دکتر هاشم اورعی- استاد دانشگاه صنعتی شریف- انرژی بهعنوان یکی از مهمترین عوامل تولید از جایگاه ویژهای در رشد و توسعه اقتصادی برخوردار است و در کنار کار و سرمایه، بهعنوان یکی از نهادههای تولید بهشمار میرود. با توجه به منابع عظیم انرژی در ایران و تاثیرات منفی مصرف سوخت فسیلی بر محیط زیست، برنامهریزی برای مصرف انرژی حائز اهمیت است. محققین با بررسی میزان مصرف انرژی و رشد اقتصادی بر این عقیدهاند که این دو متغیر از الگوی خاصی پیروی میکنند بهطوریکه در مراحل اولیه، افزایش مصرف انرژی بیش از رشد تولید ناخالص داخلی است ولی به تدریج این روند معکوس شده و ممکن است نرخ رشد اقتصادی از رشد مصرف انرژی پیشی بگیرد.
بدین ترتیب چنانچه بخواهیم نظر محققین را ملاک قرار دهیم با توجه به اینکه طی یک دهه اخیر اقتصاد ایران رشد چندانی نداشته است، مصرف انرژی باید تقریباً ثابت بوده و چنانچه این واقعیت را مدنظر قرار دهیم که توسعه فناوری به ویژه در دهه اخیر امکان افزایش بازدهی مصرف انرژی را فراهم آورده است، باید شاهد کاهش مصرف انرژی بودیم. اما واقعیت کاملاً خلاف آن را نشان میدهد.
خلاصه اینکه سیاستهای انرژی کشور کار را به جایی رسانده که هر روز بیشتر از دیروز انرژی میسوزانیم و برخلاف همه تئوریهای علمی و تحقیقاتی محصولی بهدست نمیآید. ماجرا چیست؟
قبل از هر چیز آمار مربوط به ذخایر و مصرف انرژی کشور را مرور میکنیم. ایران با 34 تریلیون متر مکعب ذخایر گاز در مقام دوم و با 209 میلیارد بشکه ذخایر نفت خام در مقام سوم جهان قرار دارد. ذکر این نکته نیز خالی از لطف نیست که علیرغم اینکه ذخایر نفت خام درجای ایران بیشتر از عربستان سعودی است لیکن میزان نفت خام قابل استحصال عربستان 252 میلیارد بشکه و بیشتر از ایران برآورد میشود. این بدان علت است که در حال حاضر ضریب برداشت از ذخایر نفتی کشور حدود 29درصد است درحالیکه عربستان سعودی با استفاده از فناوری روز از ضریب برداشت 50 درصدی برخوردار بوده و در نتیجه ظرفیت تولید روزانه این کشور 3 برابر ایران است. قابل توجه آنانی که تحریم را موهبت الهی دانسته و ارزشی برای فناوری روز و سرمایه بینالمللی قائل نیستند.
حداقل یک دهه است که روسیه، عربستان و امارات از تحریم نفتی ایران سود برده، سهم بازار خود را افزایش داده و رفاه و آسایش همراه با منابع عظیم ارزی برای ملت خود به ارمغان آوردهاند. روسیه تا قبل از لشکرکشی به اوکراین روزانه یک میلیارد دلار درآمد صادراتی از نفت و گاز داشت. چه جای تعجب که این کشور در مسیر دستیابی ایران به توافق همهجانبه با دولتهای غربی سنگاندازی میکند؟!
حال نگاهی به آمار مصرف انرژی در کشور بیاندازیم. مصرف سالیانه فرآوردههای نفتی کشور 650میلیون بشکه و گاز 260میلیارد مترمکعب است و بدین ترتیب ملت ایران موفق شدهاند در سال گذشته با سوزاندن2.3میلیارد بشکه معادل انرژی فسیلی پس از چین، آمریکا، روسیه و ژاپن مقام پنجم جهان را کسب کنند. با احتساب مصرف 300 میلیارد کیلووات ساعت برق در سال پس از کسر ارزش گاز مصرفی به این نتیجه میرسیم که ارزش صادراتی کل انرژی مصرفی کشور در سال 185 میلیارد دلار است. یعنی ما این مقدار انرژی صرف کردهایم تا به تولید ناخالص داخلی کمتر از 500 میلیارد دلار برسیم، در حالیکه بزرگترین اقتصاد اروپا و چهارمین اقتصاد جهان یعنی کشور آلمان با اقتصاد 4.5تریلیارد دلاری کمتر از ما انرژی مصرف میکند.
حال بیایید میزان مصرف گاز در ایران و اتحادیه اروپا را با هم مقایسه کنیم. اتحادیه اروپا با 447 میلیون جمعیت روزانه حدود یک میلیارد مترمکعب گاز مصرف میکند. بدین ترتیب مصرف سرانه گاز در این اتحادیه 2.24مترمکعب در روز برآورد میشود. با تقسیم متوسط مصرف گاز بر جمعیت ایران، محاسبه سرانه مصرف روزانه گاز و مقایسه با اتحادیه اروپا به این نتیجه میرسیم که سرانه مصرف گاز در ایران حدود چهار برابر اتحادیه اروپاست.
اما مساله به اینجا ختم نمیشود و باید دید با این مصرف چه میکنیم؟ اینجاست که پای شدت مصرف انرژی یعنی میزان انرژی مصرفی برای واحد تولید ناخالص داخلی به میان کشیده میشود. درآمد سرانه ایران در حدود 6 هزار دلار و اتحادیه اروپا 42 هزار دلار یعنی 7 برابر است. بدین ترتیب به این نتیجه میرسیم که ما نسبت به تولید ناخالص داخلی 28 برابر اتحادیه اروپا گاز مصرف میکنیم!
قطعاً شرایط بحرانی انرژی کشور علتهای متعدد است که در صدر آن ناکارآیی مدیریتی قرار دارد. چنانچه بخواهیم بحران انرژی که در حال حاضر اقتصادیست به حیطه اجتماعی و سپس امنیتی کشیده نشود باید همین امروز دست به کار شد و این آشفتگی را سر و سامان داد. کار به جایی رسیده که وزیر نفت در 30 فروردین اذعان کرد که ما با پرداخت 82 میلیارد دلار یارانه مستقیم به سوخت فسیلی در رتبه اول جهان قرار داریم و در حال حاضر ظرفیت پالایش نفت کشور برابر مقدار مصرف سوخت مایع است و ادامه داد چنانچه سرمایهگذاری لازم در این بخش صورت نگیرد باید نفت و گاز وارد کنیم. تصور کنید دومین کشور دارای ذخایر سوخت فسیلی جهان وارد کننده نفت و گاز باشد! تاسفبارتر اینکه علیرغم آشفتگی و ناپایداری آشکار در بخش انرژی کشور اصرار داریم که در این کوچه بنبست ادامه مسیر دهیم. در شرایطی که مصرف انرژی نسبت به تولید ناخالص داخلیمان نزدیک به 30 برابر اتحادیه اروپاست، با رسیدن فصل گرما، در اولین گام و تحت عنوان ساختگی مدیریت مصرف، برق بخش فعال اقتصاد کشور را قطع میکنیم تا ملت روزها زیر باد کولر گازی لذت ببرند، و شبها با بنزین یارانهای در خیابانها به دور دورشان برسند. البته آنهایی که با خودروی شخصی در راه شمال نیستند! با فرا رسیدن فصل سرما هم دوباره به دلیل کمبود گاز انرژی صنایع را قطع میکنیم تا ملت با شوفاژهای روشن برای کاهش دما پنجرهها را باز کنند. به قول رندی، ملت با سوزاندن انرژی عشق میکنند و دولت در نهایت ناتوانی همه چیز را به گذشته و آینده حواله میدهد.
مخلص کلام اینکه مدیریت کشور در بخش انرژی کار را به جایی رسانده که نه امکان سرمایهگذاری داریم و نه قابلیت دسترسی به فناوری روز که نعمات خدادادی را از اعماق زمین بالا آورده و به روزمرگی ادامه دهیم. سهم قابل توجهی از تولیدمان را در اختیار بخش غیرمولد اقتصاد قرار داده تا مصرف کند و هدر دهد و بار کمبود را همگی بر گُرده بخش فعال اقتصاد گذاشته و از این طریق رشد اقتصادی را به چالش کشیده و آینده کشور را به مخاطره میاندازیم. البته اگر هم چیزی ماند که بهزودی نخواهد ماند دم از صادرات میزنیم. فراموش کردهایم که رفاه و آسایش مردم در گرو توسعه اقتصادی کشور و آن مستلزم حکمرانی خردمندانه و هوشمندانه است. نمیخواهیم قبول کنیم که حکمرانی خردمندانه فراتر از وعده و وعید دادن، پشت سر این و آن در داخل و خارج پنهان شدن و به دنبال دشمن گشتن است. باید علم و تجربه را با صداقت، شهامت و مدیریت درهم آمیخت تا به آن دست یافت. در غیر اینصورت پروانهوار تا سحر میخندیم و میسوزیم و کشور را میسوزانیم! به قول شاعر:
سحر پروانه را دیدم در آتش که می خندید و جان میداد و میسوخت
-
دیدگاهی برای این نوشته ثبت نشده است.
-
افزودن دیدگاه