پنج شنبه 30 فروردین، 1403

کدخبر: 30822 00:01 1395/02/01
بتن‌ریزی روی صنعت نفت ایران

بتن‌ریزی روی صنعت نفت ایران

دسته‌بندی: بدون دسته‌بندی
بتن‌ریزی روی صنعت نفت ایران

بتن‌ریزی روی صنعت نفت ایران

دسته‌بندی: بدون دسته‌بندی

عبارت "بتن‌ریزی" بعد از جلسه معروف بررسی پرونده برجام در مجلس شورای اسلامی بارها تکرار شد. در آن جلسه یکی از نمایندگان مخالف دولت، اعضای تیم مذاکره‌کننده کشورمان را تهدید به دفن در بتن کرد. از دید نماینده معترض، دولت ایران با قبول شرایط توافقنامه از جمله بتن‌ریزی در یکی از تأسیسات هسته‌ای، خطایی جبران‌ناپذیر مرتکب شده‌است؛ و ازاین‌رو، مقصران این پرونده باید آماده محاکمه توسط ملت ایران و مدفون شدن در بتن در همان مکان باشند. صرف‌نظر از تمام آثار و تبعات این جروبحث و تهدید، ماجرای بتن‌ریزی از جنبه دیگری هم قابل‌بررسی و تعمق است. طبعاً پذیرش چنین شرطی، با هدف اعتمادسازی و کند کردن سلاح تبلیغاتی دشمنان و مدعیان انجام گرفته، و طرف مقابل را به‌گونه‌ای خلع‌سلاح کرده‌است. بااین‌حال بی‌تردید پذیرش و اجرای این شرط از جانب مسؤولان کشور ولو برای دستیابی به نتیجه‌ای ارزشمند، سخت و تأثرآور بوده‌است. شاید متولیان امر در آن لحظات بتن‌ریزی به هزینه‌ای که صرف ساخت و تکمیل این تأسیسات شده، و عشقی که دانشمندان کشورمان در لحظه لحظه طراحی و ساخت آن نثارش کرده‌بودند، ‌اندیشیده، و عمیقاً متأسف بودند. اما آیا این تنها مورد "بتن‌ریزی" به معنی صرف‌نظر از منافع و منابع بوده‌است؟ اجازه بدهید به یک مورد خاص اشاره کنم: صنعت نفت ما از همان ماه‌های نخست پس از پیروزی انقلاب اسلامی، به‌گونه‌ای تحریم و بداخلاقی قدرتمندان عالم را تجربه کرده، اما با تمام دشواری‌ها توانسته‌بود روی پای خود بایستد، کمبودها و کاستی‌های خود را رفع کند، تجربه بیندوزد و تاحدودی مستقل و متکی به خود شود. این صنعت برای گسترش فعالیت و به‌هنگام کردن خود، نیاز به همکاری با شرکت‌های بزرگ غربی و سرمایه و دانش فنی آنان داشت. هرچند مخالفت امریکا با توسعه صنعت نفت ایران موجب محدود شدن امکان همکاری و توافق ایران به شرکت‌های غیرامریکایی می‌شد، اما هنوز حرجی بر آن نبود. در آن ایام ایران با شرکت‌های بزرگ اروپایی وارد مذاکره شد، و با وجود تمام محدودیت‌ها، توانست قدم‌هایی را در مسیر رشد صنعت نفت خود بردارد؛ هرچند شرایط شبه‌تحریم آن ایام، قدری بر هزینه‌های ایران می‌افزود، زیرا مجبور به پذیرش شرایط معدود شرکت‌های واجد شرایط و طالب همکاری بود. بااین‌حال، سیاست‌های نسنجیده مسؤولان وقت موجب شد طرف مقابل در ایجاد اجماع برعلیه کشورمان و در نهایت بردن پرونده هسته‌ای ایران به شورای امنیت، بهانه کافی به دست بیاورد، و نیاز چندانی به آزمودن شیوه‌های پرهزینه دیگر برای جلب همراهی بقیه کشورهای تأثیرگذار جهان نداشته‌باشد. به‌این‌ترتیب تحریم صنعت نفت ایران به‌عنوان پیامد مناقشات درباب پرونده هسته‌ای، محقق شد، و بدخواهان ایران به آرزوی دیرین خود رسیدند. به‌تدریج و همزمان با ظهور آثار فرسودگی تجهیزات و تأسیسات که نتیجه تحمل تحریم طولانی‌مدت بود، فروش نفت ایران نیز محدود و محدودتر شد. مسؤولان وقت مجبور شدند برای فروش بخش کوچکی از سهمیه واقعی ایران در بازار نفت، دست به دامن امثال بابک زنجانی‌ها بشوند، و حتی اگر موفق به فروش شدند، موفق به بازپس‌گیری بهای آن نشوند. تصور ساده‌انگارانه این دلاوران این بود که صنعت نفت ایران را نمی‌شود تحریم کرد، و حتی اگر موقتاً از بازار خارج بشویم، بازگشت به وضع سابق بسیار آسان است! خلاصه کنم. در طول این سال‌ها، ازیک‌سو به دلیل عدم‌توفیق در جذب سرمایه و فنآوری روز، صنعت نفت خسارت زیادی به صورت عقب ماندن از رقبای منطقه‌ای و جهانی تحمل کرده، و ازسوی‌دیگر، مجبور به تجربه روش‌های پرخطر مانند فروش نفت از طریق افراد سودجو و غیرقابل‌اعتماد، خرید دکل نفتی با روشی طنزگونه، و ... شده‌است. علاوه‌براین، رقبای منطقه‌ای با افزایش سریع تولید نفت، جای خالی ایران در بازار جهانی را پر کرده‌اند، و اینک حاضر به بازپس‌دادن سهمیه ایران نیستند. درحال‌حاضر، ایران برای رسیدن به سقف سهمیه فروش نفت خود، باید دشواری طولانی را تحمل کند. شکست اجلاس اخیر تولیدکنندگان نفت در قطر نشان داد که رقبای منطقه‌ای حتی به قیمت آتش زدن اموال خود، و فروش نفت به نصف قیمت واقعی، حاضر به خالی کردن صندلی ایران نیستند. به بیان دیگر پایین آمدن قیمت نفت در ماه‌های اخیر و کاهش درآمد کشورمان را نیز باید به فهرست طولانی هزینه‌های ناشی از تحریم صنعت نفت ایران اضافه کنیم. به‌این‌ترتیب، به‌عنوان یک کارشناس امور اقتصادی، این حق را به خود می‌دهم که از مسؤولان وقت در دولت گذشته که مدعی بودند "کسی نمی‌تواند نفت ایران را تحریم کند، اگر تحریم کنند، قیمت نفت تا سطح ۲۰۰دلار بالا می‌رود، تحریم را دور زده و بی‌اثر می‌کنیم، و ..."، سؤال کنم که آیا بی‌توجهی به خطر تحریم و هزینه‌های سنگین آن در سالیان اخیر، که درنتیجه درآمد نفتی کشور را به پایین‌ترین سطح رساند، رقبا را در بازارهای جهان بر جای ما نشاند، ظرفیت تولیدمان را کاهش داد، امکان جایگزینی تآسیسات مستهلک‌شده را از ما سلب کرد، و از همه مهم‌تر، سرعت ناچیز پیشرفت‌مان در بهره‌برداری از منابع پارس جنوبی را به صفر نزدیک کرد، نوعی "بتن‌ریزی" روی صنعت نفت کشورمان نبود؟ از آن نماینده محترمی که در جلسه مشهور از شدت احساسات گریه کرد، و عاقبت کارش به بستری‌شدن کشید، می‌پرسم، آیا متوجه این "بتن‌ریزی" نشدید، و فقط توجهتان به بتن‌ریزی روی تأسیسات هسته‌ای جلب شد؟ چرا وقتی مسؤولان دولت قبل با اقدامات نسنجیده تیغ تیز دشمنان و بدخواهان را تیزتر کردند، و مقدمات بتن‌ریزی روی صنعت نفت را فراهم ساختند، فقط تشویقشان کردید، و فکر دشواری‌های بعدی نبودید؟ اینک با تدبیر دولت یازدهم و با حمایت مقام معظم رهبری، کشورمان با پذیرش شرایط توافق تاریخی هسته‌ای، ازیک‌سو توانست طرف مقابل را به پذیرش حقوق هسته‌ای ایران وادار کند، و ازسوی‌دیگر مقدمات بازگشت صنعت نفت ایران به دوران شکوفایی خود را فراهم آورد. در مقابل این همه، ایران پذیرفته‌است که با اعمال محدودیت به صنعت هسته‌ای خود، بهانه را از دست دشمنان که مدعی "نظامی بودن برنامه‌ هسته‌ای ایران" بودند، گرفته‌است، ادعایی که رنگی از واقعیت نداشت. به‌این ترتیب می‌توان ادعا کرد ایران چیزی از دست نداده، زیرا برنامه هسته‌ای کشورمان هرگز اهداف نظامی نداشت، اما با تدبیر متولیان امر در حال به دست آوردن همه آن‌چیزی است که درسایه سهل‌انگاری و بی‌تدبیری سیاستمداران تازه‌کار و کم‌تجربه وقت از دست داده‌بود. حال باید یک‌بار دیگر از نمایندگان مخالف برجام پرسید: آیا بتن‌ریزی روی صنعت نفت ایران خسارت‌بارتر بود یا بتن‌ریزی روی تأسیسات هسته‌ای اراک؟



  • دیدگاهی برای این نوشته ثبت نشده است.
  • افزودن دیدگاه


JahanEghtesadNewsPaper

جستجو


  |