چهارشنبه 05 اردیبهشت، 1403

کدخبر: 197491 18:26 1401/07/15
ردپای جبر تاریخی در اقتصاد ایران

ردپای جبر تاریخی در اقتصاد ایران

دسته‌بندی: بدون دسته‌بندی
ردپای جبر تاریخی در اقتصاد ایران

ردپای جبر تاریخی در اقتصاد ایران

دسته‌بندی: بدون دسته‌بندی

مهدی نظیفی- تحلیل‌گر اقتصادی

پس از سالها رشد اقتصادی صفر ایران، اکنون نقدینگی از ۵۵۰۰ هزارمیلیاردتومان گذشته است که جز افزایش تورم عمومی به سطوح بالای۵۰درصد و افزایش تورم اکثر خوراکی‌های مورد نیاز مردم به سطوح بالای۸۰ درصد نتیجه دیگری نمی‌تواند داشته باشد؛ افزایش مالیات‌ها به‌ویژه از نوع پنهان آن، از نظر سیاسی ساده‌‌ترین روش جبران کسری بودجه دولت است.

در شهریورماه امسال۴۵هزارمیلیاردتومان درآمدهای مالیاتی وصول شده که در مقایسه با درآمد وصول شده در شهریورماه سال گذشته (۳۰هزارمیلیاردتومان) حاکی از رشد۵۰درصدیست. به‌کارگیری این روشهای نابخردانه درحالی که اقتصاد با رکود تورمی روبروست جز آسیب زدن به کسب‌وکارها، تعطیلی کارخانه و کارگاهها، بیکاری بیشتر و تعمیق بحران بی‌عدالتی چه نتیجه‌ای می‌تواند داشته باشد؟ از وقتی که ۸۵درصد ثروت جامعه را، اقلیت کمتر از۱درصدی در دست گرفت مردم به  مشکلات معیشتی، شکاف طبقاتی و تبعیض‌ها و... اعترضات بسیار کرده‌اند ولی نتیجه نداد. اکنون جز اینکه جوانان را برای ادامه اعتراض و ایستادگی بیشتر به خیابان بفرستند چاره دیگری دارند؟

 این‌روزها در شرایطی که بی‌سابقه‌ترین حرکت اعتراضی اقشار مردم با محوریت جوانان، زنان، دانشگاهیان، دانش‌آموزان در کف خیابانها در اکثر شهرهای ایران برای رسیدن به نوع متفاوت دیگری از حکمرانی(و نه برای تغییر حاکم) برای سومین هفته پیاپی ادامه دارد، رئیسی گفت:«امکان دارد یک اعتراض و سخن مخالفی وجود داشته باشد، هیچ اشکالی ندارد، باید شنیده شود، شنیدن آن به اصلاح عمومی کمک می‌کند». اتفاقا گوش دادن به سخنان معترضان به وضعیت را سالهاست هیچ دولت مستقری انجام نداده، اکنون هم گویا قصدی برای انجام آن ندارند که اگر قدری تدبیر برای این نوع داشتند مشکلات کشور اینقدر پیچیده نمی‌شد اکنون که همه مشکلات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی درهم تنیده شده حتی با تفکیک آنها از هم این مشکلات به‌جای ساده شدن، پیچیده‌تر می‌شوند فقط راه‌حل جامع جواب می‌دهد.

سالهاست کارشناسان و اقتصاددانان برای این وضعیت پیچیده هشدار می‌دهند ولی نه تنها دولتی‌ها گوش نمی‌دهد که به اتهام سخن گفتن از بحرانها و ارایه راه‌حل، آنها را مورد انواع فشارها و اتهامات بی‌مورد هم قرار می‌دهند. آنچه مسلم است قوانین علوم اجتماعی، مستقل از آنکه عده‌ای آن را بپذیرند یا نپذیرند، درجای خودعمل می‌کند. کسانی با این بهانه که علم اقتصاد برای اقتصادهای توسعه‌یافته ساخته شده، می‌گویند«باید از نسخه‌های بومی برای حل بحرانهای اقتصادی ایران استفاده کنیم» در حالی که راه‌حلهای ظاهرا بومی آنها جز اینکه اقتصاد کشور را در حلقه‌های معیوب انداخته و راهکارهای غیرعلمی آنها زمینه را برای رانتهای کلان خودشان آماده کرده، نتیجه دیگری نداشته است. ادامه اینگونه روشهای حکومتی علاوه بر ناکارآمدی، سیاستها و عملکردهای پراشتباه، باعث دروغهای حقیر و اعمال غیراخلاقی شده که به‌رغم سنگین بودن عواقب آن، اکنون نه تنها عذرخواهی یا استعفا نمی‌کنند که شهامت پذیرش مسئولیت کارهایشان از جمله برخورد با تظاهرکنندگان مسالمت‌جو و صدماتی که به رهگذران عادی، اموال مردم و اموال عمومی می‌زنند را هم ندارند.

 فشار حداکثری به موارد کم‌اهمیتی مانند حجاب و فشار حداقلی به اختلاسگران و سوءاستفاده‌کنندگان کلان گروههای فاسد مافیائی قدرت و ثروت مسلط بر سازمان دولت، نشان می‌دهد که حاکمیت، درپی آنست که حمایت از دست رفته مردم را با حمایت همان اقلیت گروههای قدرت و ثروت جبران کند. مقامات ارشد حاکم به‌جای به‌کارگیری روشهای عقلایی برای تعدیل اوضاع، جز برخوردهای  خشونت‌بار، رفتارهای نسنجیده‌، توهین و فشار بر گروههای مرجع مانند هنرمندان ورزشکاران و افراد مشهور و...، نسبتهای بسیار سخیف دادن به دهه هشتادی‌ها در حالیکه خودشان هم فرزندان دهه هشتادی دارند، تهمت‌های مختلف زدن به معترضان، نمک بر زخم‌های معترضین و خانواده‌های آسیب‌دیده می‌پاشند. ادامه این اقدامات غیرعقلایی، جز دمیدن در آتش نفرت معترضان نتیجه دیگری ندارد. آنها اراده و منطق مثبتی برای تعدیل اوضاع ندارند.

به دلیل شباهت شرایط کنونی با سال۵۷، باید از تاریخ درس بگیریم. بدون توجه به انواع تفسیرها از جزئیات وقایع سال۵۷باید گفت، اشتباهات بسیار رژيم گذشته که به‌رغم نابودی سلطه خانه‌ای عشایر، نابودی نظام ارباب رعیتی، تلاش برای استقرار لوازم مدرنیته مانند صنعتی کردن ایران...، همزمان با سرکوب همه احزاب، روشنفکران معترض، نیروهای محافظه کار حافظ روابط اجتماعی سنتی ایران را تقویت و منسجم کرد ولی نهایتا هنگامی که خود رژیم به مانعی برای توسعه اجتماعی تبدیل شد با بالاگرفتن بحرانها، همان نیروهای محافظه کار درسال۵۷محور جنبش مردم شدند. پس از سقوط رژيم گذشته، گروههای منسجم‌تر نیروهای محافظه کار به حکم جبر تاریخ، سایر گروه‌های حاکم را تفکیک کرده، بتدریج و به نوبت آنها را ضعیف سپس از دور خارج کرده تا خود را به عنوان تنها گروه متولی انقلاب و حافظ اصلی آن معرفی نمایند و اکنون مانع استواری برای توسعه اجتماعی ایران شوند. به حکم همان جبر تاریخ، اکنون هم بحرانها اوج گرفته اند لذا در روندی تدریجی ناچارا و ضرورتا و به هر صورت ممکن، دیر یا زود تتمه نیروهای محافظه‌کار حاکم در نتیجه بحران‌های فراگیر، از بین خواهند رفت تا تمام پیش نیازها برای توسعه اجتماعی ایران و استقرار لوازم مدرنیته خالص آماده شود و دوباره تمدن پیشروی ایرانی، سرمشق ملتهای آسیا گردد و جایگاه تاریخی خود را مانند گذشته احیا نماید.

جنبش گسترده اخیر می‌تواند نشانه محکمی از آغاز چنین حرکت تاریخ‌ساز در ایران باشد. عقلای گروه‌های حاکم اگر با درایت توان درک تاریخ را داشته باشند قبل از اینکه زیر چرخ‌های تاریخ له شوند در سمت درست تاریخ خواهند ایستاد.

فعالان اقتصادی باید بدانند که از پس این روزها، دیر یا زود آینده روشنی در انتظار اقتصاد ایران خواهد بود.

از حافظ یادی کنیم:

ساقی به نور باده برافروز، جام ما /  مطرب بگو که کارِ جهان شد ،به کام ما

ما در پیاله، عکس رخ یار، دیده‌ایم /  ای بیخبر، ز لذت، شرب مدام ما



  • دیدگاهی برای این نوشته ثبت نشده است.
  • افزودن دیدگاه


JahanEghtesadNewsPaper

جستجو


  |