلکه برای حرفه و شغل ما نیز اهمیت دارد. اما سوال این است که تعادل کار و زندگی چیست؟ بهطور کلی تعادل کار و زندگی به این معنی است که افراد خواستههای کاری و خواستههای شخصی خود را اولویتبندی کنند و انجام دهند. برخی از علل عدم تعادل بین کار و زندگی عبارت است از: افزایش مسئولیتهای کاری، ساعات طولانی کار کردن، مسئولیت بیشتر در خانه، داشتن فرزند. برقراری تعادل مطلوب اثرات مثبتی از جمله کاهش استرس، کاهش فرسودگی شغلی و افزایش احساس رفاه را به همراه خواهد داشت.
این اثرات نهتنها برای کارمندان بلکه برای کارفرمایان نیز صدق میکند. کارفرمایانی که محیط کاری را بر مبنای تعادل ایجاد میکنند، شاهد صرفهجویی در هزینهها، کمتر غیبت کردن پرسنل و وفادار شدن پرسنل خواهند بود. کارفرمایانی که برنامه دورکاری یا برنامه منعطفی را تدوین میکنند، سبب میشوند کارمندان تعادل بهتری بین این دو مورد داشته باشند. هنگام تدوین برنامهها به برقراری تعادل کار و زندگی نیز توجه کنید.
برقراری تعادل بین کار و زندگی، کمتر به تقسیمبندی ساعات شبانهروز وابسته است و بیشتر به انعطافپذیری برای انجام فعالیتهای کاری بستگی دارد که این انعطاف سبب میشود برای زندگی شخصی خود وقت و انرژی داشته باشید. ممکن است در برخی روزها بیشتر کار کنید؛ اما آخر هفتهها فرصت خواهید داشت به فعالیتهای لذتبخش دیگری بپردازید. هشت راهکار برقراری تعادل کار و زندگی و مدیریت کردن در اینجا ارائه میشود.
1) بپذیرید که همواره تعادل کاملی بین کار و زندگی برقرار نمیشود. با شنیدن «تعادل کار و زندگی» این موضوع تداعی میشود که پس از یکروز پرمشغله در محل کار و ترک آنجا، نیمه دیگری از روز در کنار دوستان و خانواده سپری شود. اگرچه این موضوع ایدهآل بهنظر میرسد، اما همیشه امکانپذیر نیست. بنابراین به جای تدوین یک برنامه کامل، برنامه واقعبینانهای را تدوین کنید. برخی روزها فعالیتهای کاری شما بیشتر است و در روزهای باقیمانده فرصت بیشتری برای وقتگذرانیها خواهید داشت. تعادل در طول زمان و نه در هر روز حاصل میشود. منعطف بودن مهم است و باید دائما ارزیابی کنید که در چه مرحلهای از دستیابی به اهداف هستید. ممکن است فرزندانتان به شما احتیاج داشته باشند یا ممکن است به یک سفر کاری بروید؛ اما مهم این است که کلید برقراری تعادل بهمنظور قرار گرفتن در مسیر رسیدن به هدف و ارزیابی نیازهای خود را بیابید.
2) عاشق شغل خود باشید. با اینکه شغل یک موضوع و هنجار اجتماعی است؛ اما نباید محدودکننده شخص باشد. متنفر بودن از شغل پیامدهایی از جمله شاد نبودن را به همراه دارد. البته قرار هم نیست که از تمام جنبههای شغل خود رضایت داشته باشید. همین که صبحها بدون ترس از انجام وظایفتان از خواب برمیخیزید، کافی است. شغلی داشته باشید که از شدت علاقه، حاضر به انجام فعالیتهای آن حتی بهصورت رایگان باشید. اگر شغلتان در دایره فعالیتهای مورد علاقه شما نیست سبب خستگی میشود. بنابراین با مشکل بزرگی مواجه هستید. اگر برای شخصی کار میکنید که برای شما ناخوشایند است و فعالیتهای کاریتان نامطلوب است، پس باید به جستوجوی شغل دیگری باشید.
3) سلامتی خود را در اولویت قرار دهید. دغدغه اصلی شما باید حفظ سلامت جسم، روح و روان خودتان باشد. اگر تصور میکنید که با ترک اجباری شغل خود از استرس و افسردگی شما کاسته میشود، سریعا این کار را انجام دهید. اگر دارای بیماری هستید، در روزهای سخت کاری، از آن نترسید. این نکته را بدانید که کار زیاد مانع از بهبود کامل بیماری میشود و سبب خواهد شد تا روزهای بیشتری را از مرخصی استفاده کنید. بنابراین اگر سلامتی شما در اولویت است، نباید فعالیتهای سخت یا افراطی انجام دهید، بلکه باید با مراقبتهای روزانه و ورزش آن را همراه کنید.
الگوهای زیادی در این راستا وجود دارد و راهکار بسیار است اما آنچه که مهم است ارتقا میزان اثربخشی و کارایی نیروی انسانی در سازمانهاست که باید بدان توجه ویژهای شود.
-
دیدگاهی برای این نوشته ثبت نشده است.
-
افزودن دیدگاه