پنج شنبه 06 اردیبهشت، 1403

کدخبر: 14171 14:21 1394/04/24
افسردگی تولید ملی در سرمستی قاچاق

افسردگی تولید ملی در سرمستی قاچاق

دسته‌بندی: بدون دسته‌بندی
افسردگی تولید ملی در سرمستی قاچاق

افسردگی تولید ملی در سرمستی قاچاق

دسته‌بندی: بدون دسته‌بندی

غلامرضا رحیمی - مشاور امور مدیریت


iraniansme@gmail.com
چندین سال پیش طی یک دوره تحصیلات تکمیلی با دو دوست که پس از سال‌ها کار در یک واحد بزرگ خودرویی، خود با جور کردن سرمایه و وام بانکی، اقدام به راه‌اندازی یک کارگاه تولید قطعات خودرو کرده‌بودند، آشنا شدم. خیلی سریع فهمیدم که این دو دوست با دو گرایش متفاوت به تولید وارد شده‌بودند. یکی آن‌را در آن‌زمان فرصتی صرفاً برای سود می‌دید و دیگری که به حرفه‌اش به عنوان یک حرفه درازمدت برای تداوم اقتصاد خانواده و کشور، ایمان داشت و به همین دلیل عشق بیشتری به تولید، در او دیده می‌شد. آشنایی من با آن‌ها به‌تدریج تبدیل به نوعی رابطه کاری و شناخت بیشتر از اوضاع و احوال این صنعت شد. تا پیش از تشدید تحریم‌ها و پرواز نرخ ارز، اوضاع این دو شریک عادی بود. با مشکلات زیادی در معامله با خودروسازان و عمده‌فروش‌های بازار کنار می‌آمدند. دایماً از دیرکرد پرداخت گله داشتند، اما در جمع راضی بودند.‏
با گرانی ارز و کوشش دستوری حفظ قیمت خودرو، فشار به این دو دوست هم زیاد شد. رقبای جدیدی به بازار وارد شدند، رقبایی که یا به‌صورت رسمی و یا قاچاق، قطعات چینی را به بازار ریختند. رقبایی که گاه به دلیل به اصطلاح دور زدن تحریم‌ها انتظار قدردانی هم داشتند! این وضعیت بتدریج موجب تشدید اختلاف میان دو شریک شد. یکی تمایل داشت به جماعت بپیوندد و دیگری فکر میکرد باید مقاومت کرد و این شرایط گذراست.یکی می‌گفت هدف سود است و نه تولید. و دیگری می‌گفت شرایط فعلی و رونق قاچاق امری گذراست و نمی‌توانست باور کند که اقتصاد ملی با این حجم از قاچاق بتواند روی پای خود بایستد. این تعارض عاقبت به جدایی این دو منتهی شد.‏
من گاهی در تماس با این دو دوست قدیمی، دمای اوضاع کسب‌شان را اندازه می‌گیرم. یکی به سختی و با امید به روزهای بهتر، کارگاه را سرپا نگه‌داشته، و دیگری یک شرکت واردات قطعات تأسیس کرده و مشغول به تأمین بخشی از اجناس موجود در بازار قطعات خودرو البته از نوع چینی و ظاهراً ارزانتر آن است. او دایماً کوشش دارد به من بفهماند که مهمترین وظیفه یک فعال اقتصادی کسب سود است. و برای آن باید عرضه داشت. او به این پرسش که  چه نوع سودی موردنظرش است، کوتاه‌مدت و گذرا و یا درازمدت و ماندگار برای خود و کشور، پاسخی نمی‌دهد و آن‌را فلسفه‌بافی می‌داند. وقتی این حرفا را که برای دوست قدیمی‌اش تازه هم نیست، نقل می‌کنم ، می‌گوید او همیشه فقط خودش و همان روزش را می‌بیند، این نگاه حتی از نظر اقتصادی هم غلط است. او در اثبات این ادعایش هم می‌گوید که در این‌صورت لابد عقل دولتمردان جوامع پیشرفته‌تر ناقص است، که بیشترین فشار و کوشش دیپلماتیک آنها برای حمایت از تولید ملی‌شان است. او دایم می‌گوید: مشکل اساسی در این میان، باز بودن دست این سودجو‌های به زعم خودشان با‌عرضه است. بعد هم با تعجب می‌پرسد واقعاً  امکان کنترل ورود رسمی و قاچاق این همه قطعات بنجل چینی به بازار وجود ندارد؟ همیشه به من می‌گوید قطعات خودرو که زیورآلات نیست، این واردات با جان مردم در ارتباط است.‏
این اواخر دوست وفادار به تولید ملی خود را بسیار افسرده و ناتوان‌تر دیدم، وقتی از وی پرسیدم که چگونه است که تولید قطعات چینی ارزانتر تمام می‌شود؟ بلافاصله جواب داد، نبود مناسبات عادی اقتصادی و قطع ارتباط با بازار جهانی. او گفت که این قاچاقچی‌ها حتی مانع دسترسی عادی ما به مواد اولیه هستند. او ادامه داد قاچاقچی‌ها سرمست و قدرتمند از رونق کارشان، توانایی هر‌گونه کارشکنی در تولید ملی را دارند، این رقابتی نابرابر با داوری ضعیف است.‏



  • دیدگاهی برای این نوشته ثبت نشده است.
  • افزودن دیدگاه


JahanEghtesadNewsPaper

جستجو


  |