سه شنبه 29 اسفند، 1402

کدخبر: 117125 18:22 1399/08/05
جهانی دیگر در راه است...

جهانی دیگر در راه است...

دسته‌بندی: بدون دسته‌بندی
جهانی دیگر در راه است...

جهانی دیگر در راه است...

دسته‌بندی: بدون دسته‌بندی

دکتر هاشم اورعی-استاد دانشگاه صنعتی شریف- در طول چندین قرن جهان اسلام در راس تمدن بشری قرار داشت. بسیاری از مسلمانان در آن دوران بر این باور بودند که اسلام خود یعنی تمدن و بیرون مرزهای آن فقط کافرند و بربرهای وحشی. در قرون وسطی این باور تا حدودی به واقعیت نزدیک بود. از نظر مسلمانان آن زمان مسیحیت به امپراطوری بیزانس خلاصه می شد که هر روز ضعیف تر شده و در نهایت در سال 1453 میلادی با تسخیر قسطنطنیه، استامبول کنونی توسط امپراطوری عثمانی فرو پاشید. در قرن هفتم میلادی ارتش اسلام سوریه، فلسطین، مصر و شمال آفریقا را فتح کرد. در قرن هشتم عرب های مسلمان اسپانیا و پرتغال را فتح و فرانسه را اشغال کردند. در ادامه این فتوحات، لشکر اسلام در قرن نهم میلادی، جزیره سیسیلی را تسخیر و ایتالیا را به اشغال درآورد. در این نقطه از تاریخ بود که اروپاییان به فکر چاره افتادند و تا پایان قرن یازدهم مسلمانان را از سیسیلی بیرون راندند. حدود 8 قرن پس از اولین فتح اسپانیا توسط لشکر اسلام، اروپاییان مسیحی موفق شدند سرزمین های خود را پس گرفته و راه را برای لشکرکشی به آفریقا و آسیا هموار کنند.

در اوج قدرت اسلام، تنها تمدن چین با جهان اسلام قابل مقایسه بود لیکن توجه آنها به منطقه آسیای شرقی و نژاد زرد محدود می شد. در این مرحله از تاریخ ورق برگشت و اروپاییان ابتدا در علوم و فناوری و سپس فرهنگ، توسعه یافته و از مسلمانان پیشی گرفتند و در این دوران جهان اسلام در خواب غفلت به سر می برد، به طوریکه تا اواخر قرن هجدهم تنها یک کتاب به یکی از زبانهای رایج در خاورمیانه ترجمه شد که آن هم در ارتباط با درمان بیماری سیفلیس بود.

در این دوران رنسانس و انقلاب فناوری سرتاسر اروپا را در نوردید، درحالی که جهان اسلام در خود فرو رفته و بر برتری خود اصرار می ورزید.

در پی ضعف نسبی قدرت نظامی جهان اسلام در قرن هجدهم میلادی، کشورهای پرتغال و هلند موفق شدند با استفاده از نیروی دریایی خود پایگاه هایی در دریا و خشکی در منطقه تحت نفوذ امپراطوری عثمانی ایجاد کنند و با مشاهده ناتوانی جهان اسلام در مقابله با نیروی نظامی قدرت های اروپایی، در سال 1798، نیروهای فرانسوی به فرماندهی ژنرال جوانی به نام ناپلئون بناپارت موفق به فتح مصر شدند. در اینجا بود که ورق تاریخ برگشت  و پیامی واضح و بلند مبنی بر اینکه قدرت و عظمت از شرق نزدیک به غرب در حال حرکت است، درجهان پیچید.

در این مقطع بود که جهان اسلام تا حدودی به خود آمده و در قرون نوزدهم و بیستم به فکر یافتن دلایل پیشرفت غرب افتاد. جواب نهایی اقتصاد و سیاست و به عبارت دیگر ثروت و قدرت بود. اقتصاد و به طور خاص صنعت مولد اصلی ثروت و در نهایت قدرت نظامی تشخیص داده شد. در دوران انقلاب صنعتی، کشورهای منطقه موفق نشدند در زمینه های سرمایه گذاری، ایجاد اشتغال، بهره وری و در نهایت صادرات و کسب درآمد به موفقیت چندانی دست یابند. حتی20 سال پیش، طبق اعلام صندوق بین المللی پول صادرات جهان عرب به جز نفت کمتر از کشور فنلاند با جمعیتی 5 میلیون نفری بود.

بیش از 200 سال از آن ورق خوردن تاریخ و فتح مصر توسط ناپلئون می گذرد و   اینک احساس می شود دوباره تحولی شگرف در جریان است. زایشی که از هر نظر جهانیان را تحت الشعاع قرار داده و این بار مرکز ثقل جهان برای حرکت از غرب به شرق دور آماده می شود.

این تحول تاریخی را می توان در اوج سادگی با یک فنجان قهوه بیان کرد. قهوه ابتدا در اتیوپی به عمل آمده و از طریق عربستان، مصر، سوریه و ترکیه راه خود را به اروپا باز کرد. نیشکر نیز ابتدا در ایران و هندوستان کشت شده و برای مدتی طولانی قهوه و شکر از خاورمیانه به اروپا صادر می شد. اما استعمارگران پی بردند که می توانند این دو محصول را به ارزانی در مستعمرات خود کشت کنند و طولی نکشید که اروپاییان قهوه و شکر به مناطق زیر سلطه امپراطوری عثمانی صادر می کردند. در پایان قرن هجدهم میلادی، فنجان قهوه شیرینی که یک ترک یا عرب سر می کشید، به احتمال زیاد قهوه آن در مستعمرات اسپانیا در آمریکای جنوبی و شکر آن نیز در مستعمرات فرانسه یا بریتانیا در جزایر کارائیب کشت شده بود و تنها آب جوش آن محصول داخلی بود. در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم و با ورود شرکت های اروپایی به منطقه، حتی همان آب جوش هم بدون دخالت و منفعت غربی ها نبود.

ریشه های این تحول عظیم و تاریخی ویروس ناچیزیست که حتی دیده نمی شود ولی در کمال ناباوری بر آن است که سلطه جهانی تمدن غرب را به پایین بکشد. تاریخ تکرار می شود، همان طور که جهان اسلام انتقال قدرت جهانی به غرب را با تمام وجود نظاره می کرد ولی نمی خواست با واقعیت کنار بیاید.

لارنس سامرز، اقتصاددان و نایب رئیس پیشین بانک جهانی پیش بینی می کند که هزینه های مرتبط با بیماری کووید 19 در آمریکا می تواند به 90% تولید ناخالص داخلی این کشور یعنی رقمی معادل 16 هزار میلیارد دلار و یا 200 هزار دلار برای هر خانوار برسد. این رقم چهار برابر هزینه تولید از دست رفته در دوران رکود اقتصادی بزرگ جهان در سال 1929 میلادی، دو برابر هزینه همه جنگ ها از حمله تروریستی به برج های دوقلوی نیویورک در سپتامبر 2011، و معادل کل هزینه تغییرات اقلیمی در 50 سال آینده است. غرب باید راه کارهای کاهش هزینه بیماری های همه گیر در آینده را بیابد و در غیر این صورت خود را برای فقر، فروپاشی اجتماعی و از دست دادن قدرت ژئوپلیتیک آماده کند. پیش بینی اخیر صندوق بین المللی پول، کاهش قدرت جهانی غرب را به خوبی نمایان می کند. طبق آمار منتشر شده توسط این صندوق، در سال جاری میلادی اقتصاد بریتانیا و فرانسه 8/9 %کوچک خواهد شد که بهتر از شرایط اقتصادی ایتالیا و اسپانیاست. ولی در نهایت تعجب، اقتصاد چین در سال جاری رشد خواهد داشت. کشورهای آسیای شرقی نیز موفق شده اند هزینه های مرتبط با ویروس کرونا را در حد قابل تامین حفظ کرده و چین سرخوش از شرایط اقتصادی جهان به ویژه غرب است.

نگاهی به شرایط اقتصادی و اجتماعی غرب این واقعیت را آشکار می کند که ویروس کرونا روندهای بسیاری را دستخوش تغییر کرده  که مهمترین آن شتاب گیری جابجایی قدرت از غرب به شرق دور است. به نظر می رسد دوران عظمت اقتصادی غرب رو به افول است و چنانچه اقداماتی بنیادین صورت نگیرد برگ دیگری از تاریخ جهان ورق خواهد خورد و قرن جاری متعلق به شرق دور خواهد بود.

چقدر تاریخ عبرت انگیز و پند آموز است و ما جهانیان از آن غافلیم. همان طور که در اواخر قرن هجدهم بالاخره چراغ شوکت و عظمت شرق نزدیک و خاورمیانه به خاموشی گرایید، قرن جاری نیز آبستن تحولات شگرف تاریخیست و مرکز ثقل جهان این بار از غرب به خاور دور در حال حرکت است.



  • دیدگاهی برای این نوشته ثبت نشده است.
  • افزودن دیدگاه


JahanEghtesadNewsPaper

جستجو


  |