واحد حسابرسی داخلی یک ستاد فنی تخصصی و مشاوره ای در بانکهاست، که عملکرد صحیح این مجموعه تاثیر بسیار مثبتی در صورتهای مالی به همراه دارد. هدف از حسابرسی داخلی حفظ و ارتقاء ارزش سازمانی با ارائه خدمات مشاوره ای اطمینان بخش بی طرفانه ( واقع بینانه) مبتنی بر ریسک به منظور بهبود عملیات سازمان ( کارآئی و اثر بخشی) می باشد. حسابرسی داخلی هدف گرا است.
مطابق بخشنامه ۱۱۷۲ ب.م مورخ ۳۱/۰۳/۱۳۸۶ بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران الزام به تشکیل واحد حسابرسی داخلی به کلیه بانکها ابلاغشد. این بخشنامه مبتنی بر چارچوب COSO تشکیلشده و در سال ۹۱ ۱۳قطعی گردید. طبق ماده ۹۴ این دستورالعمل مؤسسات اعتباری ملزم به رعایت رهنمودهای کمیته بال و همچنین دستورالعمل الزامات ناظر بر حاکمیت شرکتی در مؤسسات اعتباری میباشند. مطابق آن بانکها موظف شدند یک واحد حسابرسی داخلی مستقل تحت نظارت هیأتمدیره ایجاد نمایند.واحد حسابرسی نیز موظف به رعایت ضوابط حرفهای و بررسی ریسک، کنترلهای داخلی وحاکمیت شرکتی میباشد.
به طور کلی خدمات اطمینان بخشی حسابرسی داخلی در پنج حوزه طبقهبندی میگردد.
۱- حسابرسی مالی
۲- حسابرسی عملیاتی
۳- حسابرسی رعایت
۴- حسابرسی عملکرد مدیریت
۵- حسابرسی IT
حسابرسی عملیاتی و حسابرسی عملکرد مدیریت از جمله خدمات حسابرسی داخلی است که تقریبا مغفول مانده است.اهداف حسابرسی داخلی می بایست هم راستا با اهداف و خط مشیهای مدیریت ارشد سازمان (هیات مدیره و مدیر عامل) باشد. در سنوات اخیر، تحریمها و به تبع آن افزایش داراییهای منجمد و کاهش درآمدهای مشاع و غیر مشاع، موجب کاهش کارایی و اثر بخشی بانکها گردیده، به طوری که عمدتا عملکرد متناسبی در کارنامه مالی خود نداشتهاند و بعضا نیز مشمول ماده ۱۴۱ قانون تجارت گردیدهاند. بنابراین بهبود کارائی و اثر بخشی که ماحصل حسابرسی عملیاتی است از مهمترین خدمات حسابرسی داخلی به هیات مدیره سازمان میباشد.
در روش سنتی و آنچه که در بانکها مرسوم است حسابرسی داخلی یک واحد ریسک محور است و هدفش شناسائی ریسکها و کاهش آن در فرآیندهای اجرائی میباشد.از این رو تمرکز بر واحدهای ستادی و ریسکهای فرآیندهای جاری سازمان موجب غافل شدن از سایر بخشها ی عملیاتی گردیدهاست.
با توجه به اینکه ساختار سازمانی بانکها "بوروکرات ماشینی" است لذا کنترلهای داخلی در تمام سطوح انجام میشود. به عبارت دیگر در سلسله مراتب اداری کلیه لایه ها به صورت خود کنترل و همچنین کنترل لایه های پایین تر از خود عمل مینمایند.،قدرت زیاد ستاد فنی، کارایی زیاد در عملیات، وجود رسمیت گرایی بالا، واکنش کند به تغییرات محیطی، سلسله مراتب دقیق و تعریف شده، تفویض اختیار به صورت محدود، همگی موجب شکل گیری این نوع از ساختار سازمانی در بانکها گردیده است.
براساس تحقیقاتی که بر روی دو مؤسسه بزرگ حسابرسی داخلی بینالمللی "KPMG و Diloit" انجام شد مشخص گردید در حسابرسی داخلی بانکها به دلیل این نوع ساختار سازمانی ۸۰ % از وقت حسابرسی داخلی می بایست صرف بهبود کارآئی و اثربخشی (حسابرسی عملیاتی) سازمان گردد.
ولی در عمل آنچه در عمده واحدهای حسابرسی داخلی بانکها مرسوم است، حسابرسی بر مبنای ریسک و کنترل بوده، که صرفا انجام این نوع حسابرسی اهداف مربوط به بهبود کارآئی و اثربخشی را محقق نخواهد ساخت
لذا شایسته است درتغییر رویکرد جدید، خدمات حسابرسی داخلی متناسب با آن حوزه ها تغییر یابد. به طور مثال در حسابرسی داخلی شرکتها و هلدینگهای متعلق به بانک علاوه بر حسابرسی رعایت و حسابرسی صورتهای مالی، حسابرسی عملیاتی پررنگ تر شود.تا به این ترتیب شرکتهای زیانده اصلاح ساختار گردیده و سود آور یاعندالزوم تعطیل یا، واگذار شوند.
در ادارات مرکزی بانکها که سیاست گذار فرآیندهای اجرایی واحدهای عملیاتی می باشند، حسابرسی فرآیند محور پررنگ گردد. و به تبع آن در واحدهای عملیاتی (شعب، مدیریت شعب، واحدهای پشتیبان، و به طور کلی واحدهای مستقر در خط دفاعی اول) حسابرسی عملیاتی پررنگ گردد.
باتفکیک این خدمات حسابرسی در حوزههای مختلف و تعیین زیر فرآیندها و فعالیتهای مرتبط، خروجی گزارشات حسابرسی از حالت کیفی خارج و به صورت کمی در آمده و قابل اندازه گیری خواهد شد. به طوری که آمار و ارقام و تغییرات حاصله قبل و پس از انجام حسابرسی و ارائه توصیه ها و یافتهها صادره در واحد مورد رسیدگی مورد سنجش قرار خواهد گرفت و بهبود کارآئی آنها قابل مشاهده خواهد بود و بخش اعظمی از اقلام درآمدی و هزینه ای زیر خاکی بانکها، با انجام حسابرسی عملیاتی نمود خواهد یافت.به عنوان مثال بررسی فرآیند افزایش مطالبات معوق، کاهش تسهیلات پرداختی و کارمزد دریافتی ضمانتنامه ها، انباشت کارمزد پرداختی تمدید ضمانتنامه از محل حساب بدهکاران موقت، تعیین تکلیف آن بخش از وثایق گروه نقد که پشتوانه تسهیلات منتقل شده به سرفصلهای مطالباتی می باشد، تعیین تکلیف انباشت اقلام درآمدی در سرفصل بستانکاران موقت، تعیین تکلیف موجودی انبار و اقلام تدارکاتی بلااستفاده، خریدهای فاقد کارشناسی و مازاد بر نیاز اعلام شده برای کل شبکه بانک، علی الخصوص در داراییهای سرمایهای و پروژههای ساختمانی و خیلی موارد دیگر که در دستور کار حسابرس عملیاتی مورد توجه قرار میگیرد.
در رویکردهای مؤسسات حسابرسی مطرح دنیا به منظور افزایش اثر بخشی گزارشات ارائه شده و حسابرسی عملیاتی، از حسابرس داخلی متخصص همان صنعت استفاده می شود و به عنوان مثال برای حسابرسی صنعت نفت حسابرس آشنا با صنعت نفت به کارگیری میشود و در صنعت برق، حسابرس مرتبط و آشنا در صنعت برق و در بانکها نیز به همین صورت میباشد. در ایران هم به منظور تحقق این امر حرکتهای مفیدی از طریق انجمنهای حرفه ای صورت گرفته است. به عنوان مثال انجمن حسابرسان داخلی ایران با برگزاری دورههای مرتبط با حسابرسی صنایع مختلف کشور اقدام به صدور مدارک حرفهای CIA) شاخه تخصصی حسابرسی صنعت مربوطه) نموده است که این روشها موجب افزایش کیفت و اثربخشی گزارشات حسابرسی داخلی و تقویت حسابرسی عملیاتی خواهد شد. بنابراین شایسته است به منظور افزایش کیفیت و کمیت گزارشات حسابرسی داخلی، علاوه بر داشتن مهارت در حسابرسی صورتهای مالی، تبحر در کلیه فرآیندها ی عملیاتی و اجرایی سازمان برای کارکنان و مدیران حسابرسی مورد توجه قرار گیرد. به عبارت دیگر مدیر حسابرسی و حسابرس داخلی موفق شخصی است که علاوه بر دانش حرفه ای و تخصصی، از زیر و بم صنعت مورد حسابرسی آگاهی کامل داشته و حداقل در هر بخش از سازمان سوابق کاری مرتبط و تجربه لازم را کسب نمودهباشد.
پیمان طوبایی - کارشناس پولی و بانکی