چهارشنبه 05 اردیبهشت، 1403

کدخبر: 53800 15:38 1395/11/19
داوود سلیمانی: جنبش دانشجویی نقد می کند پس زنده است/ تغییر رویکرد جنبش دانشجویی از اصلاحی به انقلابی، کار دکتر شریعتی بود

داوود سلیمانی: جنبش دانشجویی نقد می کند پس زنده است/ تغییر رویکرد جنبش دانشجویی از اصلاحی به انقلابی، کار دکتر شریعتی بود

دسته‌بندی: بدون دسته‌بندی
داوود سلیمانی: جنبش دانشجویی نقد می کند پس زنده است/ تغییر رویکرد جنبش دانشجویی از اصلاحی به انقلابی، کار دکتر شریعتی بود

داوود سلیمانی: جنبش دانشجویی نقد می کند پس زنده است/ تغییر رویکرد جنبش دانشجویی از اصلاحی به انقلابی، کار دکتر شریعتی بود

دسته‌بندی: بدون دسته‌بندی

شفقنا نوشت: در تحلیل عناصر موثر در پیروزی انقلاب اسلامی نمی توان نقش جنبش دانشجویی و فعالیت دانشجویان را نادیده گرفت؛ دوره ای درخشان در جنبشی که بیشتر رنگ و بوی مذهبی پیدا کرد و به گفته دانشجویان آن دوره، با سخنرانی های دکتر علی شریعتی جان گرفت. در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی با دکتر داوود سلمیانی درباره کم و کیف فعالیت دانشجویان به ویژه طیف مذهبی و چگونگی تاثیر در پیروزی انقلاب به گفت وگو پرداخته ایم. سلیمانی که هم اکنون عضو انجمن اسلامی مدرسین دانشگاه هاست، در زمان دانشجویی عضو انجمن اسلامی دانشجویان بود و بعدها در راه اندازی سازمان دانش‌آموختگان نقش داشت. او که در دوره حساس تاریخ جنبش دانشجویی در تیرماه ۷۸ معاون دانشجویی دانشگاه تهران بود، معتقد است، به دلیل حفظ روحیه انتقادی، جنبش دانشجویی همچنان زنده است.

در ادامه گفت وگو با دکتر داوود سلیمانی را می خوانید:

*در یکی از مصاحبه هایتان گفته اید که در سال های دهه چهل و اوایل دهه پنجاه به دلیل گسترده شدن فعالیت گروه های چپ، مجاهدین خلق و مارکسیست ها در دانشگاه، نیروهای مسلمان در بدنه جنبش دانشجویی در اقلیت بودند. شما ظهور تفکر دکتر شریعتی را باعث برگشتن ورق در گفتمان غالب جنبش دانشجویی دانستید، چرا؟ و عوامل دیگر از جمله تاثیر نخبگان دیگر در گرایش بدنه جنبش دانشجویی به دینی کردن فعالیت هایشان را چه می دانید؟

سلیمانی: بله! بدون تردید دکتر شریعتی یکی از محوری ترین شخصیت های تأثیر گذار در جامعه ی آن روز به ویژه در میان روشنفکران و دانشجویان بود؛ وی دارای نقشی بی بدلیل در زمینه سازی انقلاب اسلامی است. سایر شخصیت ها و فعالان عرصه ی اندیشه و سیاست، تا قبل از حضور فراگیر مرحوم امام راحل در ظل و سایه شریعتی مطرح بودند. من نمی خواهم نقش دیگران را در آگاه سازی مردم نادیده بگیرم، اما نقش پررنگ و موثر از آنِ مرحوم شریعتی بود.

*جنبش دانشجویی پیش از انقلاب به تغییر رژیم و سیستم جایگزین آن فکر می کرد یا اهداف آن در راستای اصلاح بود؟

سلیمانی: می توان گفت با شکل گیری اولین انجمن های اسلامی دانشجویی در دانشکده پزشکی و فنی، فعالیت های دانشجویان بیشتر با تکیه بر ایدئولوژی اسلامی و در ادامه در تقابل با ایدئولوژی چپ و مارکسیستی است. البته در برخی بزنگاه ها چاشنی سیاسی و اعتراضی به حاکمیت و سیاست های شاه نیز دارد که اوج آن را در بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ می بینیم. واقعه ی ۱۶ آذر نشان از زنده بودن جنبش دانشجویی در کشور دارد. البته بعد از سرکوب گسترده ی سیاسیون توسط رژیم شاه و فشار و جو خفقان، این جنبش ظاهراً به محاق می رود، اما کمتر از یک دهه به شکلی تندتر در قالب سازمان های چریکی سر بر می آورد. البته انجمن اسلامی در این گذار، کماکان فعالیت های خود را در سطح ایدئولوژیکی و سیاسی ادامه داده و به آن بعد نظامی نمی دهد و بیشتر با ارتباط با روحانیت پیشتاز و انجمن اسلامی مهندسان است که فعالیت های درون دانشگاه را پیش می برد. در اینجا می توان به نقش موثر مرحوم آیت الله طالقانی و مرحوم بازرگان اشاره کرد که تأثیر بسزایی قبل از ظهور دکتر شریعتی در فضای دانشگاهی داشتند. در اواخر سال های ۴۹ و ۵۰، رویکرد جنبش دانشجویی کم کم از حالت اصلاحی به انقلابی تبدیل می شود و زمینه ی این کار را مرحوم شریعتی به وجود می آورد. کمتر از پنج سال یعنی تا سال ۵۳ و ۵۴ نقش دکتر -به عنوان بارزترین چهره ی اسلامی انقلابی- یکه تاز در خیزش علیه رژیم است. چنانکه می بینیم در سال های ۵۳ و ۵۴ با علنی شدن دعوت امام برای مبارزه با رژیم سلطنتی و پس از خاتمه یافتن اندرزهای اصلاحی، قیام انقلابی در دستور کار امام و به تبع آن دانشجویان و مردم قرار می گیرد.

*تیپ های فکری موجود در جنبش دانشجویی به چه شکل و نحوه عمل آنها چگونه بود؟

سلیمانی: همانطور که گفتم برخی، از سالهای ۴۰ به بعد به حرکت های چریکی و انقلابی روی آوردند. به طور مشخص پس از قیام پانزده خرداد که رهبری آن به دست امام راحل بود و شکست ظاهری قیام و تبعید مرحوم امام به ترکیه و سپس نجف، با تحکیم سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) کار در داخل بسیار سخت شده بود. به همین دلیل عده ای از دانشجویان مسلمان به نتیجه رسیدند که شاه، نصیحت ناپذیر است و راه های سیاسی رایج برای جلوگیری از روند دیکتاتوری و وابستگی به آمریکا چندان نمی تواند کارآمد باشد، بنابراین باید با رژیم شاه با زبان اسلحه سخن گفت. قبلاً مهندس بازرگان در دادگاه نظامی سخنی بدین مضمون گفته بود که «من با قلم با شما مبارزه کرده ام ولی اگر این صدا شنیده نشود، نسل بعد با سلاح با شما سخن خواهند گفت». سازمان مجاهدین خلق ایران قبل از انقلاب، در حقیقت یکی از سازمان های دانشجویی انقلابی است که مشی مسلحانه در برابر رژیم را آغاز می کند و بدیع زادگان، حنیف نژاد، سعید محسن، احمد رضایی و… نیز در این راه دستگیر و شهید می شوند.

دسته ی دیگر، گروه های چپ مارکسیستی نظیر چریک های فدایی خلق هستند که آنها هم مشی مسلحانه را پیشه می کنند و برخی عملیات ها و ترورها را به عهده می گیرند، اما انجمن اسلامی دانشجویان با نوع نگاهی که به حرکت انقلابی در شرایط قبل از آگاهی مردم، داشتند، وارد فاز نظامی نشدند. بیشتر مبارزه انجمن اسلامی دانشجویان، سیاسی و افزایش آگاهی های مردم در کنار روحانیت مبارز و اصیل بود و با گسترش قاعده ی مردمی و طرفداران نهضت مرحوم امام راحل، منجر به پیروزی انقلاب اسلامی در بیست و دوم بهمن شد.

*تیپ های مذهبی چه ارتباطی با دیگر تیپها داشتند و آیا می توانستند مثل دیگر گروه ها فعالیت کنند؟

سلیمانی: البته در دانشگاه، تا قبل از ظهور ایدئولوژی انقلابی که مبلغ آن دکتر شریعتی بود، بچه مسلمان ها در موضع سیاسی، برتر نبودند؛ این چپ ها بودند که خط مشی تقریباً مشخص و انقلابی در مقابل رژیم داشتند و در تبلیغات خود، مذهب را متهم به رکود و توجیه وضع موجود می کردند. با ظهور و انتشار افکار شریعتی می توان گفت که بچه مسلمانها با غرور و نشاط بالایی به فعالیت های سیاسی علیه رژیم پرداختند و جنبش اسلامی دانشجویی در اوج قرار گرفت.

*حساسیت هایی که نسبت به جنبش دانشجویی وجود داشت، پیش از انقلاب به چه مسایلی مربوط می شد؟

سلیمانی: بیشتر حساسیت رژیم، صرف جنبش مسلحانه بود، البته این بدان معنا نیست که با جنبش دانشجویی به شکل عام برخوردی صورت نمی گرفت، اما بیشتر دستگیری ها مربوط به سازمان های مسلح بود. هرچه به پیروزی انقلاب نزدیکتر می شویم، دستگیری ها گسترده تر و شامل دیگر دانشجویان نیز می شود. رژیم سعی داشت تمام جنبش را متهم به مارکسیست ها کند، بنابراین از مارکسیست های اسلامی و ام قال آن سخن می گفت. با توجه به انحرافی که تقی شهرام و آرام و دیگران در سازمان مجاهدین خلق در زندان به وجود آوردند که منجر به تصفیه خونین درون سازمان شد و صمدیه لباف و شریف واقفی را به شهادت رساندند، حربه ای هم به دست رژیم افتاد، تا هر حرکت دانشجویی ولو با نام امام امت انجام می شد، متهم به مارکسیستی بودن کند. البته رفته رفته و با عمومی شدن حرکت، دیگر آن حنا رنگی نداشت.

*بدنه دانشجویی در شعارسازی های انقلاب چقدر نقش ایفا کرد؟ این دانشجویان بودند که جامعه را جهت دهی می کردند یا دانشگاه تحت تأثیر حرکت توده ها، جهت گیری می کرد؟

سلیمانی: در ابتدای امر، دانشگاه نقش پیشرو داشت؛ هم دانشگاه و هم روحانیت، اما رفته رفته نقش مردم در صحنه های متنوع انقلاب، پررنگتر و ملموس تر شد. این مردم بودند که کار اصلی را در مبارزه منفی علیه شاه به عهده گرفتند و اعتصاب ها و تجمعات گوناگون و راهپیمایی ها را به وجود آوردند، اما جهت دهی با امام و روحانیت و دانشگاه بود. از این نظر می توان این نقش پیشتازی را در جهت دهی و انتشار آگاهی به آنها داد، اما در ادامه این نقش، متقابل می شود و جریان دانشجویی نیز تحت تأثیر حرکت مردم است که نقش آفرینی می کند.

*تفاوت شکلی و محتوایی جنبش دانشجویی در پیش و پس از انقلاب را در چه مواردی می بینید و آیا پس از انقلاب، اهداف آرمانخواهانه جنبش دانشجویی دستخوش تغییر شد؟

سلیمانی: البته قبل از انقلاب، هدف عزل و خلع قدرت و حاکمیت شاه بود، بنابراین نقش جنبش، بعد از انقلاب متفاوت شد. در مرحله پس از پیروزی، حراست انقلاب در مقابل ضد انقلاب، نقش بارز دانشجویان بود حتی تا سال ۵۹ یعنی دوسال پس از پیروزی، جنبش دانشجویی با توجه به تنوع گرایش های سیاسی و ایدیولوژیکی درون آن، در درون خود صف بندی هایی داشت که شاخص و میزان آن طرفدار انقلاب و امام بودن یا نبودن بود. جنبش اسلامی دانشجویی به شدت از راه و مرام امام و شهیدان انقلاب اسلامی دفاع می کرد و در مقابل کسانی که در مقابل انقلاب به نام خلق می ایستادند، مبارزه می کرد. در نتیجه پس از انقلاب، مقابله با حاکمیت وجود نداشت بلکه چالش درونی جنبش شروع شد که البته توأم با افراط و تفریط ها و جو و شرایط پس از انقلاب بود.

*بعد از انقلاب، جنبش دانشجویی به چه سمت و سویی رفت و رابطه حکومت و دانشجویان چه نقشی در تأثیرگذاری اجتماعی دانشجویان داشت؟

سلیمانی: می توان گفت بیشترین حامیان انقلاب اسلامی پس از انقلاب، جریان اسلامی دانشجویی هستند که متشکل در انجمن های اسلامی بودند و حتی در مقابل حرکت های مسلحانه چریک ها و منافقین، این دانشجویانند که می ایستند. شهید رجب بیگی دانشکده فنی که توسط منافقین ترور شد، شاهد این مدعاست، اما در سال های پس از انقلاب فرهنگی و با راه اندازی جهاد سازندگی و سپاه توسط دانشجویان مسلمان و دانشجویان پیرو خط امام، این حضور در صحنه های پس از انقلاب پر رنگتر و موثرتر می شود. هرچند روحیه ی انتقادی انجمن های اسلامی نسبت به خطاها و حرکت هایی که با روح انقلاب در تضاد و تنافی بود وجود دارد. انتقاد به عملکرد دولت موقت و اشغال سفارت آمریکا که با توجه به مدارک و اسناد کشف شده، لانه جاسوسی نامیده شد، نوع حرکت اعتراضی دانشجویان را نشان می داد. با شروع جنگ تحمیلی، ستاد جبهه و جنگ دانشگاه ها جایی است که دانشجویان را برای دفاع از کشور متشکل می کند و استفاده از تخصص های دانشگاه ها و اساتید و دانشجویان در حوزه های نظامی و ساخت موشک و اسلحه های مورد نیاز، نمونه های بارزی ار نقش بی بدیل دانشجویان پس از انقلاب است. در عین حال چنانکه گفته شد، روحیه ی انتقادی، کماکان حفظ شده بود و پس از جنگ نیز این روحیه در برابر دولت ها کم و بیش بود و هست که نشانگر زنده بودن جنبش است.

شفقنا



  • دیدگاهی برای این نوشته ثبت نشده است.
  • افزودن دیدگاه


JahanEghtesadNewsPaper

جستجو


  |