علی ساکت- مدرس و عضو هیات علمی دانشگاه
یکی از رویکردهای مهم و نوین نظام جمهوری اسلامی ایران در سالهای اخیر بر حول محور اقتصاد مقاومتی استوار گردیده است؛ از نشانههای اهمیت این موضوع همین بس که سال ۹۵ نیز با این عنوان(اقتصاد مقاومتی، اقدام و عمل) نامگذاری شد.
این درحالی است که پیشرفت کشوری با شرایط فعلی ایران نیاز به پیوند برنامههای توسعه ای با سیاستگذاری کلی نظام از جمله اقتصاد مقاومتی دارد و از اینرو، توسعه نظاممند کشور بر اساس اشتراکات مباحث توسعهای و رویکرد اقتصاد مقاومتی و تطابق اصول و مبانی دو مبحث مذکور ضرورت خواهد یافت؛ چراکه اگر برنامه های توسعهای مبتنی بر سیاستگذاریهای کلی نباشد، نمیتوان حرکت پیشروندهای با رویکرد پایدار را در کشور انتظار داشت.
تجربه حاصل از روند حرکت توسعه ای در کشورهای مختلف نشان از آن دارد که در این کشورها، گاهاً به دلایلی اهداف برنامه ریزی شده برای آینده با معضلاتی روبرو گردیده که این موارد یا روند توسعه در آن کشورها را کند نموده و یا در مواردی به توقف این برنامهها انجامیده است. برای ورود هدفمندتر به موضوع، در ابتدا بهتر است، تعریفی از دو عنوان اصلی بحث یعنی"اقتصاد مقاومتی" و "توسعه پایدار" ارائه گردد.
برای اقتصاد مقاومتی بسته به شرایط متفاوت تعاریف متنوعی قابل ارائه است. با اینحال نزدیکترین و ساده ترین تعریف، برای اقتصاد مقاومتی با توجه به شرایط موجود در ایران، بدین صورت قابل ارائه است که: اقتصاد مقاومتی، روشی برای مقابله با تحریمها علیه یک منطقه یا کشور تحریم شده میباشد. در بیانی فراگیرتر و با رویکردی توسعهای: "اقتصاد مقاومتی" به معنی تشخیص حوزههای فشار و تهدید و متعاقباً تلاش برای کنترل و بیاثر کردن آن تاثیرها و در شرایط آرمانی تبدیل تهدیدات به فرصت های جدید است. در همین راستا، جهت ارائه تعریفی کلی از بحث "توسعه پایدار" نیز می توان آن را رویکردی سازمان دهنده معرفی نمود که موجب پایداری منابع تجدیدناپذیر میشود؛ منابع محدودی که برای زندگی نسل آینده بر روی کره زمین ضروری است.
به عبارت دیگر، "توسعه پایدار" فرآیندی است که آیندهای مطلوب را برای جوامع بشری متصور میشود که در آن شرایط، زندگی و استفاده از منابع، بدون آسیب رساندن به یکپارچگی، زیبایی و ثبات نظامهای حیاتی، نیازهای انسان را برطرف میسازد. مقایسه تطبیقی بین این دو مبحث، یعنی: اقتصاد مقاومتی و توسعه پایدار نشان از آن دارد که در هر دو تعریف، تاکید مشخصی بر پایداری و استفاده مناسب از فرصت های محدود ارائه گردیده است.
این در حالی است که "توسعه پایدار" در کنار رشد اقتصادی و توسعه بشری در یک جامعه یا یک اقتصاد رو به رشد، سعی درایجاد شرایط پیشرونده مستمر، ورای توسعه اقتصادی دارد، ضمن اینکه بین اقتصاد و توسعه نیز رابطه تنگاتنگی وجود دارد و جامعهای میتواند توسعه پایدار را در سر بپروراند که در آغاز راه، زیرساخت اقتصادی مناسبی را پایهریزی کرده باشد و نهایتا ارتباط هدفمند بین اقتصاد با توسعه پایدار زمانی در یک جامعه به بهترین شکل، ظهور مینماید که اقتصادی پویا، مقاوم و تابآور در آن شکل بگیرد.
در همین راستا، کشوری که به دنبال توسعه پایدار است، در برنامه ریزی های توسعه ای در کنار اقتصاد به پیشرفت در زمینه های دیگر نیز توجه خواهد نمود، زیرا برنامهریزی در زمینه رشد اقتصادی، نمیتواند بدون در نظر گرفتن رشد اجتماعی، سیاسی و فرهنگی، میسر و اجرایی گردد. به عنوان مثال کشوری را در نظر بگیرید که به طور موقت در زمینه اقتصادی پیشرفت هایی داشته، اما به دلیل عدم برنامهای مدون در زمینه مربوط به مسائل، مشکلات و زیرساخت های اجتماعی، سیاسی و فرهنگی قسمت اعظمی از درآمدهای اقتصادی حاصله را باید صرف بازسازی و ترمیم خسارات و اثرات مخرب ناشی از معضلات ایجاد شده در زمینه های مذکور نماید.
پس آنچه در تقابل اقتصاد مقاومتی و توسعه پایدار نقش اساسی و بنیادی را ایفا می نماید و پیوند این دو را در پیشرفت توسعهای یک کشور به شکل مناسبی نشان می دهد، یکپارچگی و همه جانبه بودن برنامهریزی ها با رویکرد یادشده (یعنی اقتصاد مقاومتی و توسعه پایدار) است. لذا با برنامه ریزی صحیح در این زمینه، توسعه در کشور با رویکرد "اقتصاد مقاومتی" به سمتی هدایت میشود که این تغییر در شاخصه های مختلف اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی، قابل لمس گردد. با توجه به مباحث مطرح شده و وضعیت کنونی ایران، ممکن است تا مقاوم شدن در اقتصاد و پایداری در توسعه فاصله زیادی داشته باشیم، اما با تطبیق برنامه های کلان کشور(مانند اقتصاد مقاومتی) و برنامه ریزی در جهت توسعه پایدار و شناسایی مناسبتر اشتراکات بین این دو، این مسیر آسانتر و سریعتر طی خواهد شد.