مهدی نظیفی- تحلیلگر اقتصادی - در پی دستور دولت چین با مضمون اینکه در جنگ سرد با امریکا، تجارت دیگر نمیتواند فقط تجارت باشد، شرکتهای چینی «دیدی» و «لنوو» که در زمینه فناوری، اینترنت و هوش مصنوعی فعالیت میکنند با اخطارهایی از سوی دولت چین در مورد فعالیت در خاک آمریکا مواجه شدند. با هشدارهای مکرر چین به شرکتهای فناوری کشورش، عرصه فناوری به دو سوی دیوار چین تقسیم شده و چین عملا خود را از اینترنت جهانی جدا کرده است. کارآفرینان چینی بهصراحت گفتهاند طی هشداری به آنها اعلام شده نگهداشتن اطلاعات چینیها داخل مرزهای این کشور بسیار حائز اهمیت است، برای همین نخبگان این کشور تحت فشار هستند. اکنون چین با مسدود کردن مسیر شرکتهای اینترنتی به روی آمریکا، وعده سود بسیار داخل مرزهایش را به شرکتهای چینی میدهد ولی بیش از ۳۵کمپانی چینی فعال در آمریکا حضور در نیویورک را امنتر از هنگکنگ و شانگهای میدانند.
آنچه مسلم است در اقدامات متقابل سیاسی چین و امریکا آنکه بیش از همه آسیب دیده کارآفرینان دو کشور هستند که از فرصتها و امکانات توسعه فعالیت در کشور مقابل محروم شدند. آنچه در جهان قرن بیستویکم مورد توافق همگان قرار گرفته این است که باید دیوارهای مشابه دیوار برلین را در عرصه اقتصاد فروریخت و همکاری اقتصادی همراه با رقابت را در حدی که میدان برای رشد اقتصادی همه کشورها بیشتر فراهم شود، باید توسعه یابد تا همه کشورها با توجه به مزیتهای اقتصادی ویژه خود در زمینه تخصصی خود فعالیت و درعین حال از کالاها و خدمات ارزان کشورهای دیگر استفاده کنند. اگر دولتمردان کشوری از درک جدی این مهم غفلت کنند عملا بخشی از منابع و انرژی کشور را در تولید کالاهایی که مزیت اقتصادی در آنها ندارند تلف و بخشی از فرصتهای رشد و توسعه کشورشان را محدود و مردم خود را از غافله پیشرفت، رشد و توسعه اقتصادی محروم کرده اند. در خبر دیگری شنیدیم که رییس اتاق ایران و امارات متحده عربی گفت: «با وجود شیوع کرونا، اکسپو دوبی برنامهریزی گستردهای برای حضور بازدیدکنندگان انجام داده و بناست ۶۰ میلیون دوز واکسن برای آنها در نظر گرفته شود». یعنی با یک تیر چند نشان زده و با هزینه کردن واکسنهای تدارک دیده خود، هم انگیزه بیشتری برای بازدیدکنندگان و توریستها فراهم کرده و هم رکورد مربوط به شیوع کرونا را در کشور شکسته و هم از مزایای توریستهای فنآوری استفاده و سود برده است. ضروریست دولتمردان بویژه کارآفرینان کشورمان از روشهای اینچنینی برای فعالیتهای اقتصادی بهره لازم را ببرند و درس بگیرند. اخیرا مشابه اینکار را ارمنستان و ترکیه برای توریستهای کشورشان در نظر گرفتند و از این بازار آشفته بیماری کرونا بویژه از هجوم مسافران ایرانی که تمکن مالی لازم را داشتند سود بردند که در رسانههای ایران هم خبرساز شد.
در همین راستا لازم به یادآوریاست در تلاش برای رفع تحریمها علاوه بر اراده ملی نیاز به بازآفرینی و تقویت توانایی گفتگو با دیگران چه در داخل کشور بویژه تقویت گفتمان با نمایندگان اقشار فرودست جامعه، چه در خارج از کشور بویژه گفتگو با مدیران جهان مدرن امروز با تقویت عقلانیت منطقی و اجتناب از تفکر امکان زندگی جزیرهای برای ایران صورت پذیرد. کشور به تغییرات اساسی در شیوه های انتخاب مدیران نیاز دارد که قادر باشند خود را با تغییرات شگرف صورت گرفته در در روابط اجتماعی در دنیای قرن حاضر، منطبق نمایند. مدیران حال حاضر دولت بسختی با معیارهای فوق انطباق دارند حتی بسیار دورتر از این معیارها هستند. آنچه غالبا مشاهده میشود بیکفایتی مدیریتی همراه با سایر پدیدههای ضدمدیریتی است که حتی در بی ادبیهای مستهجن مدیران طراز اول کشور در گزارشهای تلویزیونی و رسانههای اجتماعی به صورتهای متنوع بروز میکند و بیانگر خاستگاه نامناسب آنها و روشهای اشتباه انتخاب آنها در سیستم اداری کشور است که گاها شخصیت آنها را در جلسات رسمی تا حد یک لمپن خیابانی پایین میآورد.
از نتایج شیوههای غلط گزینشهای مدیریتی کشوراین است که با سپری شدن حدود 18 ماه از شیوع ویروس کرونا، مقابله علمی و تخصص با آن بدرستی انجام نشده و شرایط حاد کشور از کنترل مسئولان بهداشت خارج شده به طوری که آمارهای رسمی در روزهای اخیر از آسیبهای شیوع کرونا آشکار میکنند اوجگیری موج پنجم بیماری آغازشده است. براساس آمار دولتی نسبت ابتلا به تست در کشور به میزان ۲۶درصد رسیده و در این روزها وضعیت بیماران بدحال و بستریشدگان روزانه و ترخیص بیماران قبل از بهبودی رکورد زده همچنین میزان فوتیهای روزانه بیشترین رقم را در یک ماه اخیر ثبت کرده است. در گزارشهای رسمی ذکر شده این ویروس نه تنها در استانهای جنوبی و شرقی بیداد میکند بلکه وارد عمق کشور از جمله تهران شده است. البته وضعیت واکسیناسیون در کشور هم با هدف دولتی در نظر گرفته شده یعنی واکسیناسیون حدود 70 درصد جمعیت بالای 18 سال کشور (42 میلیون نفر) فاصله بسیار دارد. طبق آمارها تاکنون به بیش از 4.9 میلیون نفر دوز اول و نیز به بیش از 2.1 میلیون نفر دوز دوم تزریق شده که با هدف تعیین شده دولت یعنی واکسینه کردن حدود 70 درصد جمعیت بالای 18 سال کشور (42 میلیون نفر) فاصله زیادی دارد حتی با همسایههای ایران هم قابل مقایسه نیست.
التهاب بازارها هم عرصه دیگری از نمودهای عملکرد ضعیف مدیران است که عمدتا ناشی از تشدید تناقض در سیاستها و عملکرد مدیران ارشد دولت است. دستگاههایی که باید در هماهنگی با یکدیگر به حل مشکلات مشغول باشند درعمل به برگزاری جلسه و مباحثه مشغولند پس بهسادگی مشکلات به بحران تبدیل میشود. آنها حداکثر پوسته بحران را لمس میکنند و درکی از هستهی بحرانها ندارند. تغییرات اساسی در مدیران طراز اول کشور در چینش کابینه جدید و تغییرات اساسی در شیوههای نگرش دولت به مشکلات از اهم نیازهای مبرم کشور است. بعلاوه چالش رئیس دولت بعدی مواجه شدن با انتظاراتی است که بنا به شعارهای انتخاباتی در جامعه شکل گرفته است که اگر در همان مراحل اولیه پیامی مبنی بر پاسخهای مثبت به جامعه و جدیت در حل مشکلات آنان داده نشود بهزودی به بحرانهای جدیتری تبدیل خواهد شد. نقدینگی نجومی موجود چالش بزرگی است که تیم اقتصادی جدید باید بتواند بسرعت آن را به سمت تولید هدایت کند تا تورم کنترل شود. نرخ تورم در برخی استانها به بالای ۵۰ درصد میرسد و افزایش قیمتهای 4 ماه اخیر هم آنرا تشدید نموده است. ضریب جینی به صورتی وحشتناک بالاست و این اختلاف طبقاتی برای همه مردم رنجآور است. اگر تیم اقتصادی بسرعت در جهت کاهش فاصله طبقاتی قدمی برندارد این چالش به همراه چالشهای حوزه مسکن و اشتغال قابلیت تبدیل شدن سریع به بحرانهای اجتماعی جدید را دارند. در حوزه سیاست خارجی مذاکرات برجامی و سایر قراردادهای مهم بینالمللی مانند پیوستن به FATF اگر چه بنظر نمیرسد در دولت جدید مخالفان جدی داشته باشد ولی تلاش برای امتیازگیری بیشتر طرفین میتواند مذاکرات را طولانی کند. تاخیر در رفع نشدن تحریمها هم میتواند چالش بزرگی در آینده باشد. بهرغم همراهی مجلسیان با رئیس دولت جدید، وقتی حدود دو سوم مردم در انتخاباتی شرکت ندارند تلاش برای کاهش این شکاف و گسست اجتماعی به مهمترین وظیفه دولت جدید تبدیل میشود که در صورت جدیت در این امر میتواند به برقراری تعادل اجتماعی کشور کمک کند. سیاستهای اشتباه دولتهای قبلی در افزایش تورم و پایین نگهداشتن قدرت خرید اکثریت مردم بهویژه اقشار فرودست درعین حال اصرار در بیشتر کردن فاصله دستمزدها از حداقلهای معیشتی و تعویق در پرداخت، از عوامل مهم داخلی بودند که مستقل از عوامل بیرونی، منجر به رکود اقتصادی، تضعیف شدید بخشهای تولیدی و در نهایت تبدیل به بحرانهای اجتماعی شدند. ادامه این سیاستهای اشتباه در نهایت منتهی به فروپاشی اقتصادی کشور و آسیبهای فراوان خواهد شد که ضروریست بطور جدی به آن پرداخته شود.
از شعر سعدی یاد میکنیم:
گر دلی داری، به دلبندی بده / ضایع آن کشور، که سلطانیش نیست ماجرای عقل، پرسیدم ز عشق / گفت معزولست و، فرمانیش نیست
-
دیدگاهی برای این نوشته ثبت نشده است.
-
افزودن دیدگاه