وحید اصغری ینگجه- جامعه شناس- در اين سالها، مسأله بمب هسته اي ايران محور اصلي فرضيهاي خام و تبديل به ابزاري براي زدن اتّهامهاي گوناگون به ايران شده است. اين فرضيه بر دشمني ميان واشنگتن-تهران يا تلآويو– تهران استوار است. بر اين پايه، معادله خطرناكي طراحي شده كه به گفتة برخي كسان ميتواند به جنگ جهاني سوم بيانجامد:
ايران+انرژي هستهاي = ايران+بمب هستهاي
يا هراسانگيزتر از آن:
ايران+بمب هستهاي = ايران+حمله اتمي به اسرائيل يا آمريكا
در اين زمينه، پرسشهايي كه ميتوان مطرح كرد اين است كه آيا تنها وجود دشمني ميان دو دولت كه نمونههاي آن در نظام بينالملل بسيار به چشم ميخورد، ميتواند توجيهي براي چنين پيشداوري شتابزده و جبران ناپذيري باشد؟ يا در فضاي پرتنش حاكم بر روابط بينالملل كنوني، دستيابي ايران به چند بمب هستهاي ساده، در برابر زرادخانه پيشرفته هستهاي دشمن، جز نابودي حتمي، پيامد ديگري براي ايران خواهد داشت؟
در واقع، امواج هماهنگ جريانهاي دشمنسازي، سناريوي از پيش ساختهاي را طرّاحي كرده است كه در آن جايگاه ستمكار و ستمديده برعكس شده است. دولتي كه داراي بزرگترين زرادخانه هستهاي جهان است و پيش از اين نيز در كاربرد آن ترديد به خود راه نداده است، مظلومنمايي میكند و دولتي را كه جنگ افزار هستهاي ندارد، و به علتهاي گوناگون نمیخواهد داشته باشد، در جايگاه ستمكار (مهاجم) مي نشاند. رژیم جعلی ديگري (اسرائیل) كه خود جنگافزار هستهاي غيرقانوني دارد و هيچگاه حاضر به امضاي ان پی تی نشده و پذيراي هرگونه بازرسي نبوده است، در مقام دادستان براي محكوم كردن دولتي برآمده است که منطقه عاری از تسلیحات هستهای در خاورمیانه را برای اولین بار در سال 1974 مطرح کرده (اسرائیل مانع اصلی در برابر تحقق این پیشنهاد بوده است)، هیچگونه تسلیحات تخریب جمعی را در اختیار ندارد، عضو رسمي ان پی تی است و همه معاهدات اصلی که تحصیل تسلیحات تخریبجمعی را منع میکنند، از قبیل معاهده تسلیحات بیولوژیکی، معاهده تسلیحات شیمیایی، معاهده منع گسترش تسلیحات تخریب جمعی (ان پی تی) و معاهده جامع منع آزمایشات هستهای، امضا کرده است و همواره پذیرای بازرسیهای گوناگون و حتی پیشبینی نشده و بیپایان بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی بوده است.
نگرانيها از اين بعد نظامي، كه آمريكا و اسرائيل به آن دامن ميزنند، براي سالها، مايه گفت وگو و كشمكش ميان ايران و برخي از دولتهای غربی بوده است. آمريكا بهعنوان تنها کشوری که از سلاح هستهای علیه غیرنظامیان یک کشور غیرهستهای استفاده میکند آن هم نه برای یک بار بلکه دوبار که طی آن، صدها هزار نفر طی چند ثانیه کشته شدند؛ با به كارگيري امكانات گسترده رسانهاي، تبليغات گستردهاي بر ضد ايران انجام داده و به بهانه جلوگيري از ساخت بمب هستهاي به دست ايران، خواستار پايان گرفتن همه فعاليتهاي هستهای كه آينده اقتصادي و توسعه پايدار ايران به آن وابسته است، شده است. در اينجا بار ديگر گزينهاي خام مطرح ميشود كه بر پيشفرضهايي نادرست، استوار است. جلوگيري از دستيابي دولتي به دانش صلحآميز هستهاي با همه سودمندي و مزاياي آن، كه در متن NPT آمده است، تنها به اين بهانه كه ممكن است اين دانش در زمينه نظامي هم به كار آيد، مانند آن است كه از فراگيري رانندگي خودرو، به بهانه اينكه شايد راننده روزي رانندگي يك تانك را نيز انجام دهد، جلوگيري كنيم.
اين سلسله بمبارانهاي مغرضانه رسانهاي باعث گردیده است حقيقتي مغفول بماند و آن حقيقت همان ماهيت اصلي انرژي هستهاي است. در این بین عده زيادي از مردم جهان ميپندارند كه انرژي هستهاي تنها يك سوژه سياسي براي دولتمردان، خبرنگاران و رسانههاست. گروه ديگر تنها بمب هستهاي، كشتار و نسل كشي را از انرژي هستهاي در ذهن دارند و آن را يك سلاح مرگبار خشن و خانمان سوز ميدانند. متأسفانه زمينههاي ذهني اين چنين باعث شده كه ماهيت اصلي انرژي هستهاي ناشناخته بماند.
باید توجه داشت بهرغم تصور عمومي، علوم هستهاي زمينههاي كاري بسيار متنوع دارند. از جمله در كشاورزي، اصلاح بذرها و نباتات، دامپروري و دامداري، پزشكي و در زمينه درمان بسياري از بيماريهای مغزي، قلبي، ريوي، استخواني و حتي درمان سرطانها از طريق توليد راديوداروها و... اما آنچه باعث حركت سريع جهان به سمت انرژي هستهاي شده است بحران انرژي است . مسئله بحران انرژي موضوعي است كه كليه كشورها از فقير و غني با آن دست به گريبانند و بسياري از معادلات جهاني اكنون تحت تأثير بحران انرژي تغيير كرده است. به جرأت ميتوان گفت بسياري از جنگها و لشكركشيها و چنگ و دندان نشان دادنها در دنياي امروز بر سر انرژي و در رأس آن نفت است. اين بهخاطر تعيينكننده بودن نقش نفت به عنوان اولين منبع قوي انرژي است. كشوري كه نفت دارد، توليد دارد و به تبع آن صادرات، رفاه و ... دارد پس كشوري كه نفت (انرژی) دارد آينده دارد، يعني نفت= آينده
اما در اينجا مسئلهاي ديگر هست كه بشر را سخت نگران كرده و آن پايانپذيري نفت است. هم اكنون بسياري از چاههاي نفت عمر مفيد خود را پشت سر گذاشتهاند و به كمك تزريق گاز به اين چاههاست كه به حيات خود ادامه ميدهند. براين اساس عقل سليم بشري ناگزير است منبعي جايگزين براي نفت بيابد. در اين بخش انرژيهاينو زيادي معرفي شده اند، از قبيل: انرژي خورشيدي، انرژي باد، انرژي آب درياها، انرژي زمين گرمايي، سوخت هيدروژني و... اما در اين ميان انرژي كه بخواهد جايگزين نفت شود بايد شرايط خاصي داشته باشد. از جمله اینکه: به مقدار كافي در دسترس باشد، آلايندگي شديد نداشته باشد، هزينه دسترسي به آن بالا نباشد و دائمي باشد.
تحقيقات جهاني نشان ميدهد تنها انرژي كه داراي شرايط فوق باشد همان انرژي هستهاي است و انرژيهاي ديگر در ردههاي بعدي قرار ميگيرند. پس اكنون با اطمينان كامل ميتوانيم بگوييم: انرژي هستهاي= آينده. شايد برخي بيانديشند اكنون كه ما داراي سوختهاي فسيلي هستيم نيازي نيست اينقدر در بحث هستهاي سرمايهگذاري كنيم. اما جالب است بدانيم روسيه با داشتن بزرگترين ذخاير گازي جهان همچنين توليد روزانه 8 ميليون بشكه نفت 31نیروگاه هستهاي دارد. همچنين آمريكا با داشتن ذخاير غني نفت داراي 104 نيروگاه هستهاي است. اين بدان معناست كه آنها خيلي زودتر از ما به اين حقيقت رسيدهاند كه: انرژي هستهاي= آينده
جالب است بدانیم مقدار انرژي كه ميتوان از يك كيلوگرم اورانيوم بدست آورد برابراست با انرژي موجود در 2250000 لیتر بنزین یا نفت و همچنین معادل انرژی 10000000 كيلو زغال سنگ برابر است كه بسيار شگفتانگيز است. برهمین اساس اگر فرض كنيم يك بخاري نفت سوز در شبانه روز 20 ليتر نفت بسوزاند در اين صورت انرژي موجود در يك كيلوگرم اورانيوم معادل انرژي لازم جهت سوختن اين بخاري به مدت 300 سال خواهد بود. همچنین اگريك خودرو سمند با 5 سرنشين در حال حركت باشد در هر 100 كيلومتر 10 ليتر بنزين مصرف ميكند؛ انرژي موجود در يك كيلوگرم اورانيوم معادل بنزيني است كه اين اتومبيل با 500 بار دور زدن كره زمين مصرف ميكند. اگر سرعت اين خودرو را 60 كيلومتر در ساعت در نظر بگيريم با انرژي موجود در يك كيلوگرم اورانيوم به مدت 35 سال شبانهروز ميتواند حركت كند.
سخن آخر اینکه ايران كه از نخستينهای گهواره تمدن و دانش بشري بوده است، براي بازيافت مقام والاي علمي خود درجهان امروز، سخت میكوشد و پروژههاي گسترده علمي و پژوهشي را نه تنها در زمينه هستهاي و نانوتكنولوژي بلكه در زمينه دانشهاي جديد دنبال میكند. در پايان، در پيوند با بيوتكنولوژي دانش هستهاي، گفتني است كه با وجود فشارها و تهديدهای خام و مغرضانه، زمان به عقب بازنميگردد، صفحهاي در تاريخ ورق خورده است و از اين پس، بايد پذيرفت که «ایران کشوری هستهای است.»
-
دیدگاهی برای این نوشته ثبت نشده است.
-
افزودن دیدگاه