جمعه 31 فروردین، 1403

کدخبر: 152952 19:17 1400/06/14
از «تکنوکرات علم زده» تا «ابداع‌کننده تکنیک»

از «تکنوکرات علم زده» تا «ابداع‌کننده تکنیک»

دسته‌بندی: بدون دسته‌بندی
از «تکنوکرات علم زده» تا «ابداع‌کننده تکنیک»

از «تکنوکرات علم زده» تا «ابداع‌کننده تکنیک»

دسته‌بندی: بدون دسته‌بندی

رضا طبیب زاده-کارشناس اقتصادی

دو قرن گذشته مصادف است با تغییرات شگرف شروع بسط و گسترش تکنولوژی با اختراع ماشین بخار توسط جیمز وات انگلیسی از یک طرف و ورود فعالانه کشورهای اروپایی به عنوان طلایه‌داران دستیابی به دوران جدید صنعت به جهت بسط و توسعه کشورهای خود و بالاخره ورود و نیاز به تصاحب منابع و ذخایر کشورهای جهان سوم می باشد . آیا این نگاه که «فن‌سالاری» کلید تمام توفیق‌های کشورهای بزرگ صنعتی جهان بوده است و این گردش اقتصاد در دست این کشورها زمینه‌ساز برای ورود آنها به سایر حوزه‌های مهم در جهان، شامل مسائل سیاسی، فرهنگی و امنیتی است؟ در این نوشتار، نگارنده درنظر دارد که دیدگاه های خود را با خوانندگان محترم این مقاله به اشتراک بگذارد .

نگارنده از دیرباز و از دوران جوانی با ورود به حرفه مهندسی کنجکاوانه در این مسیر تعمق نموده که به کدامین علت ایران ما از کشورهای صنعتی اروپایی عقب است؟ در این حوزه تمرکزم بیشتر بر روی کشور بریتانیای کبیر با توجه به نقش ناسالم و استعمارگرانه این دولت در ایران بود. در اوائل دهه 70 از فضای سیاسی-اجتماعی ایران آن زمان به انگلستان رفتم. از همان لحظه ورود تا حال این تفکر با نگارنده بوده است که نقش فن‌آوری در آینده کشور من چگونه است؟ در این 50 سال دیدم که فن‌سالاری یا همان دستیابی و داشتن تکنولوژی روز دنیا می‌تواند توفیق کشورهای جهان را در زمینه‌های مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و امنیتی، محیط زیست‌، گسترش علم و تحقیق در دانشگاه‌ها را تضمین کند و ماندگار نماید؛ چه با فن‌سالاری امکان تولید و خلق پول و سرمایه هم در تولید کیفیت داخلی و هم صدور و بکارگیری آن با دلائل مختلف اقصی نقاط دنیا برای کشور فن‌سالار میسر شود.

در این موارد شاید انگلستان سابقه کهن‌تر از سایر کشورهای اروپایی داشته باشد. مراد نگارنده نگهداری سیستم‌های مغزافزاری و نرم‌افزاری است و البته منتج آن دستیابی به سخت‌افزارها نیز خودبه‌خود می‌باشد. البته باید قبول نمود در یک قرن اخیر، انگلستان از نظر تکنولوژی از آمریکای شمالی، آلمان، ژاپن و خصوصا ظهور غول سرمایه‌داری اخیر چین که در رده پایین‌تر قرار دارد .

کشورهای تحت‌الحمایه بریتانیا بالاخص کشورهای مسلمان و به طور شاخص کشورهای مالزی و اندونزی بسیار نزدیک به ما در 100 سال گذشته با سیستم و نظامات انگلیسی پا به فضای فن‌سالاری گذاشتند این کشورها با با حفظ اعتقادات مذهبی و شرایط منطقه‌ای و اجتماعی خود هم اکنون در مسیر پیشرفت و ترقی در اقتصاد، علم و تکنولوژی هستند. در این حوزه جا دارد اشاره به کشور هندوستان با شرایط جغرافیایی خاص خود و بصورت کاملا مستقیم تحت‌الحمایه بودن بریتانیای کبیر و همچنین کشور چین با چنین خصوصیاتی و زیر سلطه بریتانیای کبیر نام می‌برم که قدم به شرایط فن‌سالاری و ورود به اقتصاد نوین جهانی گذاشتند و به عنوان ابرقدرت‌های قرن حاضر و آینده سربرآورده‌اند .

فن‌سالاری یا تکنوکراسی  (Technocracy) در اصطلاح به حکومت تکنولوژی اطلاق شده ‌است که در آن نظام سیاسی، اقتصادی و اجتماعی باید به وسیله صاحبان فن اداره شود. به دیگر سخن فن‌سالاری به مفهوم هواداری از رهبری ارباب فن است که بر ماشینیسم و دانش فنی و مهارت‌های فناورانه تکیه دارد و همان‌ها یعنی مهندسان، دانشمندان و تکنوکرات‌ها باید فعالیت‌های اقتصادی و سیاسی را رهبری کنند. اما در صنعت بیشتر به مفهوم تفکری است که تنها راه دستیابی به فناوری به کشورها را، انتقال فناوری از غرب یا شراکت (سرمایه‌گذاری مشترک) با شرکت‌های غربی صاحب تکنولوژی می‌داند.

نهضتی بنام فن‌سالاری در سال ۱۹۳۲ در آمریکا به وجود آمد که مرکز آن در دانشگاه کلمبیا بود. در بحبوحه بحران بزرگ اقتصادی آمریکا که اقتصاددانان و سیاست‌مداران از غلبه بر آن عاجز بودند گمان می‌رفت که شاید مهندسان و فن‌سالاران قادر به مهار آن باشند. در واقع این نهضت واکنش رکود بزرگ در آن زمان بود. از آن پس حکومت ارباب فن هوادار چندانی نیافت و این عقیده رایج شد که مغزها و دست‌های تکنوکرات‌ها هر اندازه که خوب چرخ‌های فناوری جدید را بچرخاند دلیل آن نیست که بتواند چرخ‌های حکومت را هم به خوبی به گردش در آورند؟ به ویژه که در عصر ما فناوری خود به سبب داشتن عارضه‌های منفی مورد انتقاد و نکوهش برخی از متفکران اجتماعی قرار گرفته‌است.

اصطلاح تکنوکراسی یا فن‌سالاری در سال ۱۹۱۹ توسط ویلیام هنری اسمیت، آمریکایی، ساخته شد و با ساخت آن پیشنهاد «حکومت فن‌کاران» را نیز ارائه نمود. هواداران فن‌سالاری پس از جنگ جهانی اول به مطالعه وضع اقتصادی ایالات متحده آمریکا پرداختند و یکی از ایشان به نام هووراد اسکات با نوشتن کتاب «مهندسان و سیستم قیمت» اصطلاح تکنوکراسی را رواج داد. اسکات بر آن باور بود که سیستم اقتصاد کنونی، که براساس سیستم قیمتها قرار دارد، ناکارا و قدیمی است، زیرا با سیستم قیمت‌ها، جامعه هر چه بیش‌تر وام‌دار می‌شود و در نتیجه قدرت خرید از پیشرفتهای فنی واپس می‌ماند و این واپس ماندگی نتایج بالایی برای قیمتها و ثبات اجتماعی به بار می آورد. از اینرو به نظر می‌رسد باید روش سنجش تازه‌ای برای ارزش در کار دیده شود که اساس آن قوانین ثابت فیزیکی باشد. این واحد به نظر او «انرژی تولید» است. در این صورت حکومت به دست فن شناسان خواهد افتاد. این اصطلاح در دهه ۱۹۶۰ در فرانسه نیز گسترش یافت و فرانسویان آن را ادامه نظریات فیلسوف فرانسوی سن-سیمون می‌دانستند.

تکنوکرات یا فن سالار به فردی گفته می‌شود که اهرم فرماندهی موثر بر مکانیسم قدرت را در دست دارد. به معنای وسیع‌تر، چه در قلمرو عمومی و چه در زمینۀ اقتصاد خصوصی، اگر بخواهد، می‌تواند بدون توجه به قواعد سلسله مراتب برای رسیدن به هدف دوگانۀ استقلال و مسولیت به قصد مشارکت در اعمال قدرت و بر اثر دخالت خود جریان رویدادها را نه فقط در بخش خود، بلکه افزون بر آن از دید کلی و وسیع تعیین کند و ارادۀ خود را بر ان استوار نماید.

به طور کلی مجموعۀ ویژگی‌های یک فرد تکنوکرات و شخص فن‌سالار را (نه محدود به آنها)، این‌گونه می‌توان بیان نمود:

1. هوادار تکنوکراسی، کارشناس فنی و کسی است که سلطه مدیریت را اعمال می‌کند؛

2. تکنوکرات کسی است که تلاش میکند اهرم فرماندهی مؤثر بر مکانیسم قدرت را در دست بگیرد؛

3. یک شخص فن‌سالار، عضو حکومت یا کارمند عالی‌مرتبه‌ای است که مأموریت حکومتی و اداری خود را منحصراً بر اساس مطالعۀ تئوری‌های اقتصادی انجام می‌دهد و به عوامل انسانی توجه کافی ندارد و تنها به تخصص  و لو به صورت ماشینی آن توجه دارد.

بسیاری از جامعه شناسان معتقدند که در جامعه‌های پیشرفته صنعتی که هر چه نقش کارشناسان قوی‌تر شده است، ولی شک دارد که حکومت اهل فن بتواند کلا جانشین نظم سیاسی شود. دستاورد متخصصان برای نظم اداری و دولتی، تأکید بسیار شدید برای یافتن و استفاده از مؤثرترین روش‌ها برای تحقق اهداف دولتی و اداری است. در بسیاری از موارد که به شرط مؤثر بودن روش‌ها و ابزارها، تأکید بیش از حد شده است با رعایت شرط دموکراسی و سازمان‌دهی و عملکرد با نگاه به تکنوکرات در تعارض است.

بعد از بحران اقتصادی در جهان، حکومت ارباب فن، هوادار چندانی نیافت و این عقیده رایج شد که مغزها و دست‌های تکنوکرات‌ها هر اندازه که چرخ‌های تکنولوژی جدید را خوب بچرخاند دلیل آن نیست که بتواند چرخ‌های حکومت را هم به خوبی به گردش در آورد؛ به ویژه که در عصر ما تکنولوژی خود به سبب داشتن عارضه‌های منفی مورد انتقاد و نکوهش برخی از متفکران اجتماعی قرار گرفته است و موضوع غلبه اتوماسیون بر جهان یک عارضه جدی خواهد بود. برهمین اساس لوئیس ممفورد در «اسطوره ماشین» می‌نویسد: «بشریت برای آنکه واقعاً نجات پیدا کند باید آن اهمیتی را که در حال حاضر برای ماشین‌ها و مغزهای الکترونیکی قائل است برای شخصیت آدمی به عنوان عالی ترین تجلی زندگی نیز به طریق اولی قایل شود.»

تکنوکرات‌ها متخصصینی هستند که با اتکاء بر توانایی‌های خود در مدیریت‌های صنعتی، بر تصمیم‌گیری‌های سیاسی و رفتار دولت‌ها اثرگذارند. آسیب‌های مربوط به تکنوکرات‌ها مربوط به ارتقای سطح آنها در مقام سیاستگذاران است. بر همین اساس «آلوین ام واین برگر» می‌گوید: «تکنوکرات‌ها می‌توانند سؤالاتی مهم را مطرح کنند ولی پاسخ به آن سؤالات بر عهدۀ آنها نیست. بنابراین اعطای حق سیاستگذاری عمومی به تکنو کرات‌ها مسئله ساز می‌شود.»

برناردکریک در کتابی تحت عنوان «در دفاع از سیاست» آورده است: «تکنو کراسی به عنوان یک سبک فکری و یک مرام اجتماعی بر این باور است که همه مسایل مهم تمدن انسانی، مسائلی فنی است که پاداش موجود و با دانش سریع الوصول قابل حل می‌باشد. در این دیدگاه، سیاست قابل تقلیل به یک علم است که در آن تصمیمات سیاسی باید محصولات آزمایش‌ها و استدلال‌های علمی و کاملاً مستقل از تمایلات و عواطف انسانی باشد. جهان‌نگری تکنوکراتیک به گونه‌ای ناخودآگاه مبنی بر قائل شدن به ماهیت فنی برای همه مشکلات و مسائل است. از نظر تفکر تکنولوژیک مدیریت امور را همواره می‌توان از سیاست جدا کرد و البته هنگامی که چنین شد دیگر کاری باقی نمی‌ماند که مدیران تکنوکرات بهتر از سیاستمداران انجام ندهند.

این دیدگاه خدمتکاری است که نه تنها می‌خواهد با اربابان خود برابر شود، بلکه احتمالاً مایل است او را به کناری زند و خود ارباب شود. بنابراین یک مدیر اجرایی تکنوکرات، دغدغه‌های سیاستمداران را کمتر به رسمیت می‌شناسد و آنان را به ناآگاهی، کندی، و نظریه‌پردازی کسالت‌آور متهم می‌نماید.

در نتیجه تکنوکراسی ارتباط بسیار نزدیکی با علم زدگی دارد. مدیریت بر اشیاء مقدم بر مدیریت بر انسانهاست و فرد تکنوکرات تصور می‌کند بهتر از بقیه، نیاز‌ها را می‌فهمد و این اعتقاد به خویش در فرد تکنوکرات مخرب می‌باشد. بنابراین مجموعه این عوامل باعث ظهور ناکامی‌هایی در این نظریه گشته است که میزان نفوذ آن را به شدت کاهش داده است و از اعتبار آن کاسته است.

*نتیجه‌گیری :

تجربه چند قرن اخیر در جهان نشان داده است که فن‌سالاران در جهان سرمایه داری غرب با تمرکز قدرت در دست خود به کنترل و هدایت جهان با دیدگاه خود اقدام نمودند و برای دستیابی بیشتر به مطامع خود رقابت‌های بسیار خشن غیرقابل قبولی را در کنترل مردم جهان و منابع آنها بکار گرفته‌اند. از اواخر قرن 19 سیستم سوسیالیستی-مارکسیستی از نوع کمونیستی پا به عرصه جهان گذاشت و در مسیر کنترل سیستم سرمایه‌گذاری بلوک غرب و بلوک شرق را پایه گذاری نهاد و جهان شاهد درگیری‌های این دو بلوک و ریخته شدن خون میلیون‌ها نفر در پی تضادهای آنها گردید و در این ارتباط این دو بلوک برای موفقیت و سلطه بیشتر خود در جهان دست به ساخت سلاح‌های غیرمتعادل کشتار جمعی همچون انبارکردن موشک‌های اتمی قاره پیما زده و در رفتن به کرات دیگر از یکدیگر سبقت گرفتند. پایه و اساس جنگ اول و دوم جهانی را در همین زیاده‌خواهی‌های جهان سرمایه‌داری می‌توان جستجو کرد. در این ارتباط امروز از دل کمونیسم کشورهای جدیدالولاده روسی و کمونیسم چینی بر تعداد رقبای بلوک غرب اضافه شده و این دو نیز در معادلات سیاسی، اقتصادی و نظامی کشورها در حال عقب زدن رقبای غربی هستند و متاسفانه جامعه جهانی در بین واکنش‌های این گروه‌ها خواسته یا ناخواسته قرار گرفته‌اند.

 ولی آنچه که بدیهی است هرکسی بایستی گلیم خود را از آب بیرون بکشد. کشورهایی می‌توانند به حیات خود در آشفته بازار ادامه دهند که به دنبال ایجاد بسط تکنولوژی در کشور خود هم به منظور پاسخگویی به نیازهای داخلی و هم پاسخگویی به زیاده‌خواهی منطقه‌ای کشورهای بزرگ در تثبیت جایگاه خود و بصورت مسالمت‌آمیز و بالاخره انتقال تکنولوژی به کشورهای دنیا باشند و در توفیق و رسیدن به این خواسته برتری دانشگاه‌ها، نوآوری علمی با توجه به شرایط روز جهانی در اولویت اول کشور ما قرار داد. ما باید ابداع کننده تکنیک باشیم. ما باید اختراع نماییم در غیراین صورت در جهات مختلف چه منطقه‌ای و چه خارج از منطقه بر ما فشار می‌آوردند و آینده ایران و فرزندانمان را به مخاطره می‌اندازند و نمی‌گذارند آب خوش از دهان ملت ما پایین رود . دانشمندان و مهندسان در این مسیر پیش قدم هستند . باید شرایطی به وجود آوریم که دانشمندان ایرانی خارج شده از کشور در این چند دهه به ایران بازگردند و خود را در اختیار آبادانی ایران عزیز قرار دهند. ما می‌توانیم؛ تردیدی دراین مورد نیست. شرایط را باید دولت‌ها به وجود آورند. ما باید با جهان تعامل نماییم تا موفق شویم.



  • دیدگاهی برای این نوشته ثبت نشده است.
  • افزودن دیدگاه


JahanEghtesadNewsPaper

جستجو


  |