علي شفائي
ali.shafaee.11@jahaneghtesad.com
مذاکرات ايران با کشورهاي 1+5 روزهاي نفسگيري را ميگذراند، چراکه مذاکره بر سر مسائلي که رسيدن به تفاهم بر سر آنها آسانتر بوده نهايي شده و ظاهرا موضوعاتي که اختلاف نظرهاي بيشتري پيرامون آنها وجود دارد همچنان باقي ماندهاست.
در حالي که بيانيه لوزان نويد حل بسياري از مشکلات را داده بود، چرا برخي از اين شش کشور امضاء و توافق اوليه خود را زيرپا گذاشته و مباحث جديدي را مطرح ميکنند؟ در حاليکه تا پيش از اين اتفاق نظر زيادي ميان اين کشورها وجود داشت و اگر هم اختلاف نظري بود، روسيه و چين در يک طرف و آمريکا و مذاکره کنندگان اروپايي در طرف ديگر قرارداشتند؛ اما در روزهاي اخير این طور به نظر میرسد که بعضا اختلاف نظرها ميان شش طرف مذاکره کننده بيش از اختلافات با ايران است؟
با رصد اخباري که اين روزها از کشورهاي منطقه منتشر ميشود، ميتوان به پاسخ بسياري از اين سوالها رسيد، موضعگيريهاي تند سياستمداران برخي کشورهاي منطقه عليه ايران و طرح اتهاماتي بياساس چون مداخله ايران در امور داخلي کشورهاي ديگر از جمله اين موارد است.
نگراني برخي کشورهاي منطقه از حل مشکلات سياسي و اقتصادي ايران، موجب شده، ايشان تا جاييکه ميتوانند از لابي و نفوذ خود در ميان دولتمردان و سياستمداران کشورهاي مذاکره کننده و يا حتي ديگر کشورها استفاده کنند تا توافق نهايي به دست نيامده و يا حداقل خواستههاي ايران در آن لحاظ شود.
ناگفته پيدا است که رژيم کودککش صهيونيستي يکي از جمله دلواپسترينها است و در کنار آن کشورهايي چون عربستان سعودي نيز نشان دادهاند که با توافق بر سر هر يکي از مواد توافقنامه نگراني ايشان چندين برابر افزايش مييابد و از اين رو در کمال نااميدي تلاش ميکنند پروژه شکست خورده ايران هراسي را احياء کنند، چنانکه وزير امور خارجه عربستان ايران را متهم به مداخله در امور کشورهاي منطقه کردهاست.
آنچه مسلم است روند اتفاقات خاورميانه، آسيای ميانه و همچنين شمال آفريقا سندي مستند شد براي تمامي مردم جهان تا مشخص شود که چه کشورهايي پشت پرده تروريسم بوده و از گروههاي سفاک تروريستي چون داعش، طالبان و القاعده حمايت ميکنند و حملات ارتش ده کشور عربي به رهبري و سرکردگي عربستان و کشتار مردم غيرنظامي يمن نشان داد که کدام کشورها در امور داخلي ديگران مداخله ميکنند.
اما همه نگراني دلواپسان منطقه به حل مشکلات ايران و کشورهاي 1+5 مربوط نبوده و ايشان از اتفاقي بزرگتر نگران هستند و آن تبديل شدن ايران به قدرتي در منطقه و جهان است.
نگاهي به روند تاريخ مذاکرات سياسي جهان مبين واقعيتي بزرگ و کم نظير است، تلاش 6 کشور صنعتي و بزرگ جهان که هر يک خود را قطبي در حوزههاي سياسي، اقتصادي و نظامي ميدانند براي رسيدن به توافقي جامع با کشوري که در تقسيم بنديهاي سياسي جهان در جمع ايشان جايي ندارد.
تا آنجا که حافظه تاريخي سياستمداران ياري ميکند همواره چنين مذاکراتي ميان ابرقدرتها شکل گرفته است و اگر طرف مقابل کشور ديگري بوده که در تقسيم بنديهاي سياسي جهان در جمع کشورهاي در حال توسعه قرارداشته، ابزار رويارويي اعمال قدرت بوده است.
با چنين تفسيري اين سوال مطرح ميشود که چرا براي مقابله با ايران به جاي استفده از حمله نظامي مانند آنچه بر سر عراق آمد يا تشديد تحريمها تا نابودي کامل اقتصاد مانند آنچه بر سر کرهشمالي آمد، از ابزار ديگري يعني مذاکره استفاده ميشود.
آيا واقعا توان نظامي کشورهاي 1+5 پاسخگوي رويارويي نظامي با ايران را ندارد و يا سياستمداران غرب و شرق اخلاق را سرلوحه تصميمگيريهاي خود قراردادهاند و ديگر بنا ندارند از ابزار نظامي و تحريم که تبعات منفي آن ميليونها نفر از مردم عادي و غيرنظامي را متاثر ميکند، استفاده کنند؟
اگرچه دلواپسان منطقه ترجيح ميدادند که يکي از اين موارد پاسخ سوال آنها بود، اما ايشان نيز امروز به همان نتيجهاي که پيشتر مذاکره کنندگان به آن رسيده بودند، رسيدهاند؛ ايران به کشوري قدرتمند تبديل شده که از اين پس نميتوان نقشش در مناسبات سياسي منطقه و جهان راناديده گرفت.
ايران امروز به جايگاهي از توانمندي و قدرت رسيده که در ميان اين همه آشوب و نابساماني در منطقه کشوري باثبات و امن است.
در حالي که نقش مستقيم و غيرمستقيم بسياري از کشورهاي منطقه در حمايت از تروريسم افشا شده، ديگر تبليغات براي نشان دادن ايران به عنوان کشور حامي تروريست و آشوب در منطقه جوابگو نيست و اذهان عمومي جهان از آنچه که نبايد مطلع ميشدند آگاه شده است.
امروز نه تنها سياستمداران که مردم بسياري کشورها متوجه شدهاند که نمايندگان دولت تدبير و اميد در ايران با پيام صلح و دوستي براي جهان، آرامش و امنيت براي منطقه پاي ميز مذاکره حاضر ميشوند و برخلاف آنچه تبليغات عليه ايران نشان ميداد، تنها خط قرمز مذاکره کنندگان ايراني اقتدار و سربلندي ايران است.
-
دیدگاهی برای این نوشته ثبت نشده است.
-
افزودن دیدگاه