علي شفائي: دوره پنجم فعاليت هيات نمايندگان اتاق بازرگاني تهران با اتفاقاتي همراه شد که ضمن ايجاد تحول در اتاق بازرگاني، شرايط پايان حاکميت سنتي ها بر رأس هرم مديريت اتاق بازرگاني را رقم زد و موجبات جداشدن اتاق بازرگاني تهران از ايران را فراهم آورد.
به گزارش خبرنگار جهان اقتصاد، اتفاقات دوره پنجم در واقع رويارويي گروه تحولخواه اتاق و سنتي هايي بود که در ماه هاي ابتدايي پيروزي انقلاب اسلامي با حکم بنيانگذار انقلاب براي ساماندهي اتاق بازرگاني مأموريتي برعهده داشتند، اما با گذشت دو دهه همچنان خود را تنها حاکم اتاق بازرگاني مي دانستند.
رويارويي اين دو گروه که بعدها موجب شد تا مخالفان تحول در قالب گروه فعالان توسعه اعلام موجوديت کنند تا جايي پيشرفت که ه شکل گيري فضاي راديکالي و جدال لفظي ميان ايشان شکل گرفت و عرصه رسانه به محل رويارويي اين دو گروه تبديل شد.
حال پس از قريب به يک دهه و در شرايطي که دولت با رويکرد قانونگرايي شرايطي را فراهم آورده تا بار ديگر تحولخواهان بتوانند با تمامي پتانسيل خود وارد عرصه انتخابات شوند، برخي رقبا تلاش مي کنند بار ديگر با ايجاد فضاي راديکالي و بهره گيري از خيل رسانه هايي که حمايت از ايشان را برعهده گرفته اند، به واسطه اتهام و اهانت فضاي انتخابات را غيراخلاقي کرده و با ايجاد تنش قريب به اکثريت نامزدهاي حاضر در جريان انتخابات را نه تنها در گروه تحول که از تمامي گروه ها و ائتلاف هاي انتخاباتي را وارد رقابتي غيراخلاقي کنند.
در اين خصوص محمدرضا بهزاديان چهره پر آوازه تحول خواهان در اتاق هاي بازرگاني که در هشتمين دوره انتخابات هيات نمايندگان اتاق هاي بازرگاني، صنايع، معادن و کشاورزي پس از چند سال محروميت پا به عرصه رقابت انتخاباتي گذاشته است، اعتقاد دارد که تخريب را با تخريب نبايد پاسخ داد.
بهزاديان در گفتگو با ايلنا، تصريح کرد که حاشيه سازي، انتشار اخبار دروغ، تصويرهاي هدف دار، تهمت و توهين که برخي مطبوعات و رسانه هاي اينترنتي عليه خواستاران تحول آغاز کرده اند، جريان ناشناخته و تازه اي نيست و از همان آغاز جنبش تحول در اتاق هاي بازرگاني شاهد آن بوده ايم.
رييس اسبق اتاق بازرگاني تهران افزود: برخي از اين جملات و نشر اکاذيب اتفاقا چون براي تخريب توسط کساني طراحي شده که جايگاه و اعتبار خود را در جامعه از دست داده اند، به سود تحول خواهان است و در افکار عمومي پايگاه فکري ما را تقويت مي کند. از اين بابت لازم است که از تخريب کنندگان و دروغ پردازان تشکر کنيم!
بهزاديان تاکيد کرد: ما به منشور تحول که بر اساس بالاترين موازين اخلاقي تدوين شده پايبند هستيم و زشتي کار تخريب کنندگان را با تخريب پاسخ نمي دهيم و قضاوت را به مردم مي سپاريم که آگاه تر از همه هستند و با وجدان بيدار خود سره از ناسره تشخيص مي دهند.
اين فعال بخش خصوصي تصريح کرد: ما به آزادي مطبوعات اعتقاد داريم و بديهي است مايل نيستيم واکنش ما به خبرهاي کذب و شايعات منتشر شده در برخي رسانه ها تصور محدود کردن آزادي عمل آنان را به وجود آورد. با اين حال روشن است که براي پاسداري از حقيقت، چنانچه دروغ پردازي ها و توهين ها به صورت برنامه ريزي شده ادامه يابد و موجب تشويش افکار عمومي شود، چاره اي جز اقدام حقوقي و قضايي نخواهيم داشت.
همچنين يکي ديگر از اعضاي شوراي مرکزي انجمن مديران و متخصصين صنعتي و اقتصادي ايران گفت: ادبيات و ديدگاههاي خواستاران تحول چنان پرمايه و ريشه دار است که بعضي از گروههاي رقيب تحت تاثير آن قرار گرفتهاند و آنان سعي ميکنند به نحوي اين ادبيات را در گفتار و نوشتههاي خود به کار گيرند.
جهانبخش نورايي، حقوقدان و عضو شوراي مرکزي انجمن مديران و متخصصين صنعتي و اقتصادي ايران اظهارداشت: ادبيات و ديدگاههاي خواستاران تحول چنان پرمايه و ريشه دار است که بعضي از گروههاي رقيب تحت تاثير آن قرار گرفتهاند و آنان سعي ميکنند به نحوي اين ادبيات را در گفتار و نوشتههاي خود به کار گيرند.
وي ادامه داد: مفاهيمي از قبيل مسئوليت اجتماعي کارآفرينان و بنگاههاي اقتصادي در قبال محيط زيست، نيروي کار، منع تبعيض جنسيتي و مانند آن را گروههاي ديگر به کار گرفتهاند و حتي برخي از واژهها و عبارتهاي ما را تقليد ميکنند.
اين فعال بخش خصوصي تصريح کرد: البته اين اتفاق براي ما بسيار خوشحال کننده است و تا اندازهاي هم نشانه کم تواني فکري اين گروهها و همچنين تزلزل جايگاه اجتماعي آنها است، به نحوي که چارهاي جز نسبت دادن خود به تحول از نطر شيوه تفکر ندارند. بنابراين ميتوانيم به اين نتيجه برسيم که بگويم تحول از نظر قدرت تاثير گذاري از همين حالا برنده است.
نورايي تاکيد کرد: خواستاران تحول با گروههاي تقليد گر يک تفاوت اساسي دارند و ان اين است که تحول طلبان با توجه به کارنامه آنان در اتاقها ي بازرگاني به اهداف و آرمانهاي خود حتي به بهاي تحمل فشارهاي بسيار وفادار ماندهاند، اما اينکه گروههاي ديگر بتوانند با ادبيات خود در عمل هم پايبند به اين گفتمان باشند جاي ترديد دارد.
-
دیدگاهی برای این نوشته ثبت نشده است.
-
افزودن دیدگاه