علی ساکت، دکتری زمین شناسی مهندسی گرایش مخاطرات طبیعی و مدرس حوزه بحران- فعالیت سامانه بارشی مونسون که در تابستان هر سال بخشهای جنوبی کشور هند و پاکستان را دربرمیگرفت اینبار با عبور از بخش های جنوبی ایران و توزیع نامنظم آن در دیگر قسمت های کشور منجر به ایجاد خساراتی عظیم در زمانی گردید که شاید کمتر کسی انتظار آن را داشت؛ چه متخصصین و چه سازمانهای امدادرسان و حتی دولت! با این حال با تمام خسارات به بار آمده، این سیلاب نیز مانند سیلابهای گذشته آموخته هایی را به همراه داشت که باوجود ذکر برخی از این درس آموختهها در حوادث قبل، رخداد این سانحه منجر به طرح درسهای جدید و یا تاکید بیشتر بر بحث هایی گردید که در گذشته توجه کمتری به آنها شده بود. براین اساس نوشتار حاضر به بررسی درس آموخته های این سیلاب اختصاص داده شده تا با مرور موارد ذکر شده خلاء های قابل طرح در این خصوص از جنبه های مختلف مورد تحلیل و واکاوی قرار گیرد. درس آموخته های این سیلاب را میتوان در دو محور اصلی آموزه ها برای مردم و حاکمیت تفکیک نمود:
الف- درس آموخته های سیلاب اخیر درخصوص عملکرد مردم
- عدم آموزش کافی و موثر در حوزه درک واقعی خطر از جمله مواردی است که در کشورهای توسعه نیافته یا در حال توسعه مانند ایران به افزایش تلفات انسانی در این زمینه منجر میگردد. عدم شناخت درست ابعاد مخاطره و میزان ریسک ناشی از هر مخاطره باعث میشود عموم افراد، عکس العمل درستی در زمان مواجهه با سوانح از خود نشان ندهند چراکه از قدرت واقعی و گاها پنهان این سوانح اطلاع کافی ندارند. به زبانی ساده تر و قابل درک میتوان گفت: تا زمانی که ما از در معرض قرارگیری در برابر سوانح طبیعی به اندازه وارد شدن با اختیار در آتش نهراسیم، این سوانح هستند که اثر ویرانگر خود را در ابعاد مختلف بر ما تحمیل خواهند کرد.
عدم توجه به اخطارهای هواشناسی و دیگر سازمانهای متصدی در سطح استان توسط مردم از معضلاتی است که در سیلابهای گذشته و همچنین در سیلاب اخیر بویژه در استان فارس و چند استان دیگر منجر به از دست دادن دهها نفر از هموطنان ما گردید. یکی از دلایل مهم افزایش تلفات جانی بهصورت بیان شده در این بخش، همزمانی رخداد سیلاب با روزهایی بود که بهدلیل گرمای شدید هوا در بخشهایی از کشور مردم طبق عادت گذشته مجاورت رودخانه ها را به عنوان مناطقی با هوای مطبوعتر برای استراحت و تفریح انتخاب کردند. ضمن اینکه عدم تجربه سیلابی با این وسعت در این مناطق از ایران در فصل تابستان یکی از دلایل مهم عدم توجه به هشدارهای ارائه شده در این زمینه توسط مردم بود که در برخی از فیلمهای منتشر شده در فضای مجازی هم به طور مشخص حتی با وجود نزدیکی موج پیشرو سیلاب به افراد، شاهد کم توجهی آنها به این شرایط و در نهایت قرارگیری این افراد در معرض اثرات ناشی از سیلاب بودیم.
- علیرغم تجربه تلخ سیلابهای گذشته به دلیل بعد هیجانی حاکم بر رخداد سوانح طبیعی از لحاظ روانشناختی و از دیدگاه عموم مردم، تکرار نزدیک شدن افراد برای برداشت صحنه های حیرت انگیز از قدرت طغیان آب در مسیر جریان خود از جمله مواردی است که با وجود تلفات جانی متعدد در سالهای گذشته هنوز قربانی میگیرد که این معضل، لزوم فرهنگ سازی در این زمینه را ضرورت میبخشد. البته شوق برداشت این صحنه ها برای افراد جامعه به عنوان اولین و شاید تنها ثبتکنندگان محلی این وقایع و عدم حضور به موقع تصویربرداران حرفه ای و کارآزموده با رعایت تمهیدات مربوطه، شاید از مهمترین دلایل اقبال عمومی برای ضبط این لحظه ها هرچند با کیفیت پایین، همراه با هراس از در معرض قرارگیری افراد با مخاطره تهدید کننده و نهایتا عدم ثبت مناسب این سوانح به شکل صحیح باشد. این در حالی است که مناسبترین راهکار برای ثبت چنین وقایعی همانطور که در دنیا نیز رایج است، استفاده از پهباد و با کنترل از راه دور برای ثبت لحظه هایی گاها تکرار نشدنی از این وقایع در مناطق مختلف است که تهدیدی را نیز شامل حال ثبت کنندگان این صحنهها نخواهد نمود در حالیکه کیفیت و ابعاد دربرگیرنده در این نوع برداشت با امکانات فعلی در مقایسه با دیگر روشها، کمنظیر است.
- عدم آموزش و یادگیری درست افراد درخصوص مواجهه با مخاطرات طبیعی و غیرمترقبه و پاسخ هیجانی و گاها دور از تفکر درست افراد به دلیل عدم تجربه شرایط اضطراری و غیرقابل پیش بینی به شکل ایجاد شده، از جمله موارد مهمی است که تصمیمگیری در زمان کوتاه را بویژه برای افراد آموزش ندیده با مشکل مواجه مینماید که خروجی آن افزایش تلفات انسانی در این حوزه است. در اینجا و بار دیگر اهمیت فراوان بحث خود امدادی در زمان پاسخ به سوانح توسط افراد جامعه به عنوان یکی از مهمترین رویکردهای جامعه ایمن به شکلی مشخص قابل طرح است. رویکردی که در کشورهای توسعهیافته درگیر با مخاطرات از جمله ژاپن، ایالات متحده، نیوزلند و برخی از کشورهای اروپایی توسعه یافته بیش از هر عامل دیگری نسبت به گذشته به کاهش تلفات جانی ناشی از مخاطرات طبیعی منجر گردیده است. البته بخش عمده این رویکرد با وجود سطح نیاز و میزان مطالبه مردم، میبایست توسط حاکمیت برای افراد در سطوح مختلف با برنامه ریزی دقیق و فرهنگ سازی درست مهیا شود.
ب- درس آموختههای سیلاب اخیر در حوزه حاکمیت
- عدم وجود سیستم یکپارچه حاکمیتی در مدیریت بحران علیرغم تدوین قانون جدید در همین زمینه و عدم آگاهی از سطح واقعی بحران توسط مدیرانی که یا تجربه مشخص در حوزه بحران نداشته یا درک درستی از سطح احتمالی حوادث غیرمترقبه متنوع ندارند بارها مانند این بار به افزایش خسارات و گاها تلفات ناشی از سوانح طبیعی در ایران منجر گردیده است. تا زمانی که نهادهای حاکمیتی در سطح کشور و هر استان به درک درستی از خسارت بار بودن سوانح دست نیابند و ارائه رویکردهای مبتنی بر آمادگی موثر در برابر سوانح در این سطوح نهادینه نشود، انتظار کاهش بخش بزرگی از تلفات جانی و خسارات مالی در سوانح بیهوده است. در اینجا لازم به ذکر است که درک درست تمامی سطوح حاکمیت از سوانح به زیرساخت مهمی نیازمند است و آن روی آوردن به سیستم یکپارچه مدیریتی در تمامی ابعاد، در مدیریت سوانح است که نهادینه سازی واقعی رویکردهای مطرح شده جهانی از جمله تابآوری تا حدود زیادی به این امر کمک خواهد نمود.
- عدم استفاده موثر از متخصصان تصمیمساز به عنوان بخشی از کاستیهایی به شمار می رود که همواره در تمامی سوانح طبیعی با آن مواجه هستیم. بارها کارشناسان و متخصصین متعددی را پس از وقوع سوانح در رسانهها نظارهگر بوده ایم که تنها به ارائه گزارشی از سانحه اکتفا کرده اند و راهکاری برای کاهش تنش حاکم بر جامعه آسیب دیده و خسارات و تلفات احتمالی پیشرو، ارائه نداده اند و تنها در این مواقع حساس از رسانه به عنوان وسیله ای برای شناساندن بهتر خود برای هدفگذاریهای شخصی در آینده استفاده کرده اند. این درحالی است که یکی از وظایف دولت شناسایی کارشناسان خبره با قدرت تحلیل مبتنی بر ارائه راه حل موثر و تصمیم سازی به موقع است و البته این یک مساله مبنایی نیز دارد و آن اینکه، اکثر متخصصین ما برای حل مساله و تصمیم سازی تربیت نشده اند که از آن ها این انتظار را داشته باشیم. این مورد، مساله مهمی به شمار می آید که درصورت تصمیم گیری برای رفع اساسی آن باید از آموزش و پرورش شروع کنیم. با این وجود و در شرایط فعلی برای حل مقطعی این مشکل، تشکیل تیمهای تخصصی از کارشناسان واجد شرایط در حوزههای مرتبط در کنار سازمانهای امدادرسان میتواند تا حدودی به حل مساله در این بخش منجر شود.
- تربیت نیروهای تخصصی براساس اولویت مخاطرات عمده تهدیدکننده برای مناطق مختلف کشور در میان نیروهای امدادرسان محلی از جمله مواردی است که به عنوان نیاز اصلی سازمانهای امدادرسان در هر استان و حتی شهرستان می بایست مورد توجه خاص قرار بگیرد. متاسفانه بررسی تحلیلی از وضعیت کلی نیروهای امدادرسان در سراسر کشور حاکی از این نکته است که نیروهای محلی بدون آموزشهای تخصصی در زمینه مخاطرات عمده در استان و شهرستان محل خدمت خود به فعالیت مشغول هستند و برای تمامی سوانح رخ داده از نیروهای یکسان در سطوح فرماندهی و عملیات استفاده میشود که این خود میتواند به ناکارآمدی تیم امدادرسان منجر شود که خروجی این مورد به نتیجهای جز از دست دادن زمان طلایی در امدادرسانی، افزایش تلفات جانی و گاها خسارات مالی ناشی از سوانح علیرغم تمام زحمات و فداکاریهای تیم مستقر در منطقه منجر نخواهد شد.
- این سیلاب مانند حوادث گذشته بازهم نشان داد چقدر جای رویکردهای پیشگیرانه درخصوص مواجهه موثر با سوانح طبیعی خالی است و باز نشان داد هزینه های جبران خسارت چندصد برابر هزینه های مبتنی بر راهکارهای پیشگیرانه است. حال آنکه تا کی این چندصد برابر هزینه ها باید پرداخته شود تا به این نتیجه برسیم که از راهکارهای پیشگیرانه استفاده کنیم!؟ مشخص نیست.
- ممانعت از احداث و توسعه سکونتگاه، تاسیسات و مکانهایی با قابلیت تجمع افراد در مناطق کم ارتفاع و سیلگیر بویژه در مناطق پایین دست کوهستانی که عامل شیب به عنوان عاملی اثرگذارتر نسبت به نفوذپذیری آب جریان یافته از بالادست عمل میکند، از جمله مواردی است که به عنوان یک بحث مبنایی و بسیار مهم در تمامی مناطق سیلخیز جهان مورد توجه قرار گرفته و به عنوان یک اصل اساسی و مشخص برای پیشگیری از تلفات جانی و خسارات مالی مدنظر است؛ اما متاسفانه در ایران مانند آنچه در سیلاب اخیر و اثرات ناشی از آن در محدوده امامزاده داود و دیگر بخشهای محاصره شده در سیلاب توسط مناطق مرتفع در نواحی دیگری از کشور مشاهده کردیم، بیتوجهی به این مورد همچنان منجر به تلفات جانی و مصدومیتهای متعدد در کنار خسارات مالی می گردد.
- نکته آخر اینکه در حوزه اطلاع رسانی درخصوص سوانح تهدیدکننده سطوح ویژه ای از خطر به غیر از موارد تعریف شده به عنوان سطوح خطر معمول نیاز به تعریف دارد تا هم سازمانهای هشدار دهنده را با مشکل نحوه خبررسانی مواجه ننماید و هم اینکه سازمانهای متولی اقدام، به شکل درست و موثر از سطح خطر تهدید کننده مطلع گردند. مانند آنچه در کشورهایی مانند ژاپن اجرایی گردیده و بین سطوح ویژه خطر با شرایط معمول اطلاع رسانی خطر (به عنوان نمونه سطح قرمز، نارنجی و زرد اعلام شده توسط سازمان هواشناسی) تفاوت قائل شدهاند. این شکل از عملکرد میتواند تا حدود زیادی جهت گیری انگشت اتهام را از سازمانهای خدمات رسان، آن هم در زمانی که باید با تمرکز بیشتری به فعالیت خود ادامه دهند، بردارد.
و باز هم مانند قبل، این نوشتار به یک جمله تکراری ختم خواهد شد: «به امید کاهش تلفات جانی و خسارات مالی در سوانح طبیعی آینده در ایران».
-
دیدگاهی برای این نوشته ثبت نشده است.
-
افزودن دیدگاه