سجاد بهزادی-روزنامه نگار - به تازگي روایتي از جهانگیری، معاوناول رئيسجمهور از بدعهدی کشورهایي كه او آنها را دوست ایران ميداند در همراهي تحریمهای آمریکا منتشر شده است كه ميتواند درسي براي دولتهاي آينده در ايران باشد.
جهانگيري ميگويد:«ما از خون فرزندان خود برای برخی کشورها گذشتیم اما آنها ما را تنها گذاشتند.چین، هند و روسیه می گفتند منافع ملی مان اجازه نمیدهد علیه آمریکا اقدام کنیم.ما نمی توانستیم همسایگان و کشورهای دوست و نزدیکترین دولتها به خودمان را قانع کنیم که آقا این پولمان را بدهید، میگفتند نه نمیشه آمریکا اذیت میکند.»
«منافع ملي مان اجازه نميدهد عليه آمريكا اقدام كنيم.» اين حرف نهايي نزديك به تمام كشورهايي است كه جمهوري اسلامي فكر ميكند با آنها دوست است وحتي به قول جهانگيري «از خون فرزندان خود برای آن کشورها گذشتیم.»
عبارت خيلي كوتاه است اما ميتواند درس بزرگي براي دولتها در ايران و همچنين بازتعريف منافع ملی ما در حوزه بينالملل باشد.
همه ميدانيم روابط كشورها در جهان و نوع رويكرد آنها براساس منافع شان تعريف شده است ومنافع دولتها نيز براساس منافع ملتها تنظيم ميشود.
به عنوان مثال در مورد دو كشور چين و هند كه جهانگيري از آنها در سخنان خود نام برده است و انتظار نداشته اين دو كشور با تحريمهاي آمريكا عليه ايران همراهي كنند، قصه بسيار روشن است.
چين و هند، مسير توسعه و منافع ملي خود را سالها به گونهاي تنظيم كردهاند كه مهمترين اولويتشان رشد و توسعه اقتصادي است وهيچ عاملي نبايد ذرهاي براي اين رشد وتوسعه، نقش دستانداز داشته باشد.چينيها و هنديها در عرصه بينالملل سالهاست به گونهاي برنامهريزي ميكنند كه ثروتمند باشند، توليد و درآمد سرانه خود را بالا و بالاتر ببرند. كالاي خود را در تمام جهان صادر كنند و با توجه به جمعيت بالايي كه دارند نميخواهند فقير بمانند.به همين دليل در صنعت و آيتي و ارتباطات وسيع جهاني سرمايهگذاري گسترده كردهاند و طي سالهاي گذشته توانستهاند راههاي بسيار پرفراز و نشيبي را به شكل موفقيتآميز طي كنند.
معلوم نيست دولت و حاكميت در جمهوري اسلامي براساس كدام فرمول بينالمللي انتظار دارد كه اين دو كشور منافع ملي كشور خود را به خاطر همراهي با ايران و دهن كجي به امريكا به خطر بيندازند؟
ما در عرصه بينالمللي هنوز نياموختههاي زيادي داريم كه بايد بياموزيم.
برجام يك آزمون مهمي در اين ارتباط بود.هنوز پس از سالها اتفاق نظري یکسان در مورد برجام وجود ندارد كه آيا اين توافق مهم، تامين كننده منافع ملي بوده است يا خير؟ نمایندهای که سند برجام را در مجلس آتش زد اکنون میگوید در دولت جدید اجرائی میشود!
محمد جواد ظریف، وزیر خارجه در گزارش ۲۶۲ صفحهای که در قالب ۱۴ بخش تنظیم شده، گویی آخرین حرفهای خود را با مردم بیان کرده است. براساس گزارش وزارت خارجه ایران، این وزارتخانه در مورد برجام و ديگر منافع ملي، هشت سال «ناسزا شنیده، خون دل خورده و بر سر اتهامات ناروا دم برنیاورده.» آيا اينطوري ميخواهيم ديگر كشورها را بر سر منافع ملي خود همراهي كنيم واز آنها انتظار داشته باشيم از منافع ملي خود عبور كنند؟
به قول دكتر سريعالقلم تا زماني كه «هر ايراني براي خودش يك جزيره است و دستور كار خودش را دارد، در حالي كه در كشورهاي پيشرفته يك دستور كار جمعي وجود دارد و برنامههاي شخصي در حداقل است...» شما نميتوانيد منافع ملي خود را به صورت روشن در حوزه بينالملل تعريف و انتظار به همراهي ديگران داشته باشيد.
جهانگيري در بخش ديگري از اظهارات خود وقتي ميگويد «ما نتوانستيم همسایگان و کشورهای دوست و نزدیک ترین دولتها به خودمان را قانع کنیم که آقا این پول مان را بدهید. میگفتند نه نمیشه آمریکا اذیت میکند»؛ جهانگيري نامي از عراق نبرد اما اين كشور مي تواند مصداق حرف ايشان باشد.
زيرا كه ايشان با صراحت بيان كردند «ما از خون فرزندان خود برای برخی کشورها گذشتیم اما آنها مارا تنها گذاشتند.» بايد گفت عراق هم ياد گرفته است روابط خود را بر اساس منافع خود با آمريكا تنظيم كند و نه تنها پول ما را نميدهد، بلكه بعنوان مثال در جديد ترين رويكرد ملي خود مدعي است «ایران آب رودخانهها را قطع کرده است، شکایت میکنیم.»
چند وقت پيش محمد اشرف غني رئيس جمهور افغانستان نيز درحالي كه طالبان وضعيت قدرت را در آن كشور در هالهاي از ابهام فرو برده است، گفته بود كشورش ديگر نميخواهد «آب مفت به ایران بدهد.» و موضوع آب در برابر نفت را مطرح كرده بود.
همه اين اتفاقات نشان ميدهد كه چگونه كشورها از توسعه نيافتهها مانند افغانستان وعراق گرفته تا قدرتها مانند چين، هند و روسيه؛ منافع كشور خود را براساس منافع و اصول ثابت خود تنظيم ميكنند و در حوزههاي بينالمللي تلاش ميكنند جمعگرا باشند و تفاهم داشته باشند.
جمهوري اسلامي بايد بعد از ۴۰ سال اين موضوع را يك بار ديگر به خاطر منافع كشور خود در چارچوب شناخت واقعيتر از جهان بينالملل مرور كند و آن اينكه آيا غرب در سياست خارجي ايران محل اعتناء و بازي برد-برد هست يا خير؟
اگر نزديكي مقطعی ما با غرب وآمريكا در مواردي مانند برجام، تاكتيكي است و اساسا تضاد با غرب و نزديكي با شرق، ركن نظام جمهوري اسلامي است پس چرا حتي همان كشورهاي شرق و همسايه ها نيز طبق گفته معاون اول رئيس جمهور، ما را سر بزنگاه تنها ميگذارند؟
بنظر ميرسد راهي جز اين نیست كه نيازهايي كه از بستر اجتماعي وجامعه برميخيزد، مؤلفه تأثيرگذار برتر در اصول و سياستهاي كلان داخلي و بينالمللي جمهوري اسلامي باشد. از طرفي هم نميتوان نظام بينالملل را يك چارچوب مبتني بر «توطئه» دانست و بعد انتظار داشت با منافع ما همراهي شود. سخنان جهانگيري نشان داد كه ما امروز بيش از هر زمان ديگر نيازمند مرور ايدئولوژيهاي خود در نظام بينالملل هستيم.
-
دیدگاهی برای این نوشته ثبت نشده است.
-
افزودن دیدگاه