فریده خدادادی-با گذشت تنها چند روز از اولین ماه فصل تابستان، خبری از بارش گسترده باران نیست و وضعیت تالابهایی که حقآبه آنها بهصورت کامل پرداخت و رهاسازی نشده از هر زمان دیگر وخیم تر است.
به گزارش جهان اقتصاد؛ ایران دارای اقلیمی خشک و نیمه خشک است و خشکسالیهای اخیر نیز ایران را هرزمانی تشنهتر کرده است. به موجب این وضعیت بسیاری از شهرها و روستاها با مشکل تامین آب مواجه شدند و تالابهای کشور نیز در این میان خشک و خشکتر شدهاند.
چرا جامعه شوک پذیری خود را نسبت به اخبار بحرانهای آبی و زیستمحیطی ازدستداده است؟ آیا دچار سندرم بیتفاوتی نسبت به خشکی تالابها و دریاچهها شدهایم؟ اینها پرسشهایی است که علی قنادی اسلامی، کارشناس آب و انرژی در خصوص خشکی تالابها مطرح نموده است.
**اثرات خشکی تالابها و دریاچهها ناشی از فعالیتهای انسانی
این کارشناس آب و انرژی در گفتگو با خبرنگار جهان اقتصاد اظهار کرد: کاهش آب ورودی به تالابها و عدم اختصاص حقآبه مناسب هر تالابی، باعث خشک شدن تالاب و از بین رفتن آن تالاب میشود. این اتفاق زمانی که تالابها در مناطق گرم و خشک و کم بارش کره زمین واقعشده باشند، باعث افزایش غلظت احتمالی نمک و حتی آلایندههای شیمیایی میشود. این چالش زمانی که میزان کمیت آب ورودی به تالاب به هر دلیلی کم شود به علت تبخیر بالا، عملا باعث کاهش شدید کیفیت آبشده و منجر به نابودی زیستبوم تالاب میشود.
قنادی اسلامی افزود: این نکته را باید در نظر بگیریم که قسمت اعظم تغذیه تالابها، به خاطر بارش مستقیم باران روی سطح تالابها نیست بلکه از میزان آب ورودی به تالاب بوده است و مهمترین موضوع در خصوص تأمین حق آبه هر تالابی است.
وی معتقد است، متأسفانه در برخی کشورها به دلیل عدم دانش کافی و یا اقدامات پوپولیستی در خصوص ایجاد اشتغال برای مردم نواحی بالادست تالابها، از واژه غلط انداز و ابهامآمیز«آب مازاد» استفاده کرده و برای توجیه عدم تأمین حقآبه آن تالاب و یا دریاچه سواستفاده میکنند.
** تامین حق آبه تالابها و دریاچهها با تشکیل جلسات نیست
این کارشناس آب و انرژی یادآور شد: میزان حق آبه تالابها و دریاچهها در جلسات تعیین نمیشود بلکه مقدار آن را طبیعت تعیین میکند و این میزان در طی سالهای مختلف ثابت نیست.
وی افزود: تالابها در طبیعت نقش حافظ رطوبت خاک و آبهای زیرزمینی را نیز دارند.
قنادی اسلامی گفت: درصورتیکه اقدامی جدی در خصوص حق آبه تالابها و دریاچهها صورت نگیرد، خشکی تالابها و دریاچهها میتواند به کانونی برای ایجاد ریز گرد، طوفان نمک، آلودگی شیمیایی مناطق اطراف، از بین رفتن امرارمعاش خانوادههای مرتزق از آن مناطق و حتی نابودی زیستبوم تالابها شود. مثال واقعی آن میتواند دریاچه آرال باشد.
وی افزود: زمانی دریاچه آرال در قلب آسیای مرکزی با مساحتی حدود 68هزارکیلومترمربع، بهعنوان چهارمین دریاچه بزرگ جهان پس از دریاچه ویکتوریا، بین کشورهای ازبکستان و قزاقستان از رونق اقتصادی خوبی برخوردار بود و بهعنوان قطب ماهیگیری آسیای میانه بهحساب میآمد. در آن زمان صنعت ماهیگیری و کشتیرانی و بنادر مجاور آن رونق خاصی به منطقه داده بودند. به طوری که هنوز پس از گذشت سالیان دراز، بقایای کشتیهای بهگلنشسته، منظره غمانگیزی را برای مردمانی که زمانی ازآنجا بازدید کردهاند یا تصاویر آن را دیدهاند روایت میکند؛ که نتیجه سیاستگزاریهای غلط شوروی سابق برای رونق اقتصادی بود.
این کارشناس آب و انرژی عنوان کرد: در زمان شوروی سابق، از سال 1960 این کشور برای رسیدن به خودکفایی و رقابت با آمریکا در خصوص تولید محصولات کشاورزی، رودخانههای آمودریا و سیر دریا ( یا همان سیحون و جیحون) که به سمت دریاچه آرال منتهی میشدند را، برای تولید محصولات کشاورزی (ازجمله پنبه)، از مسیر اصلی خود منحرف کرده و آب رودخانهها را برای کشاورزی استفاده کردند. پس از مدتی دریاچه به دلیل تبخیر زیاد و کاهش ورودی، ابتدا به دو قسمت تبدیل شد و کمکم رو به خشکی گذاشت و عملا شوروی سابق نه فقط نتوانست به خودکفایی در محصولات کشاورزی برسد بلکه حتی اقتصاد پایدار و پررونق مناطق اطراف دریاچه آرال نیز، به نابودی کشیده شد و منجر به بزرگترین فاجعه ساخته دست بشر شد که حتی برخی آن را چرنوبیل خاموش مینامند. متأسفانه با خشک شدن دریاچه علاوه بر از بین رفتن آبزیان و اکوسیستم منطقه، نمک زیادی پس از تبخیر در ته دریاچه باقی ماند که اثرات و پیامدهای آن هنوز وجود دارد که از پیامدهای آن طوفان نمک است که با وزش باد حتی میتواند تا مسافتهای زیادی جابجا شده و زمینهای کشاورزی را آلوده به نمک و مواد آلاینده (کود و آفتکشهای شیمیایی) مختلف کند، حتی باعث تغییر اقلیم منطقه شده است. شوربختانه با این که مردم کشوری همچون تاجیکستان وضعیت آبی مناسبی دارند اما به دلیل طوفانهای نمکی و خشکی آرال، دچار تأثیرات ناشی از آن و حتی بیماریهای مختلف شدهاند. یادمان باشد این داستان تلخ میتواند برای دریاچهها و تالابهای هر کشوری که ملاحظات زیستمحیطی و همهجانبه را در نظر نگیرند، تکرار شود. مثال آن میتواند دریاچه ارومیه، تالاب هورالعظیم، تالاب گاوخونی و.. در آینده باشد.
قنادی اسلامی تصریح کرد: یکی دیگر از پیامدهای اجتماعی خشک شدن تالابها یا دریاچهها و حتی رودخانههایی چون زایندهرود میتواند جنبه روانی آن است.
وی گفت: فعالیتهای انسانی بیشازحد آب بر (با مصرف آب زیاد)، در طبیعت با اهداف اقتصادی و بدون در نظرگرفتن توان اکولوژیکی، عملا میتواند تمام کشور را به ورشکستگی کامل آبی برساند.
به گفته وی، ورشکستگی آبی برخلاف ورشکستگی اقتصادی، یعنی دیگر امکان بازیابی منابع آبی وجود ندارد و در آینده نهفقط دیگر امکان تأمین نیاز آب برای بخشهای مختلف بخصوص کشاورزی و شاید صنعتی را نداریم بلکه با خشکیدگی بخشهای وسیعی از کشور به ویژه تالابها و دریاچهها، باید پذیرای طوفانهای نمک و ریز گرد و حتی مواد شیمیایی آلوده مثلا حاصل از فعالیتهای صنعتی و نفتی باشیم. به دلیل ایجاد کانونهای آلودگی،هزینههای سلامت بهصورت مستقیم و غیرمستقیم بر جامعه افزایش مییابد.
وی بیان کرد: یکی از جاذبههای گردشگری طبیعی در دنیا، وجود پرندگان مهاجر در تالابهاست که در صورت خشک شدن عملاً این فرصت نیز از دست میرود.
این کارشناس آب و انرژی عنوان کرد: در دنیا تعداد معدودی از کشورها هستند که بیشتر ازچهل درصد آب تجدید پذیر خود را مصرف میکنند و کشور ما هم یکی از این کشورها است. کشور ما اگرچه در رتبه حدودا هجدهم جهان ازنظر جمعیتی قرار دارد اما ازلحاظ مصرف آبهای تجدید پذیر، جزو هفتکشور اول هستیم.(در ایران بیش از نود میلیارد مترمکعب آب در سال 2017 مصرفشده است)
قنادی اسلامی بیان کرد: برداشت بیشتر آب از چاههای اطراف دریاچههای شور همچون دریاچه ارومیه، عملا باعث به هم خوردن تعادل بین آب دریاچه و آب شیرین چاههای اطراف دریاچه میشوند که میتواند حتی با برقراری جریان رودخانه به سمت دریاچه و بالا آمدن سطح دریاچه ارومیه، عملا به دلیل نبودن تعادل بین آب شیرین اطراف دریاچه با آبشور دریاچه، باعث پیشروی آبشور به سمت زمینهای اطراف و شور شدن آب چاههای اطراف و نیز زمینهای کشاورزی شود.
وی عنوان کرد: متأسفانه ما بهسرعت درحال شکستن مرحلههای مختلف ورشکستگی آبی و رسیدن به قلههای آن در کشور هستیم و این باعث کاهش باروری زمین به مرور زمان میشود و در آینده تأثیرات مخرب آن را خواهیم دید.
این کارشناس آب و انرژی بیان کرد: ما هنوز نپذیرفتهایم و باور نداریم که در یک منطقه خشک و نیمهخشک کره زمین زندگی میکنیم و باید مبنای توسعه پایدار کشور خود را مطابق با آن برنامهریزی کنیم.
قنادی اسلامی اظهار کرد: با وجود این که نزدیک به بیست درصد جمعیت شاغل یک کشور خشک و نیمهخشک در بخش کشاورزی فعالیت کنند، یک اشتباه راهبردی بزرگ است. مشکلی که در خشک شدن تالابهای کشور و یا دریاچهها و رودخانههای کشوررخ میدهد، پنجره کوچکی بهسوی ورشکستگی آبی را در کشور نمایان میسازد؛ که خشکسالی انسانمحور نقش اصلی در این مشکلات را دارد.
وی عنوان کرد:هر تغییر به ظاهرکوچکی در طبیعت «مطابق تئوری اثر پروانهای» میتواند سبب ایجاد تغییرات بسیار بزرگ و ناخوشایند در طبیعت شود که اثر مخرب آن میتواند به نسلهای بعدی بشر برسد و این نهفقط به معنی نابودی محیطزیست است بلکه فراتر از آن به معنی نابودی رؤیاهای نسل آینده بشر است.
به گفته وی، خشکی تالابها نه فقط روی امرارمعاش خانوادهها تأثیرات منفی زیادی دارد بلکه روی محیط زیست، توریست و حتی اثرات روانی روی مردم آن مناطق دارد که برای نمونه میتوان به خشکی دریاچه آرال اشاره کرد که تأثیرات روانی آن هنوز روی مردم آن مناطق با یادآوری خاطرات دوران طراوت و شادابی قبل از نابودی دریاچه، مشهود است. این موارد هزینههایی هستند که تاجران آب در دنیا به دلیل فعالیتهای به ظاهر سودمند خود، در محاسبات نمیآورند و در کنار درآمدهای کاذب و ناپایدار آن، مردم و جامعه را ازهزینههای بالای زیستمحیطی آن آگاه نمیکنند. متأسفانه دریاچه آرال آخرین تراژدی زیستمحیطی انسانمحور نخواهد بود. هرچقدر دیر برای وضعیت موجود اقدام کنیم ناچاریم هزینههای بیشتری در آینده بپردازیم.