دکتر حسن محمودی اصل- انتخابات آمریکا در نوزده آبان به عنوان مهمترین رویداد ماههای اخیر اقتصاد جهانی را تحتتأثیر قرار داده است. آمریکا به مدد نفوذ سیاسی، امنیتی و نظامی به عنوان تأثیرگذارترین کشور در حوزه اقتصادی مطرح است این تأثیرگذاری حدود ۲۵درصد ارزیابی شده است اما به کمک ابزار دلار، گاه این تأثیرگذاری بیشتر هم میشود . علیرغم تلاشهای مختلف همچون تشکیل اتحادیه اروپا و ایجاد تشکل کشورهای عضو بریکس، همچنان دلار بدون پشتوانه اقتصادی با بدهی تریلیون دلاری آمریکا، تأثیرگذارترین اقتصاد را آمریکا معرفی میکند و کاغذ کم پشتوانه دلار همچنان استثمار میکند.
در یک سوی انتخابات آمریکا کلینتون دمکرات با سوابق سیاسی مشخص قرار دارد. به گونهای که پیشبینی میشود ادامه دهندهی سیاستهای باراک اوبامای معتدل و تنشگریز باشد چراکه اوباما در موضوعات مربوط به عراق، افغانستان و سوریه، بیشتر سیاستهای میانجیگرانهای به خود گرفت و نسبت به دولتهای جمهوریخواه در مورد مسایل منطقهای میانهروتر برخورد کرده است، در سوی دیگر رقابت، ترامپ ثروتمند و بدون تجربه سیاسی با روحیه تهاجمی و ریسکپذیر به عنوان نامزد جمهوریخواهان در عرصه رقابت حاضر است. ترامپ با انبوهی از اتهامات جنسی و فرار مالیاتی در مقابل کلینتون با اتهام ایمیلهای شخصی و بیبندوباریهای همسر، فاصلهی خود را به حداقل رسانده است و این همان چیزی است که اقتصاد جهانی را دچار اضطراب کرده است. نزدیکی آراء دو رقیب بر اساس آخرین نظرسنجیها نشان میدهد که احتمال پیروزی ترامپ نیز وجود دارد. بنابراین بطور طبیعی بازارهای جهانی نسبت به روی کار آمدن یک رئیس جمهور ناآشنا به سیاست و بدون کارنامه، عکسالعمل نشان داده و سیر نزولی برخود گرفتند. بر این اساس بورس نزدک و اساندپی آمریکا و استاکس اروپا افت محسوسی را تجربه کردند. علاوه براین، اقتصاد جهانی از رییس جمهور شدن یک تندروی جمهوریخواه با ریسکپذیری بالا هراسان است و حتی سوابق فعالیتهای اقتصادی او را نیز ملاحظه نمیکند. در صورت ریاست جمهوری کلینتون، حزب حاکم دموکرات دوباره با سیاستهای مشخص ادامه کار خواهد داد و ثبات در رفتار و تصمیمات دولت آمریکا را شاهد خواهیم بود.
اگر انتخابات آمریکا و تأثیرات اقتصادی آن را با انتخابات کشورمان مقایسه کنیم میتوانیم شباهتهایی را هم پیدا کنیم. مناظرههای کلینتون و ترامپ اخلاق و دموکراسی را همزمان زیر سوال برد اما از جهت عکسالعملهای اقتصادی بازارها شاهد شباهتهای بسیاری هستیم و این نشان از رفتار یکسان اقتصاد از روی کارآمدن افراد ناآشنا، پر ریسک و غیر قابل پیشبینی برای اقتصاد است. عدهای ترامپ را احمدی نژاد آمریکایی میدانند و رویکردهای پوپولیسی هردو را یکسان میدانند. میتوان گفت شباهت اصلی را باید در تأثیرپذیری اقتصاد و بازارها از چنین اشخاصی باید جستجو کرد. زمانی که اقای احمدی نژاد در انتخابات ۸۴ برنده شد در فردای آن روز در بورس تهران صفهای فروش سنگین و چند ماهه را شاهد بودیم و به عبارتی اقتصاد در شوک بزرگی فرو رفت و عدم پیشبینی روی کار آمدن فردی نهچندان شناخته شده و ناپخته سیاسی، به مدت زیادی، سرگیجه اقتصادی را به بار آورد. البته در صورت پیروزی ترامپ، سرگیجه اقتصادی کمتر خواهد بود چرا که ترامپ کاندیدای یک حزب با سابقه و با تشکیلات منسجم است و نیروی کارآمد و همفکر معمولا در چنین احزابی شناسایی شده و توجیه شدهاند اما وقتی احمدینژاد سکان اداره دولت را در دست گرفت هم برخود شوک وارد کرد و هم بر اقتصاد. چرا که از معدود اتفاقاتی بود که در کشورمان رخ داد.
مشکلات اصلی در شرایط نبود احزاب بعد از پیروزی در انتخابات روی میدهد. به دلیل عدم وجود تشکیلات، نیروهای پخته و توانمند در سطح ملی، در چنین شرایطی حلقههای اول و دوم کاندیدای پیروزکه (بسیار محدود و باکارآیی پایین هستند) مورد استفاده قرار میگیرد و کمتر افراد توانمند احزاب دیگر و یا مستقلین استفاده میشود. انتصاب وزرا و مدیران بیسابقه و کمسابقه در دوره احمدی نژاد لطمات زیادی به کشور وارد کرد و شاهکار آن حضور یک قاضی در رأس سکانداری تأمین اجتماعی بهعنوان بزرگترین مجموعه اقتصادی کشور با چند صد هزار میلیارد سرمایه بود. که تبعات سنگین این بیتدبیری هنوز هم برطرف نشده است.
با این اوصاف بحران اقتصادی حاصل از حضور یک گمنام پرریسک به جهت وجود حزب و تشکیلات در آمریکا کمتر خواهد بود اما به دلیل سیاستهای تهاجمی و خودخواهانهتر جمهوری خواهان احتمال واکنش منفی بازارها و افزایش قیمت طلا و نفت وافت ارزش دلار وجود دارد.
روسیه ظاهرا به ریاست جمهوری ترامپ بیشتر روی خوش نشان داده است. از سوی دیگر مواضع ضدعربستانی و قطری ترامپ و متهم کردن بنیاد کلینتون به دریافت کمکهای مالی از منبع مشترک با داعش نیز قابل تامل است. اما به نظر میرسد، این اظهارات بیشتر تبلیغاتی باشد و در صورت صحت آن و پیروزی ترامپ زیاد امیدوارکننده نباشد چرا که پیشبینی میشود که در میدان عمل ترامپ نیز با اعراب و اسراییل همسو شود چرا که وی زبان پول را بیشتر میفهمد و لابی قدرتمند اسراییل وی را در مسیر ترسیمی صهیونیستها قرار دهد.
اقتصاد جهان و ایران بیشک به پیروزی کلینتون روی خوش نشان خواهد داد. برجام با ادامه حاکمیت دموکراتها توان اجرایی بیشتری خواهد گرفت و چالشهای جهان با رویکرد قبلی و با ثباتتر، قابلیت کنترل به خود خواهند گرفت. ولی در هر صورت، چالش تاریخی ایران و آمریکا به این راحتی کاهش نخواهد یافت و خوی استکباری و قلدرمآبانه آمریکا همچنان ادامه خواهد یافت. مدیریت حرکات دشمنان ازجمله آمریکا و اسراییل از طریق دیپلماسی جهانی و منطقهای و ایفای نقش تأثیرگذار در کنترل بحرانهای منطقهای، اقتصاد کشور را قدرتمندتر خواهد کرد.