سجاد بهزادی- روزنامهنگار- وزیر نفت دولت رئیسی میگوید «تحریمهای ظالمانه آمریکا سبب شد ایران از آوریل ۲۰۱۸ تا ۲۰۲۱ از تولید یک میلیارد و ۸۰۰ میلیون بشکه نفت و بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار درآمد نفتی محروم شود.»
سخن نخست:
حسرت از دست دادن ثروت ملی تنها در حوزه نفت نیست. در بیشتر بخشهای اقتصادی و غیراقتصادی کشور، وقتی مقایسه تطبیقی صورت میگیرد جز خسارت و حسرت و آه نیست. اما وضعیت خسارت باری که در نفتوگاز به کشور وارد شده است در حقیقت «مشتی است نمونه خروار.»
وزیر نفت در اولین سفر خود، به پارس جنوبی رفت. قلب تپنده اقتصاد ایران. در پارس جنوبی هم خسارتها یکی دو تا نیست. تنها در یک مورد، قطر گاز هلیوم مشترک با ایران را در پارس جنوبی به تنهایی استخراج میکند و ایران هنوز نتوانسته است در این بخش سرمایهگذاری کند. در واقع قطر «۳۵ درصد» گاز هلیوم جهان را از مخزن مشترک پارسجنوبی تولید میکند و ایران صفر درصد.
گاز هلیوم یک سرمایه ملی است و پیشبینی میشود ذخایر مشترک هلیوم ایران با قطر حدود ۲۵ تا ۴۰ درصد ذخایر هلیوم دنیا باشد.اما با وجود اینکه حدود ۱۲۰ سال از شروع استفاده از هلیوم در جهان میگذرد، هنوز امکان استحصال آن در ایران وجود ندارد.
مخزن مشترک هم مانند سایر مخازن نیست که اگر در آن سرمایهگذاری صورت نگیرد، ثروت آن برای آیندگان پلمب شده باقی بماند. رقابت در مخزن مشترک آنگونه است که شما برداشت نکردی دیگران برداشت میکنند.
نفت شریان اصلی اقتصاد بحرانزده ایران است که حالا خود به بحران خورده است. دیگر نه تنها نفت در حالت طبیعی برای ما ارزآوری ندارد بلکه آن طوری که معاون برنامهریزی وزیر سابق نفت گفته بود«بیش از ۱۰۰هزار چاه نفت کمبازده یا بیبازده در کشور وجود دارد.»
وزیر نفت دولت ابراهیم رئیسی نیز میگوید «برای حفظ وضع موجود و حفظ و نگهداشت تولید نفت، کارشناسان حداقل ۱۵میلیارد دلار بودجه پیشبینی کردهاند.» او در اولین سفر خود به پارس جنوبی رفت تا میزان تولید ثروت ملی در جنوب کشور را برای زمستان ارزیابی کند. وزیر در نهایت گفت «دغدغه سوخت زمستان دارد.»
کشور ما با ۷ پالایشگاه گازی مهم و تولید نزدیک به هزار میلیارد متر مکعب گاز در روز، همچنان دغدغه تامین سوخت زمستان دارد و گفته میشود در زمستان سال جاری با کمبود ۲۰۰ میلیون متر مکعب کمبود گاز روبرو خواهیم بود.
ما تقریبا تمام ثروت ملی در بخش تولید گاز را یکجا در زمستان مصرف میکنیم. ما شاهد افزایش 8 درصدی مصرف گاز طبیعی کشور در سال ۹۹ در مقایسه با سال ۹۸ بودیم و ۲۳۳ میلیارد مترمکعب گاز طبیعی در کشور مصرف شد. این رقم تقریبا به قدر مصرف گاز کل اتحادیه اروپاست. همین پارس جنوبی که برای رهایی از سرمای زمستان، تنها امید نجات کشور است برای نگهداشت تولید آن و دیگر میدانهای گازی به حدود ۵۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری نیاز دارد اما سرمایهگذار نیست.
رویای آن روزهایی که توتال در پارس جنوبی سرمایهگذاری میکرد تمام شد و حالا عراق در همسایگی ما قرارداد ٢٧ ميليارد دلاری برای توسعه بخش انرژی خود با توتال امضا كرده است. عراق اگر تا دیروز درگیر جنگ با داعش بود، امروز ایران را در معادلات بازار انرژی پشت سر گذاشته است.
سخن دوم:
بحران و خسرانی بزرگتر از آنچه به خاطر تحریمها بر اقتصاد کشور وارد شده است در جای دیگری است. این بحران به سطح آمده و خود را آشکار کرده است. احساس «از خودبیگانگیِ» بخشی مهمی از جامعه با ثروت ملی.
ناگفته پیداست مقام عالی وزارت نفت با ناراحتی و حسرت، خسارت تحریمها بر صنعت نفت ایران و کاهش درآمدهای نفتی را بیان کرده است. زنگنه هم بارها از این خسارتها سخن به میان آورده بود. اما پرسش اساسی اینست که مگر تحریمها وفشارهای بیسابقه غرب و آمریکا و در یک قلم، از دست رفتن ۱۰۰میلیارد دلار درآمد نفتی، غیرقابل پیشبینی بوده است که امروز مسئولان به خاطر آن ناراحت باشند؟
مگر ظریف وزیر خارجه دولت دوازدهم قبلتر نگفته بود که «خودمان انتخاب کردیم که این چنین زندگی کنیم.» زندگی غیرعادی در زیر تهدیدها وتحریمها. وقتی که مجری برنامه تلویزیونی به وی گفت «مردم میپرسند این همه کشور در دنیا روابط خوبی با دیگر کشورها دارند و فشاری رویشان نیست. چرا فشار روی ایران است؟» وزیر امور خارجه پاسخ داد: «یک دلیل وجود دارد و این است که ما «خودمان» انتخاب کردیم یک جور دیگر زندگی کنیم.»
اگر چه این سخن ظریف واکنشهای اعتراضی زیادی در جامعه به خود گرفت، تا جایی که بعدها وی از بهکار بردن آن ابراز پشیمانی کرد؛ اما حقیقت همان است که ظریف بیان کرد. به باور عدهای تنها اشتباه ظریف این بود که اصطلاح «خودمان» را بهجای «خودشان» بهکار برد.
امروز یک واقعیت انکارناپذیری وجود دارد و آن اینکه جامعه ایران، خود را در بسیاری از تصمیمهایی که در حوزههای داخلی و خارجی کشور جاری هست شریک نمیداند و با آن ها احساس از«خود بیگانگی» دارند.
این از «خود بیگانگی» جامعه ایران تنها مخصوص نسل جوان هم نیست. در یک مورد دیگر که بازتاب زیادی پیدا کرد زمانی بود که وزیر جهاد کشاورزی دولت قبل در سفرش به استان خراسان جنوبی با کشاورز طبسی روبرو میشود و حرفهایی که پیرمرد درباره وضعیت کشور به وزیر میزند و با خواندن دو بیت شعر با لهجه محلی و این جمله که «خودتان میدانید و مملکتتان»؛ بدون اینکه بماند و از وزیر پاسخی بشنود «خداحافظ» گفت و رفت.
پیرمرد کشاورز با بهکار بردن اصلاحات «خودتان و مملکتتان» به نوعی با آنچه وضعیت امروز جامعه ایران است احساس «خودبیگانگی» کرد و خود را با آن وضعیت شریک نمیدید.
امروز آنگونه که وزیر نفت دولت سیزدهم اشاره کرده است فرصت تولید ۱۰۰میلیارد دلار درآمد نفتی به خاطر تحریمهای آمریکا از دست رفته است. این رقم به اندازه اداره سالیانه چندین کشور توسعه یافته دنیاست.از دست دادن این رقم بسیار ناراحتکننده و حسرتانگیز است اما خسرانی فراتر از آن کشور را گرفتار کرده است. «از خودبیگانگی جامعه ایران با تولید ثروت.»
صد میلیارد دلار ثروت ملی به خاطر تحریمهای غرب از دست رفته است؛ اما عدهای در جامعه به خاطر اینکه نقش این ثروت را در زندگی خود ناچیز میپندارند، نسبت به آن احساس از «خود بیگانگی» دارند و در مورد این اتفاق ناراحت نیستند. آنها اعتقاد دارند اگر این ثروت در خزانه هم بود به حال رفاه جامعه فرقی نمیکرد و همان بهتر که نباشد.
سخن سوم:
پرسشی مهمتر در لایههای جامعه ایران مورد طرح است. دستاوردهای ما در مقابل آنچه از دست دادهایم چیست و چرا احساس میشود برای پاسخ به این پرسش دستمان خالی است؟
منطقی آن است که وقتی وزیر میگوید ۱۰۰میلیارد دلار را از دست داده است؛ در عوض آن دلارهای بیزبان از دست رفته، از دستاوردهایی که به دنبال تحریم بدست آمده است برای جامعه سخن بگوید تا همگان از این همه درد وحسرت کمی آرام شوند.
اما گویی دستمان خالی است. نه خودکفایی ما به نتیجه رسید و نه وابستگی ما به شرق و غرب. نهایت تلاش دیپلماسی ما شد نفت در برابر کالا؛ آن هم در مواردی استثنایی. به عنوان نمونه آمریکا برای آزاد کردن بخشی از پولهای ایران مجوزی را به کره و شرکتهای کره جنوبی داده است که براساس آن، این شرکتها میتوانند بدهی ایران را تنها از طریق واردات کالا پرداخت کنند.
چرا توضیح نمیدهید ما در برابر این همه ثروت از دست رفته چه چیزی بدست آوردهایم. اگر دستاوردی هست بگوئید تا اندکی از آلامهای جامعه کاسته شود.حسن روحانی یک بار در همین اواخر عمر دولتش گفت «باید برای مردم توضیح دهیم که اگر برجام، تحریم و جنگ اقتصادی نبود، امروز وضعیت کشور چگونه بود.» چه اشکالی دارد یک بارهم به مردم بگوئید اگر در این جهان، یک کشور عادی بودیم و ساختارهای اداره کشور درست عمل میکرد، امروز وضعیت کشور با این همه ثروت چگونه بود؟
این «آه و اگر»ها مشکلی را حل نمیکند و به قول مولانا «... لیک ای جان در اگر نتوان نشست! » اقتصاد کشور به خاطر تحریمها زمینگیر شده است و فقر از در ودیوار بالا میرود و ما برای دفاع از این وضعیت خودخواسته دستمان خالی است.
با این حالت، دیگر به حال جامعه چه فرقی میکند که پنجمین کشور ثروتمند جهان از نظر ذخایر منابع طبیعی مانند نفت، گاز، زغال سنگ و اورانیوم هستیم. دیگر چه فرقی دارد وقتی گفته میشود با داشتن یک درصد جمعیت جهان، بیش از ۷ درصد منابع معدنی دنیا را در اختیار داریم و یا گفته شود از حدود ۳۰۰۰ سال پیش، دارای حکومت رسمی، تمدن و فرهنگ قدرتمند در جهان بودهایم.
وقتی به هزار زحمت، نفت تا سقف یک میلیون بشکه و آن هم با دور زدن تحریمها صادر میشود و پول حاصل از فروش آن به کشور برنمیگردد؛ وقتی بخش مهمی از جامعه و سرمایههای اجتماعی به کارکردها بیاعتماد هستند و نسبت به ثروت ملی احساس از خود بیگانگی دارند، دیگر چه اهمیتی دارد که به قول زنگنه وزیر سابق نفت «بهراحتی میتوانیم تولید نفت را به روزی ۶.۵ میلیون بشکه در روز برسانیم».
بخش بزرگی از جامعه ایران که امروز نسبت به ثروت ملی احساس از «خودبیگانگی» دارند، برایشان فرقی نمیکند که تحریمها لغو شود و یا برقرار باشد. برای آنها گزارش مؤسسه بینالمللی مالی مستقر در پاریس چه اهمیتی دارد وقتی اعلام کرد «با احیای برجام و رفع تحریمهای آمریکا علیه ایران، ذخایر ارزی کشورمان تا سال ٢٠٢٣ میلادی دو برابر خواهد شد و ذخایر ارزی ایران تا دو سال آینده به ١۴٠ میلیارد دلار خواهد رسید.»
اگر امروز گفته میشود خسارت تحریمها برای کشور، بسیار بیشتر از زمان جنگ بوده است، خسارت بیاعتمادی و «از خودبیگانگی» جامعه نسبت به سرمایههای ملی به قدر چندین جنگ با ما خواهد ماند.
تحلیل و آنالیز دستاوردهای کنونی کشور در زیر سایه ایدئولوژی ۴۲ ساله نظام کار سختی نیست. درعین حال که بهباور عدهای موفقیتهای نسبی در برخی حوزهها داشتهایم، بحرانهای اجتماعی و اقتصادی دهشتناکی هم خلق شده است که هر کدام برای اینکه کشور را سالهای طولانی به قهقرا ببرد کافی است.
باید این وضعیت را صادقانه با خود مرور کرد. اگر مسیر اشتباه هست، «برجام» که جای خود؛ تا دیرتر نشده است منافع خود را در عصر جهانی شدن بهتر بشناسیم و با تمام کشورها از نو به گفتگو بنشینیم.[...]
-
دیدگاهی برای این نوشته ثبت نشده است.
-
افزودن دیدگاه