ناصر ذاکری
ماجرای شیراز و حمله گروهی موتورسوار به دکتر علی مطهری نماینده محترم مردم تهران در مجلس شورای اسلامی که موجب شد مراسم سخنرانی در دانشگاه شیراز لغو شده و ایشان با سر و صورتی خونین به تهران بازگردند، یکبار دیگر اذهان ناظران و تحلیلگران و افکار عمومی را متوجه مسألهای خاص کرد: خشونت، برخورد فراقانونی و درهمشکستن اقتدار حکومت.
درباب این ماجرا و حاشیههای آن، اظهارنظرهایی که مقامات مسؤول و سایرین کردهاند و پیگیریهای انجامشده، جای بحث بسیار است. آیا عملکرد مسؤولان ذیربط درست و قابل دفاع بوده، و آیا باید ضاربین و آمرین را مؤاخذه کرد یا فرد مضروب را مورد اعتراض و انتقاد قرار داد که چرا تندروها را مجبور کرده که دست به خشونت بزنند؟! اما در این یادداشت تمام این نکات ظریف را کنار میگذارم و از جنبهای خاص به موضوع توجه میکنم. طبعاً بقیه جنبههای این واقعه را اهل فن بررسی و تحلیل خواهندکرد.
یکی از بارزترین ویژگیهای فضای سیاسی جامعه ما این است که بسیاری از چهرهها، سخنوران و فعالان این عرصه توجهی به هزینههای اقدامات و سخنان و اظهارنظرهای خود ندارند. مصادیق بیتوجهی یا کمتوجهی به هزینه را در رفتار سیاسی سیاستمداران سایر کشورها هم میتوانیافت. اما بیتردید جامعه سیاستزده ما در این رشته، رکورددار است.
همایشی در یکی از شهرهای بزرگ و دارای شهرت فرهنگی جهانی و در یکی از دانشگاههای معتبر کشورمان برگزار میشود که اتفاقاً عنوان مهم و ارزشمندی دارد: آزادی در اسلام. شخصیتی که علاوه بر سمت نمایندگی مجلس، به عنوان چهرهای موجه و محترم مطرح است، با دعوت برگزارکنندگان همایش، به این شهر سفر میکند. اما به جای استقبال گرم مقامات محلی و مسؤولان دانشگاهی، با گروهی موتورسوار روبرو میشود که حتی از ازدحام جلو مقر نیروی انتظامی، محاصره این مقر و بازرسی خودروهای خروجی از آنجا هم ابایی ندارند. در نهایت سخنران مدعو تحتالحفظ به فرودگاه بازگردانده میشود تا مهاجمانی که نگران کشتهشدن او بر اثر اصابت پارهآجرهای پرتابشده نیستند، صدمهای به ایشان نزنند.
اما اظهارات مقامات و سخنوران جالب توجه است. سخنران مدعو چون در روزهای قبل مطالبی گفته که گروهی خوششان نیامده، باید انتظار چنین برخوردی را داشتهباشد! این شهر با سایر شهرها فرق میکند و نمیگذاریم برخی اتفاقات در این شهر بیفتد. به سخنران مدعو گفتهشد که نیاید، ولی او گوش نکرد. و ... .
شگفتا!
مذاکرات پرونده هستهای به مراحل حساس پایانی خود رسیده، و تشتت و اختلاف و ناهماهنگی به اردوی طرف مقابل منتقل شدهاست. نمایندگان ایران با ثبات نظر و ارائه مواضع روشن، کار را پیش برده و تصویری مطلوب از دیپلماسی ایرانی به نمایش گذاشتهاند. منطقه دچار بحران تندروی و هجمه داعشیان است؛ میزنند، میکشند، میدرند، آتش میزنند و سرمیبرند. در مقابل، پیام ایران اسلامی این است که این تندروها نماینده اسلام نیستند. اسلام دین صلح و دوستی و انسانیت است، نه دین سربریدن و قتل و غارت.
فکرش را بکنید. آیا این برخورد با یک نماینده مجلس خودی، معنایی جز این دارد که این گروه تحمل هیچ نظر مخالفی را چه داخلی و چه خارجی، چه خودی و چه غیرخودی ندارد؟ آیا متفاوت دانستن وضعیت این شهر با بقیه کشور، به معنی تضعیف حاکمیت کشور نیست؟ در چنین شرایطی، اگر کسی به فکر سرمایهگذاری در منطقه باشد و طالب مشارکت با سرمایهگذاران خارجی، باید علاوه بر قوانین و مقررات موجود، به ذائقه و سلیقه مقامات محلی استان هم عنایت داشتهباشد. آیا ادامه این روند نگرانکننده نیست؟
بیاعتنایی به قانون، تأیید و حمایت از کسانی که حرمت قانون را میشکنند، و توجیه رفتار آنان، آیا موجب تضعیف جایگاه و موقعیت تیم مذاکره کنندهمان نمیشود؟
آیا ارائه چنین تصویری از کشورمان که یک نماینده مجلس نمیتواند آزادانه به یک شهر فرهنگی کشورش برود و درباب آزادی در اسلام سخنرانی کند، هزینهای به جامعه تحمیل نمیکند؟ آیا مطرح ساختن این نکته که برخی شهرها و مناطق کشور به صورت تافته جدابافته، تابع سلیقهها و معیارهای خاص خود بوده و کاری با اصول و سیاستهای حاکم بر کل کشور ندارند، موجب خدشهدار شدن حاکمیت نمیشود؟ وقتی که سیاست فرهنگی کلان کشور و نظر متولیان این بخش نمیتواند در همه کشور جاری و ساری باشد، چگونه میتوان از یک سرمایهگذار و شریک خارجی انتظار داشت که بپذیرد در عرصه اقتصاد و تولید لازم نیست غیر از هماهنگی با مسؤولان عالیرتبه کشور، با مسؤولان و افراد ذینفوذ محلی نیز مذاکرات و "تعاملات" داشتهباشد و رضایت آنان را نیز جلب کند؟
بهراستی این همه هزینه را برای چه منظوری باید پرداخت؟ اگر سخنرانی دکتر علی مطهری برگزار شدهبود، و این مراسم در نهایت آرامش خاتمه مییافت، چه اتفاقی میافتاد؟ اثر منفی و خسارت برگزاری یک سخنرانی برای حزب مخالف چقدر بود که ارزش تحمیل چنین هزینه هنگفتی به کشور را داشت؟ این که به گفته استاندار محترم، عوامل اصلی این ماجرا شناختهشده و به مراجع قضایی معرفی شدهاند، هرچند امیدوارکننده است، اما چندان مهم نیست. اصل این است که هزینهای هنگفت به کشور تحمیل شده که باید برای بازگرداندن آب رفته به جوی، زحمت زیادی کشیده شود.
-
دیدگاهی برای این نوشته ثبت نشده است.
-
افزودن دیدگاه