ماجراي هيأت رئيسه اتحاديه صنف چاپخانه داران تهران، به سريالي مملواز اتفاقات عجيب و کلکسيون تخلفات مکرر شدهاست، در حالي که مراجع نظارتي و قانوني متعدد حکم به رسيدگي و تعيين تکليف اين پرونده دادهاند، اما همچنان جرياني مانع از اجرايي قانون شدهاست.
به گزارش خبرنگار جهان اقتصاد، دو تابعيتي بودن يکي از اعضاي منتخب هيأت رئيسه موجب شده تا حضور وي با مخالفت برخي دستگاههاي دولتي و نهادهاي حاکميتي همراه شود، اما همچنان مقاومتهايي مانع از حذف وي و آغاز فعاليت هيأت رئيسه جديد اين اتحاديه ميشود.
احمد ابوالحسني جانباز و آزاده هشت سال دفاع مقدس و از منتخبين هيأت رئيسه اتحاديه چاپخانهداران در نامهاي سرگشاده خطاب به مقام معظم رهبري، آنچه در 15 ماه گذشته بر سر اين اتحاديه آمده و آسيبهايي که متوجه صنف شده است را تشريح کرد.
در اين اندوهنامه چنين آمده است؛ قصد داشتم از بيمهريها شکواييه تقديم کنم، اما ديدم شکايت نوشتن کار کوفيان است نه کربلاييها، پس به جاي گله و شکايت، حرف دل ميگويم، از بيعت دوباره با امام و رهبر و انقلاب.
آقاجان من از تبار همانها هستم که شما و امام راحلمان لقب شيربچههاي انقلاب به ما عنايت فرموديد.
15 ساله بودم که به نداي "هل من ناصر ينصرني" لبيک گفتم، افسوس که از غافله عاشقان جا ماندم و سهمم به جاي پرواز شد اسارت و يادگاريهاي حزب بعث که دردشان در برابر زخمهايي که امروز بر دلم نشسته حقير و ناچيز است.
آقا جان، آن اوايل که دل نگران نفوذيها بوديد، هرچند باورش برايم سخت بود، اما حکم، حکم تکليف بود، ايمان به درايت و رهبري شما، حجت را تمام کرده بود و بايد هر روزنهاي که ممکن بود به راه نفوذ تبديل شود را ميبستيم.
رداي رياست در اتحاديه ليتوگراف را به دوستان واگذار کردم و براي انتخابات هيات رئيسه اتحاديه چاپخانهداران تهران نامزد شدم، چراکه دغدغه شما دل نگرانم کردهبود.
انتخابات که برگزار شد، توصيهها و دلنگرانيهاي شما چون عصاي موسي (ع)، رودخانه تزوير و دورنگي شکافت و پردهها فرو ريخت،، جربان نفوذ را که شما در خشت خام ديده بوديد، در آيينه اتفاقات 15 ماه گذشته اين اتحاديه مشاهده کردم.
آقاجان، مطالبه ناحقي نداشته و ندارم و نه از بابت يادگاري تازيانههاي دوران اسارت و نه آنچه پشت خاکريزهاي عشق به ايران و اسلام جا گذاشتهام، سهمي نخواستهام.
آنجا که ديدم تکليف فرموديد مانع جريان نفوذ شويد، حسب وظيفه يک کهنه سرباز، به حمايت از آنها که سايه پرچم شيطان بزرگ را به سرافرازي پرچم سه رنگ عشق، ايران عزيزمان ترجيح دادهاند، معترض شدم.
اما هر چه بيشتر فرياد زدم"هيهات من الذله" بيشتر باور کردم که نه در شعب ابيطالب و جمع کفار که در کوفه ميان مسلمان نماهاي منفعت طلب گرفتار آمدهايم.
آقاجان، امروز هم اگر دست به قلم شدهام تا درد دل با شما بگويم نه به نيت جاهطلبي و مديريت يک اتحاديه صنفي است، بلکه از شرمندگي در برابر خون برادرانم است که به عشق اسلام و انقلاب و براي حفظ ناموس مام وطن چنان عاشقانه پر کشيدند که هيچ سيمرغي را توان چنين پرواز جاودانهاي نيست.
آقاجان، 15 ماه است، که جريان نفوذ چنان ديواري مستحکم ايستادگي کرده تا فرد دو تابعيتي که نهادهاي ناظر صلاحيتش براي اداره اتحاديه صنف چاپخانهداران تهران را رد کردهاند را حفظ کند.
امروز وظيفه دانستم، تکرار مکرر کوفيان را با شما در ميان بگذارم تا رهنمودهاي راهگشاي شما، درب خيبرآقايون را از جا در بياورد و بار ديگر کوفيان دوران رو سياه شوند.
آقا جان، گروهي خائن در لباس خادم، با سو استفاده از جايگاه حقوقي خود توانستند 15 ماه حق و حقوق يک اتحاديه فرهنگي را ضايع و در بلاتکليفي، جايگاه و اعتبار آن را تخريب نمايند که درخواست برخورد دارم تا دست ناپاکان از حريم خانواده بزرگ، محترم و مخلص اصناف، همانها که بازوان ستبر انقلاب بودند و هستند پاک شود.
درد دلها از سر ناچاري تحرير نکردم، چراکه با ياران اندک و عاشق، نه 15 ماه که لازم باشد 15 سال ايستادگي خواهيم کرد، نوشتم تا آنها که از ترس جان يا طمع مال به دشمن سرسپردهاند، بدانند و آگاه باشند که بيشه ايران هيچ زمان از شيربچههاي عاشق ايران، اسلام و انقلاب خالي نميماند.
-
دیدگاهی برای این نوشته ثبت نشده است.
-
افزودن دیدگاه