پنج شنبه 09 فروردین، 1403

کدخبر: 60307 20:33 1396/02/26
اصولگرایان زیر چتر پوپولیسم

اصولگرایان زیر چتر پوپولیسم

دسته‌بندی: بدون دسته‌بندی
اصولگرایان زیر چتر پوپولیسم

اصولگرایان زیر چتر پوپولیسم

دسته‌بندی: بدون دسته‌بندی

رامین قربانپور-کارشناس ارشد روزنامه نگاری احزاب، گروه ها و جناح ها در هر انتخابات ضمن داشتن برنامه ، افراد منتخب خود را جهت شرکت در انتخابات معرفی می نمایند. در انتخابات ریاست جمهوری که بی تردید مهمترین انتخابات در همه کشورها است تلاش و برنامه ریزی احزاب به شکل مشهودتری دیده می شود بدین گونه که برنامه های چندساله با پیش بینی های لازم با هدف گذاری مالی و فنی مشخص تدوین و آماده می گردد. از سوی دیگر نیز فردی که به عنوان رئیس جمهور توان اجرا و عملیات  دارد معرفی  و کابینه احتمالی نیز با توجه به ظرفیت ها و انجام جلسات و مصاحبه های مختلف پیشنهاد می گردد. در دهه های اخیر جریان اصول گرایی به عنوان یک جریان ریشه دار و تاثیرگذار برای انتخابات برنامه و کاندیدای مشخص نداشته و نداد.   به طوریکه در سال ۸۴ به صورت ضمنی احمدی نژاد اصولگرا معرفی شد و در اواخر ۴ ساله دوم ریاست جمهوری،   وی را اصولگرا ننامیدند. در سال ۹۲ نیز با چند کاندیدا این جریان دچار تفرقه شد. جریان اصولگرایی در انتخابات ۹۶ نیز دچار انحطاط شد. این جریان با وجود داشتن نیروهای توانمند و با سابقه وزارت و مجلس، کاندیدا هایی را منتصب به خود کردند که نه سابقه مجلس و نه سابقه دولت دارند. این جریان به صورت غیرمشخص  از رئیسی حمایت می کند که  نه آشنایی انچنانی با مفاهیم اقتصادی دارد و نه در سوابقش بودجه، برنامه و تصمیمات اقتصادی کلان وجود داشته است. درحالیکه افراد مختلفی از جمله باهنر توانایی و شناخت بسیار بیشتری از کشور، قوانین و اقتصاد را داشتند از نظر ها به دور ماندند. شاید مسائل مختلفی باعث حضور رئیسی شده باشد اما شعارهای پوپولیستی و اهداف بدون برنامه از طرف ایشان می تواند برای اصولگرایان  یک شکست  محسوب  شود . شکستی که اصولگرایان را متقاعد کرده که تلویحا و غیرمشخص از نامزد مورد نظر خود حمایت کند. در دوره های اخیر اصولگرایان نامزد مشخصی نداشتند و به دنبال جریاناتی که اغلب با چاشنی پوپولیستی توام  بوده اند  حرکت نموده اند و بیشتر بی نام و نشان و بی ردپا در حال استفاده از جریانات اجتماعی بوده اند. مهمترین دلیل عدم معرفی نامزد کاملا مشخص ،داشتن انعطاف لازم و براعت از حرکتی  های پوپولیستی احتمالی در شرایط نامساعد  بوده است. این جریان نمی تواند عطای جریان پوپولیستی را به لقاعش ببخشد و نه می تواند به صورت رسمی از این رویکرد حمایت کرده و از آن استفاده نماید. بدین جهت کل حرکت این جریان تحت تاثیر انحطاط و دوگانگی بوده است. اصولگرایان هم می خواهند ژست روشن فکری و هم ژست حزب کارآمد به خود بگیرند و هم صندوق ها و مناصب را از دست ندهند. به نظر می رسد حتی پایداری ها از اصولگرایان در اهداف پایدارترند. انفعال این جریان اتفاق ناگواری است که تشکل های حزبی را تهدید می کند. این تهدید به نفع احزاب  و گروه ها نخواهد بود چراکه جریان قوی و تاثیرگذار که می تواند به عنوان ناظر عملکرد جناح مقابل مورد نقد منطقی قرار دهد  را بی هویت می نماید. در این صورت بخش هایی از اصولگرایان که تندرو هستند و حرکات پوپولیستی را می پسندند، بر این جریان قالب شده و فرماندهی آنرا به عهده خواهد گرفت که این رویداد افراط و عوام فریبی را گسترش می دهد  و ضمن به نابودی کشاندن جریان ریشه دار اصولگرایی تمام رقبا را و تمام  احزاب را به سمت چالش  می کشاند. قطعا رقبای منطقی و قوی می توانند موجبات تقویت استخوان بندی یک حزب یا گروه شده و پایداری و استقامت آن را دوام بخشند. دوام احزاب  و گروه ها و با برنامه و با استراتژی بودن آنها برای هر کشوری غنیمت خواهد بود. انحطاط  اصولگرایی در صورت ادامه چالش ها و رقابت ها را از سطح عقلا به سطح افراطیون خواهد کشید و این موضوع زمینه بروز این چالش ها در کف جامعه را فراهم می آورد که در این صورت جامعه دچار یک دوقطبی چالشی در سطح جامعه خواهد بود که تا ماه ها و سال ها بعد انتخابات ادامه دار خواهد بود . نیاز است عقلای جریان اصولگرایی زمام امور این جریان را به دست گرفته و بیش از پیش موجبات ثبات و توانمندی را در بخش های مختلف و در سطوح اجتماعی دوام و قوام بخشند.باید این زنگ خطر را جدی گرفت . خاتمی و در نهایت غافل گیری اصولگرایان محافظه کاران وقت را موجب شد و جنبش آرام و مسالمت آمیز اصلاح طلبی که برای حفظ و ثبت عزت و شکوهمندی ایران عزیزمان و برای صیانت و پاسداری از آرمانهای انقلاب پا گرفته بود از زبان مقام معظم رهبری به" حماسه" تعبیر گشت دوره ای که با همه فراز و نشیب ها و تمامی تلخکامی ها و کامیابی هایش در کنار بسیاری نقدهای وارد بر آن، جامعه ایران را در آزمون بزرگی قرارداد که همواره می تواند به مثابه چراغ راه آینده، برای درس آموزی و عبرت تاریخی حال و آیندگان محلی بر تجربت اندیشی و عبرت آموزی ارزشمند قرار گیرد ، هر چند که شاید همواره درد مزمن فراموشی تاریخی و بی توجهی به تجارب گذشتگان و ناسپاسی و قدرنشناسی از مفاخر ملی در کنار سنت های غلط قهرمان پروری، ثناگویی های گزاف و ناروا به شیوه رایج در خصلت ذاتی و فرهنگی ایرانیان تبدیل شده است. به هر حال به جد دوران اصلاحات، خرد ورزی و ذکات سید محمد خاتمی را باید ستود هر چند که مطالبات در خور انتظار آن همه پشتوانه حضور و حمایت بی نظیر مردمی در آن حماسه بزرگ تاریخی را برآورد نکرد و به عبارتی هر چند که خورشید آسمان نگشت ولی همچون ستاره ای درخشان در آسمان کم نور گفتمان زمانه نورا  فشانی کرد و شهد حلاوت زیبای گفتمان مدنی اصلاح را در داخل و گفتگوی تمدنها را در خارج در کام ملت چشانید. اما شور بختانه اتفاقی که در دهه هشتاد که از آن بعنوان دهه ظهور پدیده پویولیسم و عوام فریبی و روی سرکار آمدن جریان ناکارآمد یاد کرد محصول افتراق و تشت آرا در میان نیروهای اصلاح طلب در دوره  ی نهم ریاست جمهوری، که خروجی آن محمود احمدی نژاد بود که با نشستن بر رأس قوای مجریه تمامی دستاوردهای هشت سال دولت اصلاحات را مورد آسیب جدی قرار داد و به دلیل بی تدبیری و افراط گیری علاوه بر ارائه کارنامه سیاه و تاریک در داخل و افزایش نابسامانی های عدیده اقتصادی اجتماعی ، سیاسی و فرهنگی، زمینه تهدیدهای خارجی و در نهایت تحریم های جهانی را نیز برای کشور فراهم آورد. دولت محمود احمدی نژاد سامانه و شیرازه اداره کشور را چنان دچار آسیب و خطر جدی نمود که حتی شاید در طول حداقل یک صد سال اخیر کیان سرزمینی و منافع ملی اینگونه در معرض تهدید جدی قرار نگرفته بود. متأسفانه دولت مهرورز با سوء مدیریت در همه حوزه ها خصوصاً در عرصه دیپلماسی جهانی و تعامل با جهان کارنامه سیاه ؛ عملکرد مربوط به حوزه داخل در زمینه های متعدد اشتغال، جذب سرمایه خارجی، افزایش نقدینگی ، تورم لجام گسیخته .... شعارزدگی منوط و سوء استفاده از انگارها و باورهای دینی و مذهبی مردم عرصه را پیش از گذشته برای قاطبه مردم تنگ نمود.؛ متأسفانه حمایت های ناموجه و پرسش برانگیز، جلوس دوباره ایشان بر مستند قوه مجریه در دولت دهم علیرغم بسیاری از حرف و حدیث های پیدا و پنهان، نقطه ابهام بزرگی ست که باید قضاوت و داوری را به تاریخ سپرد قضاوتی که پیش از هر چیزی این پرسش را در اذهان متبادر خواهد نمود که چگونه شد اصیل ترین نیروهای معتقد به نظام و انقلاب و آرمان های شهدا و خط امام در پای احمدی نژاد ذبح سیاسی و تاریخی شد؟


  • دیدگاهی برای این نوشته ثبت نشده است.
  • افزودن دیدگاه


JahanEghtesadNewsPaper

جستجو


  |