محمد بهنام رسولی - گروه مهندسی اجتماعی آبانگاه - همگی ما تاکنون دستکم یکبار با این مضمون که «نیاز پدر نوآوری و خلاقیت است» برخورد داشتهایم. اصلی دقیق که شالودهی تمام اختراعات و نوآوریهای بشری است و در آموزشهای کلاسیک کسب و کارهای نو (استارتاپها) هم همیشه مورد تاکیدست بدینصورت که محصولی در بازار با اقبال مواجه خواهد شد که پاسخگوی نیازی برآورده نشده باشد. در این میان بعضی نیازها اساسی و برخی غیرضروری است. به عبارت دیگر بقا و حیات بشر در وهلهی نخست وابسته به تامین احتیاجات اولیه اوست؛ آب وغذا!
در پرتوی تامین این نیاز اساسی است که فضا برای نیازهای بعدی فراهم می شود و در پس آن، امکان دنبال کردن رفاه و آسایش بیشتر فراهم می شود. گرچه این اولیه بودن نیاز در کنار دسترسی تقریبا آسان (تامین عمومی حد کف و پایه آن) برای انسان امروزی؛ موجب کم رنگ شدن و مفروض بودن دسترسی به آن شده است، اما درگذشتههای نه چندان دور؛ تامین آب سالم و کافی برای نوشیدن و کشاورزی (تامین غذا) امری دشوار و با مخاطرات فراوان بوده است. این دشواری در اقلیمهایی مانند فلات مرکزی ایران که همزمان با کمیت ناچیز بارشها با توزیع فصلی نامناسب آن مواجه بودهاند دوچندان بوده است بهطوریکه رمز پایداری تمدن را دسترسی پایدار و قابل اتکا به آب برشمرده اند. براین اساس، آب و آبادانی رکن اصلی شکل گیری روستاها و شهرها در تمامی پهنای گستردهی ایران زمین بوده و تنها مناطقی در برابر خشکسالیها و کم آبیها توان ایستادگی و تابآوری را داشته اند که به دانش بهرهبرداری پایدار در کنار سازگاری با کم آبی مجهز بودهاند.
این دانش بومی و محلی، ابعادی بسیار گستردهتر از فن و فنون استخراج آب داشته است. کاریز (قنات) بهعنوان نماد قدرتمند این خردورزی بومی در کنار هنر و مهارتهای محاسباتی و عملیاتی؛ پشتوانهای از سیستم اجتماعی و مدیریت جمعی را برای سالیان دور و درازی شکل داده است. نه تنها شاهکارهایی نظیر کاریز؛ بلکه ابداع، بکارگیری و نگهداری از سایر لوازم، فنون و روشهای خلاقانهای نظیر چرخابها (معرف به چرخ ايراني)، تلمبههای آبکش بادی (چرخ باد)، شیوه های آبیاری و کشت کاری نظیر کشت سبويي (کوزه ای) و ... همگی در دامنه ای از تمدن و همکاری های محلی و سنتی شکل گرفته و در قالب نظام اجتماعی و کار گروهی منسجمی پدیدار گردیده اند. همین نظام اجتماعی، در سالیان خشکسالی به مدیریت الگوی کشت و تطبیق کشاورزی با آبدهی کاریزها و چشمه ها و یا تطبیق حقآبه های رودخانهها و نهرها میپرداخته و بدین ترتیب سازگاری کاملی با تغییرات نظام بارش در سالهای مختلف را فراهم می آورده است.
گرچه هنوز هم در معدود بخشهایی از کشور می توان از این نظامهای سنتی و مستحکم آب و آبیاری سراغ گرفت اما با ورود تکنولوژی های نوین از سویی و تغییر نظام بهره برداری محلی آب به چارچوب هیدروکراسی دولتی؛ آب از کالایی مشترک و عمومی به دارائی ای شخصی و یا حاکمیتی تبدیل شد و شالوده ی نظام های محلی آن از هم گسست. اگر پیش تر برای حفر یک رشته قنات، نه تنها در میان ساکنان یک روستا بلکه در میان مجموعه از روستاها نظامی از همکاری و کوشش جمعی شکل می گرفت اینک برای بدل آن (چاه های عمیق و نیمه عمیق) تنها نیاز به استقرار چندروزهی یک دستگاه و اکیپ حفاری است. اگر بهره برداری از قنات با خردورزی جمعی و به صورت اشتراکی صورت می پذیرفت، اکنون این مالک چاه است که با روشن و خاموش کردن موتور تلمبه (پمپ)، به میزان سقف پروانه (و یا نامحدود برای چاه های غیرمجاز و یا فاقد کنتور) در هر زمان به مراد دل خود آبهای ذخیره شده در دل زمین را بیرون می کشد. با احداث سدها و بندهای بیشمار؛ اصولا اکثر رودخانهها دیگر جریان هستی بخشی ندارند که نظام حقآبههای رودخانهها میان بهرهبرداران آن صلح و آشتی و مودت برقرار سازد و سراغی از خرد و خردورزی شیخ بهائیها گرفته شود.
به عبارت دیگر، گرچه ورود فنآوریهای نوین و پیشرفت دانش بشری، در ابعاد گستردهای توانسته کارآمدتر از دانشهای بومی در استحصال آب عمل نماید، اما در مدیریت و بهره برداری از آبهای سطحی و زیرزمینی نه تنها موفق نبوده است بلکه خسارات جبرانناپذیری به منابع وارد آورده است.
کسری مخزن تجمعی در حدود 130میلیار مترمکعب در بخش آبهای زیرزمینی کشور شاید آشکارترین گواه چنین ادعایی باشد در وضعیتی که بخش عمدهای از دشتهای کشور در اثر حفر چاههای بی شمار با شرایطی ممنوعه و یا ممنوعه بحرانی روبرو شده اند. در اثر این برداشتها؛ فرونشست زمین در برخی از مناطق ایران به بیش از ۳۰ سانتیمتر (300 میلیمتر) رسیده است در حالیکه براساس اعلام مجامع بینالمللی فرونشست سالانه ۴ میلیمتر از زمین «نشانه بحران» است.
این قبیل علائم هشداردهنده، شاید زمینهساز عقبگردی در نحوه و الگوی برداشت و مصرف آب در ایران و احترام دوباره به خرد و خردورزی نیاکانمان باشد؛ تدوین و تصویب طرحهای استانی سازگاری با کم آبی در کارگروه مربوطه در وزارت نیرو (اگر در حد شعار باقی نماند!) یکی از علائم امیدوار کنندهی این بازفهمی و حرکت ضروری و حیاتی می تواند باشد. آغازی بر حرکتی اصولی و پایانی بر ضرری مستمر و ویرانگر که از قدیم گفتهاند که از هر کجا که جلوی ضرر گرفته شود؛ منفعت است!
-
دیدگاهی برای این نوشته ثبت نشده است.
-
افزودن دیدگاه