هفته گذشته وزیر امور اقتصادی و دارایی در همایش بیمه و توسعه به نکتهای اشاره کرد که جای تأمل بسیار دارد: صنعت بیمه بخش مهمی از دریافتی خود بابت فروش خدمات بیمهای را در قالب مالیات و عوارض به برخی نهادها و سازمانها میپردازد. این پرداختیها به ۴۰درصد درآمد حاصل از فروش میرسد.
این پرداختیهای تحمیلشده به صنعت بیمه، از یک سو به دلیل افزودن بر قیمت خدمات بیمهای، مصرفکنندگان را متضرر میکند که باید حقبیمههای بالا بپردازند. از سوی دیگر بازار بیمه را محدود میکند؛ زیرا خدمات گران بیمهای مشتریان محدودی خواهدداشت. بهاینترتیب صنعت بیمه نمیتواند رشد سریعی داشتهباشد، و جامعه از آثار مثبت این رشد سریع محروم میشود. بیتردید گرانی مصنوعی خدمات بیمهای فقط یکی از مصائب صنعت بیمه است. بااینحال، همین یک مصیبت برای درهمشکستن این صنعت و تخریب بنیان آن کافی است.
بیمه در جامعه ما هنوز جانیفتاده و به عنوان یک ضرورت برای عموم مردم مطرح نشدهاست. در این میدان حتی از متوسط جهانی هم فاصله قابلتوجهی داریم. بهاینترتیب جامعه ما از فواید و آثار مثبت بیمه محروم ماندهاست. گسترش فرهنگ بیمه، تشویق عموم مردم به استفاده از خدمات بیمهای و بهبود شاخصهای بیمهای در کشور در گرو این است که خدمات بیمهای با کمترین قیمت به مردم عرضه شود.
به بیان دیگر، باید همّ دولت و دولتمردان مصروف این امر شود که قیمت خدمات بیمهای را تا جایی که امکان دارد، کاهش دهند، و در نتیجه عموم مردم انگیزه کافی برای استفاده از پوشش بیمهای داشتهباشند، و هیچکس به دلیل گرانی این خدمات از پیوستن به جامعه بیمهشدهها منصرف نشود.
بااینحال، بازار بیمه بازاری وسوسهانگیز برای کسب درآمد مالیاتی است! گروه کثیری از مردم ملزم هستند که از خدمات بیمهای استفاده کنند. پس آنها حاضر خواهندشد مالیات و عوارض لازم را هم بدهند و گران بودن حقبیمه مانع خرید آن نخواهدبود. بهطوریکه ملاحظه میشود، نگاه کاسبکارانه نهادهای دولتی به صنعت بیمه اینک مبدل به مانعی بزرگ برسر راه پیشرفت آن شدهاست.
هدف ارزشمند گسترش بیمه و بهبود شاخصهای اجتماعی در کشور، ایجاب میکند دولت از خیر مالیات این صنعت بگذرد، و به رشد و توسعه آن کمک کند. اما از سوی دیگر ناتوانی در عرصه کسب مالیات از سایر فعالیتها و صنعتها، موجب میشود دولت نتواند به آسانی این میدان بزرگ کسب درآمد مالیاتی را رها کند.
سهم سازمانها و نهادهای دیگر از دریافتیهای بیمهای، که در قالب عوارض دریافت میشود و پرداختکننده اصلی آن مصرفکنندگان هستند، نیز همین حکم را دارد. هزینههایی که باید از طریق درآمدهای مالیاتی و گرفتن مالیات از صاحبان درآمدهای گزاف رانتی تأمین شود، به دلیل ناکارآمدی سیستم مالیاتگیری، بهناچار به نام عوارض از شهروندان دریافت میشود، حتی اگر موجب متوقف شدن قطار رشد و پیشرفت صنعت بیمه شود.
بهاینترتیب، صنعت بیمه بابت ناکارآمدی سیستم دریافت مالیات مجازات میشود! البته دقیقتر بگویم، آن گروه از شهروندان که یا خود انگیزه استفاده از خدمات بیمهای را دارند، و یا ملزم به استفاده از آن هستند، مجازات میشوند. آنها باید حقبیمه بالا بدهند و از پوشش بیمهای متناسب با پرداختی خود بهرهمند نشوند. درست مثل این که فردی قیمت خرید یک خودرو مجهز را میپردازد، اما در مقابل فقط یک خودرو غیراستاندارد و پرمصرف و پرهزینه نصیبش میشود که از همان ابتدا نیاز به تعمیرات اساسی دارد!
ملاحظه میکنید در نهایت این شهروندان عادی هستند که باید جور ناکارآمدی همه نهادها و سازمانها و قوانین را بپردازند. از یک سو رانتخواران معاف از مالیات با رندی و تردستی منابع عمومی را تملک میکنند و تمام فرصتهای سودآوری و ثروتاندوزی را به نام خود و فرزندانشان سند میزنند، تا بهاصطلاح سر شهروندان عادی بیکلاه بماند، از سوی دیگر مجبورند با قیمت گزاف کالاهای فاقد کیفیت مطلوب را بخرند و تازه از خوشاقبالی خود شادمان و شاکر باشند. و علاوهبراین، بقیه موجودی جیبشان را به دلیل ناکارآمدی دولت در عرصه دریافت مالیات از کلانرانتخواران، بهعنوان مالیات و عوارض بپردازند.
اما نکته پایانی که باید اضافه کنم، این است که گرانی حق بیمه و پرداختهای سنگین شرکتهای بیمه را نمیتوان عامل زیاندهی این شرکتها دانست. اثر منفی پرداخت مالیات و عوارض فقط در حد محدود کردن بازار و منصرف کردن بخشی از متقاضیان بالقوه از ورود به بازار است. شرکتهای بیمه این پرداخت اضافی را به بیمهشدگان منتقل میکنند و خود از این بابت زیانی متحمل نمیشوند.
تصور مسؤولان ذیربط این است که با افزایش حقبیمهها میتوان بر رشد و شکوفایی این صنعت افزود. اگر شرکتهای بیمه سودآور باشند، میتوانند خدمات بهتری ارائه دهند، و بیمه را متحول کنند. رئیسکل بیمه مرکزی اخیراً گفتهاست: "باید منتظر بمانیم تا آییننامهای که در حال تدوین آن هستیم، نهایی شود. در آنجا مبلغ حقبیمه به صورت مناسب دیدهشده، در آن صورت مشکلی در ایفای تعهدات نخواهیم داشت." وی همچنین معتقد است زیانده بودن برخی شرکتهای بیمه معلول تخفیفاتی است که به مشتریان میدهند.(۱)
آیا بهراستی گرانفروشی راه نجات صنعت بیمه است؟ به نظر من، سرّ زیانده بودن بعضی شرکتهای بیمه را باید در شیوه مدیریت، ناکارآمدی سازمان و شیوههای تبلیغات و رقابت، شیوه نادرست سرمایهگذاری و مدیریت ذخایر و به یک کلام مدیریت دولتی و شبهخصوصی حاکم بر این بخش جستجو کرد؛ مدیریتی دور از شایستهسالاری و در عوض، متأثر از قدرت ارتباطات و لابیسالاری.
------------------------------------------------
۱ - مراجعه کنید به: نشست خبری رئیسکل بیمه مرکزی که در شماره سهشنبه دهم آذرماه روزنامه به چاپ رسیدهاست.