چهارشنبه 05 اردیبهشت، 1403

کدخبر: 60333 11:46 1396/02/27
دکتر ایمانی جاجرمی: باید مانع شهر فروشی شهرداری شد

دکتر ایمانی جاجرمی: باید مانع شهر فروشی شهرداری شد

دسته‌بندی: بدون دسته‌بندی
دکتر ایمانی جاجرمی: باید مانع شهر فروشی شهرداری شد

دکتر ایمانی جاجرمی: باید مانع شهر فروشی شهرداری شد

دسته‌بندی: بدون دسته‌بندی

شفقنا نوشت: تغییر ساختاری شورای شهر را ضروری می داند و معتقد است که ساختار شورا ناقص هست و باید شبکه های شورا به وجود بیایند، تحولات اساسی در صورتی به وجود می آید که اعضای فعلی شورای شهر تغییر کنند.

دکتر حسین ایمانی جاجرمی جامعه شناس شهری، به پنج مورد از مشکلاتی که سالهاست در شهر وجود دارد و همچنان پابرجاست اشاره می کند و می گوید: قانون شهرداری یکی از کامل ترین قوانین در ایران است منتها خیلی وقت ها افراد به جای اینکه به روح قانون توجه کنند براساس درک یا منافعی که دارند سیاست های شهری را تعیین می کنند بنابراین مشکل در قانون نیست، نکته مهم این است که ما سیاست های شهری نداریم که این سیاست ها به شکل دادن برنامه برای شهرداری کمک کند.

او اظهار می کند: شهرداری درآمدهای زیادی را با شهر فروشی به دست آورده که با آن برج میلاد و پل صدر ساخته است در حالی که اگر یک شهرداری واقعی داشتیم که تمام شهر در اختیار او بود، می توانست این منابع را صرف آموزش و میراث فرهنگی کند لذا اولین و مهم ترین اقدام شورای اسلامی دوره پنجم توقف فروش تراکم و تغییر کاربری خارج از ضوابط طرح جامع و تفصیلی است.

متن گفت وگو با دکتر ایمانی جاجرمی را می خوانید:

* چهار دوره از شورای شهر اسلامی می گذرد، علی رغم تلاش های برخی از اعضای شورای شهر اما همچنان شهر وضعیت خوبی ندارد و مردم از وجود بسیاری از مشکلات گله مند هستند، چه مشکلاتی از گذشته در شهر وجود داشته و همچنان پا برجاست؟

یک مساله ای که به شوراها ارث رسیده و آنها نتوانستند برای آن کاری کنند، مساله ناپایداری درآمدهای شهرداری بود، اکنون این مساله کاملا روشن شده که بخش عمده ای از درآمدهای شهرداری از محل تغییر کاربری و فروش تراکم تأمین می شود که این باعث شده نظامات شهری در تهران به هم بریزد، در حال حاضر شاهد ساختمان های چند طبقه در معابر باریک، از بین رفتن فضای سبز، ازدحام و ترافیک هستیم و این مسایل پیامدهای نظام درآمدی هستند، به نظر می رسد که شوراها که در دوره های گذشته هیچ برنامه ای برای این مساله نداشتند و در حال حاضر هم متاسفانه به نظر می رسد که هیچ برنامه ای از طرف کسانی که نامزد شورای شهر شدند، ارایه نشده است؛ از مبارزه با فساد بحث می شود ولی واقعیت این است که ریشه فساد در شهرداری مساله نظام درآمدی آن است، اگر شهرداری به نظام های درآمدی معمول در دنیا تغییر یابد مثلا عوارض نوسازی و عوارض خدمات گرفته شود، بخش عمده ای از فساد شهرداری از بین می رود وگرنه در قانون شهرداری سال ۱۳۳۴ گفته شده که شهرداری موظف است هر ۶ ماه یک بار صورت جامع درآمد هزینه خود را برای اطلاع عموم منتشر کند، بحث شهرداری شیشه ای که مطرح شده در سال ۱۳۳۴ هم بوده منتها اجرا نشده یا کمتر اجرا شده است. این مساله بسیار جدی است که کار آسانی هم نیست و باید فکری برای آن کرد.

دومین مساله بحث کلانشهر تهران است، تکلیف رابطه تهران با شهرها و روستاهای اطراف خودش از نظر مدیریتی روشن نشده، یعنی هرکدام از اینها مدیریت های مستقلی دارند که به ضرر یکدیگر هم کار می کنند و بیشتر به ضرر تهران، خیلی از خدماتی هم که ارایه می شود مانند حمل و نقل، می تواند در منطقه کلانشهر تهران به صورت یکپارچه انجام شود، این هم مساله بسیار مهمی است و در شورای دوره پنجم باید فکری برای آن اندیشیده شود.

مساله سوم، بحث مشارکت مردم در تصمیم گیری های شهری است، درست است شورای دوره اول پایه گذار بحث انجمن های شورا یاری بود، اما از آنجایی که این تشکل پایه های قانونی مستحکمی ندارد و شهرداری هم سعی کرده با درست کردن هیأت امنای محلات عملا شورا یاری ها را محدود کند به بحث های خدمات فرهنگی مثل کلاس های گلدوزی، آشپزی و برگزاری شب شعر، در واقع کاملا از مسایل مهم تر شهرسازی و توسعه شهری و مشارکت مردم دور شده است لذا باید شورای منطقه و محلات به معنای واقعی کلمه داشته باشیم.

مساله چهارم بحث گسترش عریض و طویل شهرداری و تورم نیروی انسانی است، بحث بهره وری منابع و امکانات است که این هم عملا مورد بی توجهی بوده و سبب شده که در حال حاضر یک شهرداری با انواع و اقسام معاونت ها و شرکت ها و سازمان های وابسته و تعداد زیادی نیروی انسانی داشته باشد که تامین این هزینه های عریض و طویل کار آسانی نیست ضمن اینکه در دنیا و شهرهای توسعه یافته عموم شهرداری ها به سمت کوچک سازی و هوشمندسازی رفتند، یعنی تشکیلات خود را کوچک کردند، بسیاری از کارهای خود را به بخش خصوصی و بسیاری را به بخش مردم واگذار کردند، تا این حد عریض و طویل نیست، ولی در تهران یک بروکراسی عظیم شهرداری می بینید.

مساله پنجم، مساله محیط زیست تهران از جمله آلودگی هوا، آلودگی صوتی، آلودگی منابع آبی و خاکی است که به خاطر وضعیتی که تهران داشته و تبدیل به یک کارگاه ساختمانی بزرگ شده، به شدت آسیب دیده و باید فکری برای آن شود، مسئول مستقیم آن هم شهرداری و شورای تهران است، اینها باید بر روی دستگاه های دیگر فشار بیاورند و حق مردم تهران را مطالبه کنند، تهرانی ها حق دارند هوای سالم، آب آشامیدنی سالم و یک محیط زندگی آرام و بدون تنش داشته باشند، ولی همه اینها متاسفانه صدمه خورده و کیفیت زندگی در تهران پایین آمده است.

به منظور تحقق این ۵ موردی که اشاره کردید، قانون لازم وجود دارد؟ چرا بعد از این همه مدت همچنان با این مشکلات دست و پنجه نرم می کنیم؟

اتفاقا قانون شهرداری یکی از کامل ترین قوانین در ایران است منتها خیلی وقت ها افراد به جای اینکه به روح قانون توجه کنند براساس درک یا منافعی که دارند سیاست های شهری را تعیین می کنند، مانند دو طبقه کردن پل صدر که کسی از آن دفاع نکرد و این نشان می دهد که شما منابع شهری را فقط برای گسترش خودرو و خودرو سالاری در تهران هزینه کردید در حالی که این منابع می توانست برای حمل و نقل عمومی استفاده شود، قانون که نگفته است شهرداری این پروژه های نمایشی و پر خرج را بسازد بلکه تصویب کرده که وظیفه شهرداری است که حمل و نقل عمومی را برای مردم تامین کند، بنابراین به نظر من مشکل در قانون نیست مساله این است که قانون اختیارات و چارچوب را تعیین کرده و نکته مهم این است که ما سیاست های شهری، نداریم که این سیاست ها به شکل دادن برنامه برای شهرداری کمک کند و به طور کلی برنامه های دقیقی برای شهرداری وجود ندارد.

مساله سوم، مساله اجرای برنامه است، این هم بسیار مهم است که ما برنامه را مبنای کار خود قرار نمی دهیم و بیشتر براساس متقضیات عمل می کنیم، اینهاست که این وضعیت را به وجود آورده است.

بحث دیگر اینکه به طور کلی دولت ها هم تکلیف شهرداری ها و امور محلی را روشن نکردند، طبق ماده ۱۳۶ در قانون برنامه سوم، باید وظایف تصدی گرانه دولت به شهرداری ها واگذار می شده که تکلیف آن اکنون روشن نیست، سال ها گذشته و هیچ وظیفه ای به شهرداری واگذار نشده است، این است که شهرداری یک دستگاهی شده که شهر را در معرض فروش گذاشته و از طرف دیگر چون مسئولیت زیادی نداشته است، در همه جای دنیا آموزش و پرورش، مسکن، اشتغال، بهداشت و درمان، میراث فرهنگی و گردشگری همه برعهده شهرداری است حتی پلیس هم زیر نظر شهرداری است، ولی در ایران شهرداری مسئولیت چندانی نداشته و درآمدهای زیادی را با شهر فروشی به دست آورده که با آن برج میلاد و پل صدر ساخته است در حالی که اگر ما یک شهرداری واقعی داشتیم که تمام شهر در اختیار او بود، می توانست این منابع را صرف آموزش و میراث فرهنگی می کرد که اینگونه نشده است یعنی ما چند پروژه نمایشی داریم که در اختیار قشر محدودی است و همه شهر امکان استفاده از آنها را ندارند. آیا یک خانواده کم درآمد می تواند به برج میلاد رود و از خدمات آنجا استفاده کند؟ خیر! دقیقا ساخته شده برای گروه های درآمدی بالا.

* شوراها سبب افزایش نقش مشارکت مردم در اداره امور می ‌شوند که این مشارکت از یک سو سبب افزایش احساس مسئولیت بیشتر در بین مردم می‌شود و از سوی دیگر موجب ظهور ابتکارات افراد در اداره امور حتی در کوچک‌ترین بخش‌های اجتماعی در سطح شهرها و روستاها و محلات می‌شود، اما در شهرمان شاهد هیچ یک از این دو مورد نیستیم، اشکال کجاست؟

به نظر من ساختار شوراها ناقص است یعنی ۲۱ نفر برای اداره تهران کافی نیست، البته لازم هم نیست شورای ۵۰۰ نفره درست کنیم ولی باید یک منطقی بین تعداد اعضای شورای شهر و جمعیتی که نمایندگی می کنند، وجود داشته باشد، مثلا بگوییم به ازای هر ۲۵۰ هزار نفر یک نماینده باید در شورا باشد، دوم اینکه شوراهای زیر مجموعه شورای شهر باید در مناطق و محلات باشند، یعنی باید ۲۲ شورای منطقه ای داشته باشیم و حدود ۴۰۰ شورای محله داشته باشیم، نزدیک به هزار نفر باید در سطوح پایین تر به عنوان نماینده مردم و به عنوان کسی که دارد به امور مردم رسیدگی می کند، حضور داشته باشند تا شورای مرکزی شهر بتواند کارهای خود را به خوبی انجام دهد، در حال حاضر شبکه شورایی در تهران نیست و در واقع امکانات نهایی برای عملی کردن مساله مشارکت مردم و تدوین دستور کارهای شهری بهتر و مساله نظارت را نداریم.

* مشارکت مردم در سرعت دهی به حل مشکلات شهری چقدر موثر است؟ و برای ایجاد مشارکت عمومی لازم است چه برنامه ها و تمهیداتی در نظر گرفته شود؟

اگر شبکه شورا را در سطح تهران داشته باشید آنها این بستر را فراهم می کنند، هیچ جایی بهتر از شهرداری ها برای مشارکت مردم نیست، چون دقیقا با مسایل روزمره و زندگی مردم سرو کار دارند و مردم انگیزه دارند برای اینکه در این کارها باشند، ولی باید شرایط آن را هم فراهم کنیم، مثلا اگر قرار است تغییر کاربری در جایی صورت بگیرد یا قرار است فروشگاه بزرگی در محله ای ساخته شود همه باید با نظر مردم باشد و مردم نظر می دهند چون برایشان مهم است، مردم انگیزه بسیار بالایی دارند که در این تصمیم گیری ها، مشارکت کنند پس باید بستر آن هم فراهم کرد، آن بستر زمانی فراهم می شود که شبکه شوراها به وجود آید.

* شورای شهر به صورت فعلی کارآمد هست یا باید در ساختار آن تغییر و تحولی صورت بگیرد؟

خیلی محدود خواهد بود. باید شبکه ای درست شود که زیر مجموعه این شورای شهر شوراهای منطقه تهران را داشته باشید هر منطقه تهران باید یک شورا داشته باشد و مناطق باید به محلات واقعی تقسیم شود. اینکه می گوییم منطقه ۱ و ۲ بی معناست، این مناطق هویت و تاریخ دارند ولی ما عددی داریم با آنها برخورد می کنیم، همه اینها را می توان تغییر داد، یعنی شورای فعلی باید به سمت تغییرات رود وگرنه تداوم وضع موجود موجب بدتر شدن اوضاع خواهد شد، مردم از وضع موجود خسته شدند و باید کسانی بیایند که تغییر ایجاد کنند، آن هم تغییرات ملموس و واقعی نه تغییرات شعاری.

* شورای شهر پنجم در بدو کار باید چه مسایل و مشکلاتی را در اولویت قرار دهد؟

اولین کاری که باید صورت بگیرد به نظرم مساله توقف فروش تراکم و تغییر کاربری خارج از ضوابط طرح جامع و تفصیلی است، یعنی بلافاصله باید فریز شود و رایزنی کنند با وزارت کشور و دارایی چارچوبی برای منابع درآمدی پایدار پیدا کنند که بسیار راحت قابل تامین است، یعنی با همین گرفتن عوارض نوسازی به شکل واقعی آن منابع برای آنها تامین می شود، دوم اینکه منشور شهر یعنی یک چارچوبی برای اداره شهر و مشارکت مردم ارایه دهند؛ شورای اول دنبال این مساله بود ولی کار او متوقف ماند.

سوم هرم شورایی را درست کنند یعنی سریعا شوراهای مناطق و محلات را به شکل واقعی خود شکل دهند. چهارم به دنبال حل مساله کلانشهر تهران بروند و جلسه بگذارند با شوراهای کرج، اسلامشهر، ملارد و تمام شهرهایی که با تهران تعامل دارند و بخشی از این کلانشهر تهران را شکل می دهند، با وزارت کشور و این شهرداری کلانشهر تهران را شکل دهند.

پنجم مساله کیفیت زندگی در تهران است، باید قول دهند که آلودگی هوا را کم کنند، آب آشامیدنی تهرانی ها را به استاندارد لازم برسانند، آلودگی صوتی را کم کنند، فضاهای عمومی را بیشتر کنند، مدارس را نجات دهند، در حال حاضر مدارس ما دارد به حالت عمومی تغییر می کنند، مدارسی که باید فضای بازی داشته باشد فضای سبز داشته باشد دانش آموزان بتوانند بازی کنند و بدوند، الان تبدیل به آپارتمان شده است. در برنامه ریزی های شهری، فضای مدرسه را ببیند و اجازه ندهد که تغییر کاربری پیدا کند، ما داریم حق نسل های آینده را نابود می کنیم.

کارهای بسیاری است که شورای شهر باید دنبال کند البته در صورتی که اعضا تغییر کند، اگر قرار باشد که همین تیمی که ۱۴ سال در شورا بودند بر سر کار بیایند هیچ چیزی تغییر نخواهند کرد.

* اشاره کردید که سیاست های شهری نداریم، اگر شورای آتی با افراد جدیدی تشکیل شود، پیش بینی می کنید که تحولات مهمی صورت بگیرد؟

اگر بخواهیم روی لیست اصلاح طلبان صحبت کنیم که در حال حاضر دچار مشکل هستند لیست ضعیفی تهیه کردند که توجیه آن برای رای دهندگان کار آسانی نیست از طرف دیگر دچار تشتت شدند، لیست های متعدد آمده به همین دلیل رآی آوری مبهم است، اگر فرض کنیم که تعداد قابل توجهی اعضا جدید وارد شورا شود باید سریعا با متخصصین و نخبگان جلسه بگذارند برای تدوین همین سیاست های شهری و آنها را به آرای عمومی بگذارند. در حال حاضر امکانات فراهم شده یعنی شما می توانید یک شهرداری الکترونیک، یک نوع دموکراسی الکترونیک شهری داشته باشید و برنامه ها و تصمیمات را به نظرخواهی بگذارید؛ گوشی های هوشمند در تهران بسیار زیاد است می توانند برای نظر دادن استفاده شوند می توان AP های مخصوص روی گوشی ها نصب کرد و هر فرد نظر دهد، اقدامات بسیاری می توان به انجام رساند و فرصت تحول بسیار زیاد است ولی باید دستور کار آن روشن داشته باشند؛ مساله این است که هیچکدام هیچ برنامه ای ارایه نکردند از نگاه کارشناسی غیر از چند حرفی که ظاهر زیبایی دارد، ولی واقعیت این است که برنامه روشنی ارایه نشده است. برنامه برای تحول مدیریت شهری تهران دیده نمی شود همین هم شاید یک نقطه ضعف باشد که بخشی از رأی دهندگان برای انتخابات شوراها رأی ندهند چون چیزی برای انتخاب وجود ندارد، برنامه های فردی به درد نمی خورد وقتی شما لیست ارایه می دهید، باید برنامه هم لیستی باشد، برنامه فردی یعنی همان وضعیت شورای دوره اول اصلاح طلبان.



  • دیدگاهی برای این نوشته ثبت نشده است.
  • افزودن دیدگاه


JahanEghtesadNewsPaper

جستجو


  |