مهندس غلامرضا رحیمی
کارشناس مدیریت پروژه
عشق به همه چیز دانی هم از آن علائق عجیب انسانی است.این عشق مثل خیلی از خصوصیات بشر، عمری طولانی داشته و با تسهیل دسترسی به دانستن بیشتر هم شده است. ممکن است دیدن برخی کتابهای قطور قدیمی اطلاعات عمومی که نسل قبلی گاه از روی عشق و گاه برای مطالعه و برخی اوقات برای آزمون اطلاعات عمومی کنکور و پذیرش در دانشگاه خریداری کرده بودند، برای جوانان جذاب به نظربرسد. و موضوع به اینجا هم ختم نمیشد، حافظ خوب این کتب در خانواده به پروفسوری همهچیزدان تبدیل میشد که در مواقع ضروری همه به او مراجعه میکردند. شاید این یکی از دلایل کتاب خوانی بیشتر نسل قبلی –البته فقط یکی- و رساندن تیراژ متوسط به ۲۰۰۰، همین علاقه به همهچیز دانی بود.
با ورود اینترنت و ماهواره، این علاقه گسترش عرضی بسیاری یافت و حالا پس از چند دهه از عمر اینترنت و اخیرا شبکههای گوناگون عمومی و کارشناسی مجازی تعداد افراد همهچیزدان بسیار بسیار بیش از قبل شده است. اگر هم بودند دستهای که نسل قبلی آنان برای عقب نبودن از قافله همهچیزدانی به کتاب فروشیها سرک میکشیدند و در کنار کتب اطلاعات عمومی کتب دیگری هم می خریدند، حالا دیگر نیاز نبود برای افزایش سطح اطلاعات عمومی به کتاب فروشی و یا به اشتباه به کتابخانه بروند. حالا دیگر مثل قبل ما در جمعهای خانوادگی و یا کاری فقط یک یا دو نفر همهچیزدان نداشته که با جمعی همهچیزدان روبرو هستیم که البته به لطف گسترش امکان آموزش عالی، تقریبا همگی دانشگاه رفته هم هستند. اما بسیار پیش میآید که در این جمعها وقتی از یک اقتصاد خوانده همهچیزدانی که سخت مشغول سخنرانی در مورد اثر بال پروانه بر وقایع عالم است، بپرسی که نظرتون در مورد اثر توزیع مستقیم یارانهها بر تورم در کشور چیست؟ حداکثر میگوید، بستگی دارد. واقعا چقدر عمیق و تخصصی بودن سخت شدهاست و این چقدر خوبه که چنین احساسی به لطف همان دسترسی سادهتر به اطلاعات هم فراهم شده. و آیا واقعا راهکار غلبه بر این دشواری، تشویق گرایش بخشی از این خیل همهچیزدان ، برای حرکت به عمق و کتاب و تغییر تیراژ ۵۰۰ تایی آن نیست؟