محمدرضا اکبری جور، پژوهشگر اقتصاد بینالملل
شاید بتوان به جرات مدعی شد که دغدغه اصلی اقتصاددانان در این روزها، فراهم آوردن تمهیداتی است برای ایجاد دوباره رونق اقتصادی در اقتصاد جهانی است. طبیعی است این رونق بدون داشتن یک برنامه مدون و مشخص امکانپذیر نیست. از اینرو صندوق بینالمللی پول اقدام به بررسی جهات مختلف ایجاد رشد بلندمدت و پایدار نموده است. نتایج بررسی حاوی اطلاعات جالب و مفیدی برای اقتصاد کشورها است.
یکی از دستاوردهای این بررسی حکایت از لزوم توجه ویژه دولتها از تحقیقات پایه برای ایجاد نوآوری در عرصه تولید کالاها و خدمات جدید است. آخرین بررسیهای صندوق بینالمللی پول در خصوص اقتصاد جهانی، در اکتبر 2021 انتشار یافته است. این گزارش در سرفصل های مختلف به موضوعات مهم اقتصاد جهانی میپردازد. یکی از مهمترین این موضوعات، توجه به راههای جدید برای ایجاد رونق اقتصادی بعد از دوران کووید19 است.
توجه به رشد اقتصادی برای کشورها از اهمیت بالایی برخودار است. رشد اقتصادی به معنای افزایش پتانسل اقتصاد برای تولید کالا و خدمات نه تنها برای بهبود استانداردهای زندگی مهم است بلکه برای کاهش نابرابری، کاهش بدهیها همچنین مقابله با تغییرات نامطلوب محیط زیست نیز از اهمیت فوقالعاده ای برخودار است. حال سیاستگذاران با یک سوال مهم روبرو هستند که چگونه میتوان این روند را تسریع نمود تا اقتصاد دنیا پس از دوران همهگیری شادابتر عمل نماید.
پاسخ به این سوال مستلزم درک محرکهای اساسی رشد است. شاید اولین محرک پرداختن به عنصر بهرهوری است. جاییکه با ورودی یکسان، خروجی بیشتری و بهتری حاصل میگردد. تمرکز بر نوآوریها و پذیرش فناوریهای نوظهور به عنوان یکی از فاکتورهای اساسی افزایش بهرهوری است. بررسیهای آماری اما نشان می دهد روند افزایش مخارج تحقیق و توسعه در این حوزه کاهش یافته است. این موضوع به عنوان یک چالش جدی در امر بهبود بهرهوری تلقی میگردد. بررسیها حکایت از این دارد که سهم تحقیقات پایه در سه دهه گذشته به طور پیوسته کاهش یافته است و در این میان بخش خصوصی سرمایهگذاری کمتری در تحقیقات پایه انجام داده است.
از اینرو صندوق بینالمللی پول توجه ویژهای به حلقههای دورتری از زنجیره تولید کالا و خدمات نموده است. حلقهای که توجه به علوم پایه و مهندسی تلقی میگردد. در این راستا مثال میآورد که اختراع و توسعه دستگاه ضربان ساز قلب، مستلزم درک بالایی از دانش پزشکی و آناتومی بدن انسان و الکترونیک است. دستگاه GPS برای بسیاری از کاربران گوشیهای هوشمند یک موجودین آشنا و کاربردی است. دانش تولید این دستگاه و عملکرد دقیق آن اما بر نظریه نسبیت انیشتین استوار است تا نحوه سپری شدن زمان با سرعتهای مختلف در ماهوارههای سریع سطح زمین را توضیح دهد. شاید توسعه سریع انواع واکسنهای کووید19 بدون تکیه بر دانشهای پایه در حوزه زیست شناسی و میکروبیولوژی امکانپذیر نمیبود. از اینرو توجه به دانش پایه و رشتههای تحصیلی پایه بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته و سرمایهگذاری کشورها در این حوزه اهمیت دوصدچندان گردیده است. براساس بررسیهای افزایش 10 درصدی در تحقیقات پایه داخلی (خارجی) به طور متوسط باعث افزایش بهرهوری در حدود 0.3(0.6) درصد میشود. سرریزهای لبه دانش بینالمللی برای نوآوری در بازارهای نوظهور و اقتصادهای در حال توسعه مهمتر از اقتصادهای پیشرفته است. انتقال آسان فناوری، همکاریهای چندگانه و جریان آزاد ایدهها در سرتاسر دنیا باید در اولویتهای اساسی دولتها قرار گیرد. در همین راستا پیشنهاد میدهند که نرخ سوبسید برای تحقیقات خصوصی باید دوبرابر گردد و هزینه تحقیقات عمومی 35 درصد افزایش یاید.
توجه به علم به عنوان بازیگر اصلی در نوآوریهای سبز باید در دستور کار قرار گیرد. بررسیهای صندوق بینالمللی پول حکایت از این دارد که دوبرابر کردن یارانههای تحقیقات بخش خصوصی و افزایش یک سوم هزینههای تحقیقاتی عمومی میتواند رشد سالانه سرانه را حدود 0.2 درصد افزایش دهد. هدفگذاری بهتر یارانهها و همکاری نزدیکتر بخش دولتی و خصوصی میتواند این امر را با هزینههای عمومی کمتر افزایش دهد. همچنین سرمایهگذاریهایی میتوانند ظرف یک دهه یا بیشتر هزینههای خود را پرداخت کنند.
مشخص شده است که دانش در گستره جغرافیا سیال بوده و مرزها درمینوردد و به عنوان یک محرک کلیدی برای نوآوری در اقتصادهای پیشرفته و بازارهای نوظهور عمل مینماید. سرریزها از اقتصادهای پیشرفته به بازارهای در حال ظهور بسیار زیاد است. بازارهای مالی عمیق و سیستمهای آموزشی بهتر تسهیلکنندههای کلیدی برای پذیرش فناوری فرامرزی هستند. همچنین اطمینان از جریان آزاد ایدهها و همکاری علمی در سراسر مرزها، به ویژه برای بازارهای نوظهور، مهم است. مسیرهای فناوری چین و ایالات متحده در دو دهه گذشته ارتباط نزدیکی با یکدیگر داشتهاند. افزایش تنشهای سیاسی میتواند منجر به جدایی علمی، با اثرات مضر بر ظرفیت نوآوری و رشد اقتصادی جهانی شود. علاوه بر تأثیر آن بر رشد، علوم پایه احتمالاً نقش کلیدی در آیندهای سبزتر دارد. مبارزه با تغییرات اقلیمی مستلزم کاهش شدید انتشار جهانی است. فنآوریهای جدید پاک محور اصلی این تلاش خواهد بود. شواهد نشان میدهد سرمایهگذاری در علوم بینرشتهای –بهویژه در علوم طبیعی و مهندسی- میتواند به سرعت گذار به سمت اقتصاد پاکتر کمک کند.
سخن آخر: شاید روزگاری همین علوم پایه به عنوان نجاتدهنده اقتصاد دنیا، کمتر مورد توجه قرار داشت. گرچه همواره از اهمیت فوقالعاده این علوم سخن به میان میآمد. لیکن به عنوان یک عنصر فعال در اقتصاد جهانی، تا بدین اندازه اهمیت کمتری داشت لیکن این روزها این مورد به عنوان یک عنصر حیاتی مورد توجه قرار گرفته است. موردی که باید مورد توجه سیاستگذاران کشور عزیزمان نیز در حوزه آموزش و پرورش همچنین آموزش عالی قرار گیرد.
-
دیدگاهی برای این نوشته ثبت نشده است.
-
افزودن دیدگاه