در گفتگوبا جهان اقتصاد بررسی شد: تورم و ارز در تعقیب هم؛ تعادل شکننده در اقتصاد
راضیه احمدوند
نوسانات دلار، اقتصاد ایران را در یک چرخه پرشتاب تورم گرفتار کرده است. بانک مرکزی تلاش میکند با سیاستهای محدود پولی، ثبات نسبی ایجاد کند، اما نقدینگی و انتظارات تورمی همچنان فشار سنگینی بر بازارها وارد میکند.
هزاران تومانی که دیروز ارزش داشت، امروز تحت فشار نوسان نرخ ارز، ارزش خود را از دست میدهد؛ این سادهترین تصویر از تحولات اقتصادی ایران است. افزایش نرخ دلار نه تنها واردات کالاهای اساسی و مواد اولیه تولید را گرانتر کرده، بلکه انتظارات تورمی را به اوج رسانده و فشار بر قدرت خرید مردم و هزینههای تولید را دوچندان کرده است.
بانک مرکزی در تلاش است با ابزارهای سیاست پولی، جلوی تشدید تورم را بگیرد. کنترل نقدینگی، مدیریت منابع ارزی و برنامهریزی برای جلوگیری از شوکهای ارزی، بخش مهمی از اقدامات این نهاد بوده است، اما محدودیتهای ساختاری اقتصاد ایران، فشارهای خارجی و رشد نقدینگی، راه سیاستگذار را دشوار کرده است.
کارشناسان هشدار میدهند که بدون هماهنگی سیاستهای مالی و ارزی و بدون مدیریت جدی انتظارات فعالان اقتصادی، نوسانات نرخ ارز میتواند به افزایش قیمتها و اختلال در زنجیره تولید منجر شود. تجربه نشان داده حتی تغییرات کوچک در نرخ ارز، اثرات فوری بر بازار داخلی و سرمایهگذاریهای بلندمدت دارد.
بهنظر میرسد آینده اقتصادی ایران، در سایه نوسانات دلار و تورم، در دستان سیاستگذار است؛ موفقیت در کنترل نقدینگی و مهار انتظارات تورمی، کلید خروج از این چرخه بیثباتی خواهد بود.
تورم، ارز و سیاستهای بانک مرکزی؛ تعادل شکننده در اقتصاد ایران
اقتصاد ایران این روزها در نقطهای حساس قرار گرفته است؛ جایی که نوسانات نرخ ارز، فشارهای تورمی و تحولات جهانی در هم تنیدهاند و مدیریت این شرایط، چالش بزرگی برای سیاستگذاران پولی و مالی ایجاد کرده است.
کامران نادری، کارشناس اقتصاد کلان در گفتگو با جهان اقتصاد، گفت: سیاستهای بانک مرکزی ایران نقش تعیینکنندهای در ثبات یا بیثباتی بازارها دارد.
وی افزود: نرخ ارز نه تنها بر قیمت کالاهای وارداتی اثر میگذارد، بلکه زنجیرهای از اثرات روانی و انتظاری در بازار ایجاد میکند. وقتی مردم و فعالان اقتصادی پیشبینی میکنند که دلار افزایش خواهد یافت، تقاضای ذخیرهای شکل میگیرد و تورم خود را تشدید میکند. مدیریت این انتظارات، به اندازه خود نرخ ارز اهمیت دارد.
از نگاه او، در سالهای اخیر تجربه نشان داده که کنترل نقدینگی و مدیریت ابزارهای پولی بانک مرکزی، بخش مهمی از کارآمدی سیاستهای اقتصادی را شکل میدهد. نادری تأکید میکند: بانک مرکزی با مداخلات دقیق و زمانبندی شده، تلاش میکند تا ضمن کاهش نوسانات نرخ ارز، از فشار تورمی بر تولیدکننده و مصرفکننده بکاهد. اما محدودیت منابع و ساختار اقتصادی کشور، پیچیدگی این کار را دوچندان میکند.
یکی از نقاط حساس، وابستگی اقتصاد ایران به واردات کالاهای اساسی و مواد اولیه است. به گفته نادری، این وابستگی باعث شده که حتی تغییرات جزئی در نرخ ارز، اثر فوری روی قیمت تمامشده تولید داشته باشد و در نتیجه تورم ایجاد کند. بنابراین سیاستهای پولی بانک مرکزی تنها وقتی اثرگذار است که با سیاستهای صنعتی، تجاری و مالی هماهنگ باشد.
این فعال اقتصادی همچنین به اهمیت نگاه بلندمدت اشاره میکند: مدیریت کوتاهمدت و واکنشی، ممکن است فشار بازار را موقت کاهش دهد، اما برای ایجاد ثبات واقعی، لازم است سیاستگذار با ابزارهای پیشگیرانه و برنامهریزی شده عمل کند و انتظارات فعالان اقتصادی را مدیریت کند.
او در ادامه میگوید: ثبات نسبی در بازار ارز و کنترل نقدینگی میتواند مسیر تولید و سرمایهگذاری را هموارتر کند. وقتی تولیدکننده بداند که مواد اولیه با نرخ منطقی و قابل پیشبینی تأمین میشود، انگیزه سرمایهگذاری و توسعه فعالیتهای صنعتی بیشتر خواهد شد. در این صورت فشار بر خانوارها نیز کاهش مییابد و قدرت خرید حفظ میشود.
به گفته نادری، ترکیب سه عامل کلیدی یعنی مدیریت نقدینگی، کنترل نرخ ارز و پیشبینیپذیری سیاستهای اقتصادی، میتواند نقطه عطفی در مسیر اقتصاد ایران باشد. او هشدار میدهد که اگر این تعادل شکننده برهم بخورد، پیامدهای تورمی و رکودی در بازارها آشکار خواهد شد و تولید و مصرفکننده به شدت آسیب خواهند دید.
در نهایت، نادری معتقد است که آینده اقتصاد ایران به توانایی سیاستگذار در ایجاد هماهنگی میان ابزارهای پولی، مالی و صنعتی بستگی دارد. هرگونه موفقیت در این مسیر، نه تنها ثبات اقتصادی ایجاد میکند، بلکه فرصتهای سرمایهگذاری و رشد صنعتی را نیز بهبود میبخشد و اقتصاد کشور را از فشارهای تورمی و نوسانات ارزی دور نگاه میدارد.