سه شنبه 28 فروردین، 1403

کدخبر: 115027 18:37 1399/07/19
حقابه زیست‌مندان از آبخوان ها؛ حق و سهم محیط زیستی مغفول مانده!

حقابه زیست‌مندان از آبخوان ها؛ حق و سهم محیط زیستی مغفول مانده!

دسته‌بندی: بدون دسته‌بندی
حقابه زیست‌مندان از آبخوان ها؛ حق و سهم محیط زیستی مغفول مانده!

حقابه زیست‌مندان از آبخوان ها؛ حق و سهم محیط زیستی مغفول مانده!

دسته‌بندی: بدون دسته‌بندی

محمد بهنام رسولی، گروه مهندسی-اجتماعی آبانگاه-بهره مندی از محیط زیست پاک و پایدار، حق و هم زمان مسئولیتی بنیادین برای تمام انسان ها بشمار می رود. این مسئولیت تنها محدود به دایره حقوق انسانی نبوده و تمام بخش ها و ارکان طبیعت (اعم از جاندار و بی جان) را در بر می گیرد، بطوریکه رابطه ای همسنگ و دوسویه در رابطه با کیفیت زندگی بشر و سایر اجزای پیرامونی آن برقرار است. بر مبنای این واقعیت، اثرات تلخ ناشی از نادیده گرفتن حق طبیعت و حق عمومی بشریت در این رابطه؛ در بازه های زمانی مختلف (کوتاه مدت، میان مدت یا بلند مدت) آشکار و تبعات آن به همه مردم و از جمله مصببان این تضییع حق و آشفتگی بازخواهد گشت.

با صنعتی شدن جوامع و حرکت به سمت شهرنشینی و عادات و الگوهای به همراه آمده با آن؛ متاسفانه دست و پنجه نرم کردن با ناهنجاری های محیط زیستی  برای بسیاری از ساکنان زمین به امری عادی و روزمره درآمده است. اولیه ترین آثار این ناهنجاری ها را در منابعی شاهد هستیم که اتفاق بیشترین نیازمندی را به آن ها داریم یعنی هوا و آب!

هوای تازه و سالم، ملموس ترین حق اولیه محیط زیستی است که شهروندان در اکثر نقاط دنیا و از جمله ایران از فقدان آن رنج می برند؛ به نحویکه این موضوع به بخشی از حسرت های بشریت در قرن 21 ام تبدیل شده است. اما مشکلی خزنده تر و به شاید به مراتب خطرناک تر نیز حال و آینده ی بشر را تهدید می کند و آن از دست رفتن همیشگی منبع کلیدی زندگی، یعنی آب است، عنصری که حیات همه اجزای طبیعت به نحو مستقیم به آن وابستگی دارد؛ نه تنها انسان ها، بلکه تمام گیاهان و جانوران و حتی جمادات و مواد معدنی (برای طی سیر طبیعی تحولاتی که در قاموس هستی برایشان رقم خورده است.)

زیاده خواهی و خودخواهی بشر در بهره برداری لجام گسیخته از منابع آب، بیش و پیش از همه، سهم طبیعت و محیط زیست را از میان برداشته است. قطع جریان طبیعی رودخانه هایی که مظهر زندگی، حیات و تمدن سرزمین ها بشمار می روند، خشک شدن تالاب ها که غنی ترین مظاهر اکوسیستم بر روی کره خاکی هستند و آوارگی و مرگ گسترده حیوانات حیات وحش در اثر از بین رفتن منابع آبی طبیعی و حتی نابودی پوشش های گیاهی در اثر رشد بیابانزایی در اثر برداشت های بی رویه از منابع آب، همگی از مظاهر اصلی این ورشکستگی آبی در طبیعت هستند. اما مشکلی بزرگ تر نیز در این میان است و آن از دست رفتن و نابودی منابع استراتژیک و حیاتی آب های زیرزمینی است، بویژه در مناطقی که از گذشته سرنوشت مردم و تمدن به آن گره خورده است؛ مناطقی همچون فلات ایران!

تغییر و تحولات آب های سطحی شامل جریان رودخانه ها و سطح آب تالاب ها را می شود با چشم دید و به صورت تصویری مستندسازی کرد. این دیدن، منجر به درک و آگاه شدن از تغییرات، ایجاد حساسیت نسبت به آنچه در حال رخ دادن است و تشبیه آن به تراژدی های مشابه و در نهایت ایجاد مطالبه گری های اجتماعی و سیاسی برای حل مشکل و نجات آن است، همانطور که برای دریاچه ارومیه رخ داد و احیای آن را به یکی از اصلی ترین وعده های آقای دکتر روحانی در دوران اول و دوم ریاست جمهوری تبدیل کرد؛ ستاد احیای دریاچه ارومیه شکل گرفت و ...

این در حالیست که بسیاری در رابطه با چیستی آب های زیرزمینی، هنوز حتی درک و شناخت درستی ندارند؛ تصور وجودی دریایی پهناور در زیر سطح زمین که در میان کشورهای مختلف گسترده و مشترک است، وجود رودخانه های پرآب در زیرزمین که حتی می توان از آن ها ماهیگیری کرد و ... افسانه هایی (شبه علم هایی!) هستند که هنوز در میان جوامع بشری طرفداران پر و پاقرص خواص خود را داشته و ...

اگر معیار نابودی تالاب ها و دریاچه ها را سطح آب آن ها درنظر بگیریم، ملاک مشابه ای هم می توان برای آب های زیرزمینی قائل شد و آن سطح آب های زیرزمینی است. پایین رفتن عمق دسترسی به آب در زمین یا همان افت سطح آب، حکایت از تهی شدن مخزن و سفره ی آب زیرزمینی است، آنقدری که دیگر اصطلاحا" کفگیر به ته دیگ بخورد و به سنگ کف یک آبخوان برسیم!

اینکه چه بر سر آب های زیرزمینی آمده است را اگر با عکس  نمی شود به تصویر کشید (گرچه تبعات آن مانند فروچاله و ... به خوبی قابل لمس هستند) اما با داده و نمودار شاید بتوان به درک پذیری آن را  نزدیک کرد.

چرایی این رخداد، توضیحی ساده دارد و آن افزایش برداشت (خروجی) از منابع نسبت به تغذیه (ورودی) است، امکانی که پیشینیان ما آن را نداشتند و عصر صنعت با تکنولوژی موتور تلمبه ها و حفاری چاه های نیمه عمیق و عمیق در اختیار ما گذاشت و بدون خرد و اندازه در استفاده از آن افراط کردیم. هر چه بیشتر چاه حفر شد، برداشت بیشتر و سطح آب پایین تر رفت، تا جایی که دیگر رمقی برای آبخوان های نیمه جان نمانده و هر چه بیشتر چاه می کنیم آب بیشتری نصیبمان نمی شود.

برای احقاق حق عمومی و مطالبه گری محیط زیستی مدیریت و بهره برداری پایدار از آب های زیرزمینی، راه و مسیری طولانی باید پیموده شود که نقطه ی آغاز آن اطلاع رسانی و آگاهی بخشی عمومی است. حرکتی که گرچه با تاخیر اما از سال های 88، 89 با طرح هایی نظیر طرح داناب (طرح ملی دانش آموزی نجات آب) آغاز شد و بعدا" در قالب شیوه نامه ای ذیل طرح ملی احیا و تعادل بخشی آب های زیرزمینی برای سایر گروه های مخاطب نیز توسعه و تدوین یافت (سال 1394). 

حرکت های شکل گرفته نیازمند حمایت و تقویت هستند به ویژه در دورانی که فشار اقتصادی و ...، دست درازی بیش از اندازه به منابع در دسترس و بی دفاع طبیعی را بیش از گذشته موجه و وسوسه انگیز می نماید و در این مسیر، براحتی حقابه محیط زیستی، مغفول می ماند، جاندارانی که آب مورد نیاز خودشان یاغذایشان، وابسته به آب های زیرزمینی است و با پایین رفتن سطح آب زیرزمینی، نه تنها چشمه ها و قنات هایی که این نیاز را برآورده می کنند، خشک شده است، که دیگر ریشه های طولانی درختان هم یارای رسیدن به این عمق ژرف را ندارند.

عناصر حیات، از تک درختی در افق دور تا جانوران ریز و درشت، در زنجیره و چرخه ای حقیقی، به هم وابسته اند و با ضربه زدن و نادیده گرفتن حق هر کدام، دیر یا زود، اثراتش بر دیگر حلقه های این زنجیر آشکار می شود و دیری نمی پاید که گریبان آدمی، که آن ها را نادیده گرفته بود؛ را نیز می گیرد...



  • دیدگاهی برای این نوشته ثبت نشده است.
  • افزودن دیدگاه


JahanEghtesadNewsPaper

جستجو


  |