سه شنبه 04 اردیبهشت، 1403

کدخبر: 106888 11:28 1399/04/14
بحران در جامعه اروپا

بحران در جامعه اروپا

دسته‌بندی: بدون دسته‌بندی
بحران در جامعه اروپا

بحران در جامعه اروپا

دسته‌بندی: بدون دسته‌بندی

دکتر هاشم اورعی -استاد دانشگاه صنعتی شریف- درست 70 سال پیش رابرت شومان، وزیر امور خارجه فرانسه پیشنهادی در مورد تجارت زغال سنگ و فولاد ارائه داد. این توافق ساده در مورد دو کالا بین 6 کشور اروپایی که به شدت از جنگ جهانی دوم آسیب دیده بودند، منجر به تولد بازار مشترکی شد که امروز تکامل یافته و به جامعه اروپا تبدیل شده است. از آن زمان به بعد اتحاد تجاری بین جمعی از کشورهای اروپایی با موانع متعددی روبرو بوده لیکن همواره به حرکت خود در مسیر تعیین شده ادامه داده است.  در این دوره طولانی رهبران بسیاری به قدرت رسیده و کنار رفته اند، دیوار برلین ساخته شده و فروریخته و طوفان های اقتصادی متعددی در نوردیده و پس از آن دوباره آرامش حاکم شده است. علیرغم تمام این مسایل جامعه اروپا هنوز پا برجاست. طی  این دوران عمق این توافق تاریخی افزایش یافته و به بزرگترین بازار مشترک جهان تبدیل شده، شهروندان هر کشور می توانند آزادانه از مرزها عبور کرده و واحد پول یکسانی داشته باشند.

با پیوستن 22 کشور به 6 کشور اولیه، گسترش جغرافیایی اتحادیه اروپا نیز چشمگیر بوده است. دست آورد این اتحاد تاکنون صلح و رفاه اقتصادی بوده است. بدین ترتیب امروز می توان اروپا را سمبل ارزش های آزادی خواهانه و شکل مطلوبی از اقتصاد سرمایه داری به شمار آورد. لیکن بیم آن می رود که جامعه اروپا راه خود را گم کرده باشد. بیماری عالم گیری که هم اکنون جهان از جمله اروپا با آن دست و پنجه نرم می کند تنها یک بحران اقتصادی نیست بلکه به سرعت در حال تبدیل شدن به یک معضل سیاسی و قانونیست. در تئوری باید این مساله قابل حل باشد ولی مشکل اینجاست که اعضاء اتحادیه بر سر روش افزایش تاب آوری و اعمال اصلاحات لازم اختلاف نظر دارند. در شرایطی که دو قدرت بزرگ جهان یعنی آمریکا و چین با هم شاخ به شاخ شده اند، این بدترین وقتی است که جامعه اروپا به مناقشه های درونی پرداخته و این فرصت طلایی را برای ارتقاء جایگاه خود در اقتصاد جهان از دست بدهد.

فرض بر این است که عضویت در جامعه اروپا امنیت اقتصادی، سیاسی و نظامی هر یک از اعضاء را در جهان پرتلاطم امروز بهبود می بخشد ولی مشابه آنچه پس از بحران مالی دوره 2007 تا 2009 اتفاق افتاد، ویروس کرونا با اعمال فشار بر اتحادیه می رود که آن را در معرض فروپاشی قرار دهد. به عنوان مثال، قوانین مربوط به بازار مشترک در جامعه اروپا از جمله یارانه اعطایی توسط دولتها بسیار سخت گیرانه است. لیکن شرایط اقتصادی ناشی از بیماری کووید 19، دولت های عضو اتحادیه را مجبور کرده که قوانین مربوط به یارانه را کنار نهاده و با کمکی به میزان 2 هزار میلیارد یورو از ورشکستگی واحدهای اقتصادی جلوگیری کنند. مشکل دیگر واحد پول مشترک یعنی یورو است. بدیهیست کمک دولتها جهت کاهش فشار مالی ناشی از تعطیلی فعالیت های اقتصادی به افزایش بدهی آنها منجر شده و این روند ادامه خواهد یافت. لیکن افزایش قابل توجه بدهی دولت می تواند اقتصاد آن کشور را ناپایدار کرده و در نهایت به ورشکستگی بکشاند. این مساله در ایتالیا حتی قبل از شیوع ویروس کرونا مشاهده می شد چون در آن زمان نیز بالغ بر 2400 میلیارد یورو معادل 135درصد تولید ناخالص داخلی این کشور بود. برخی سیاسیون فرصت طلب این کشور جامعه اروپا را به شدت مورد انتقاد قرار می دهند که چرا کمک بیشتری به ایتالیا نمی کند. در صورتی که چنین احزابی قدرت را در این کشور به دست گیرند اصلاً بعید نیست شاهد تکرار قصه غم انگیز و طولانی جدایی بریتانیا از جامعه اروپا باشیم.

مساله سوم قوانین حقوقی جامعه اروپاست. اخیراً دادگاه قانون اساسی آلمان نظر دیوان عالی اروپا را مبنی بر قانونی بودن حمایت از ارزش یورو با خرید بدهی کشورهای عضو توسط بانک مرکزی اروپا زیر سوال برد. دولت راست گرا و پوپولیست لهستان نیز حاکم بودن نظرات حقوقی دیوان عالی اروپا را بر دستگاه قضایی کشور خود به چالش کشیده است. باید توجه داشت که اساس جامعه اروپا بر قانون نهاده شده و چنانچه فشارهای ناشی از بیماری عالم گیر فعلی، پایه های دیوان عالی اروپا را بلرزاند، کل جامعه اروپا به لرزه درخواهد آمد. البته تمام این مشکلات را می توان با آینده نگری، بده بستان و اعمال اصلاحات لازم حل کرد. جالب است که حتی قبل از شیوع ویروس کرونا، امانوئل مکرون، رئیس جمهور فرانسه هشدار داد که جامعه اروپا باید خود را برای مقابله با جهانی خشن تر آماده کند. ولی مساله این است که کشورهای عضو جامعه نظرات متفاوتی در ارتباط با اهداف و عملکرد آن در آینده دارند. کشورهای ثروتمند شمال به هیچ وجه حاضر نیستند نقش جامعه به انتقال ثروت از شمال به جنوب و نیز بخشیدن تمام بدهی اعضاء فقیر جامعه خلاصه شود. هم چنین کشورهای عضو نمی توانند در مورد نحوه مقابله با زیر سوال رفتن دموکراسی و حاکمیت قانون در لهستان و مجارستان به اتفاق نظر برسند. حتی قبل از شیوع ویروس کرونا اختلاف نظرهای جدی در ارتباط با سیاست های دفاعی، نحوه برخورد با روسیه، مهاجرت و بسیاری موارد دیگر مشاهده می شد.

در چنین شرایطی مکانیزم اصلاحات نیز به طرز وحشت انگیزی مختل شده است. از بدو شکل گیری جامعه اروپا همواره در حال اصلاح و تغییر قوانین خود بوده تا بتواند اعضاء بیشتری را جذب کند. اما پس از اینکه در تابستان سال 2005 میلادی در همه پرسی 55درصد رای دهندگان فرانسه و 62درصد رای دهندگان هلند با تغییرات پیشنهادی در قانون اساسی جامعه اروپا مخالفت کردند، رهبران دیگر کشورهای عضو جرات خود را از دست داده و از سال 2007 تغییرات اساسی ای در قوانین این جامعه ایجاد نشده است.

برخی رهبران کشورهای شمالی عضو مشکل را درک کرده و ممکن است تنها برای یک مرتبه با افزایش بودجه 7 ساله جامعه اروپا موافقت کنند. لیکن اختلافات شدیدی در ارتباط با شرایط آن وجود دارد چون تقاضای کشورهای فقیر جنوبی تا حدود 1500 میلیارد یورو بوده و از آن مهمتر آنها خواهان دریافت این وجه به صورت بلاعوض هستند و نه وام. چنانچه قرار باشد جامعه اروپا جایگاه خود را حفظ کند، کشورهای ثروتمند شمالی باید خلاقیت نشان داده و از هر گونه تغییر در قوانین جاری نهراسند. دولت های قدرتمند این اتحادیه باید به این باور برسند که سایر اعضاء هر یک خواسته های خاص خود را دارند. این کشورها باید قبول کنند که شرایط اقتصادی اعضاء جنوبی با آنها کاملاً متفاوت است و در حال حاضر مردم کشورهای فقیر عضو جامعه احساس می کنند که انتظاراتشان با پیوستن به این جمع به هیچ وجه برآورده نشده است. البته عده ای بر این باورند که در آینده نزدیک جامعه اروپا از هم پاشیده و یا واحد پول مشترک محو خواهد شد. از طرف دیگر تجریه اخیر بریتانیا به وضوح نشان داد که خروج از اتحادیه چقدر دشوار و پر هزینه است. عدم پذیرش اصلاحات اساسی موجب تضعیف دیوان عالی اروپا و حاکمیت قانون شده، پرداخت 1000 میلیارد یورو یارانه توسط دولت آلمان به تولید کنندگان این کشور بازار مشترک را به مخاطره انداخته و رکود اقتصادی یورو را به شدت به چالش خواهد کشید.

مادامی که یورو مرهمی بر دردهای اقتصادی کشورهای عضو به ویژه جنوبیان نباشد، با خطر انقراض مواجه خواهد بود. برای اطمینان خاطر خوب است رهبران جامعه اروپا دقیقاً به 230 سال قبل برگردند که در همین ماه در سال 1790 میلادی، الکساندر همیلتون موفق شد توماس جفرسون و جیمز مدیسون را متقاعد کند که دولت ایالات متحده کل بدهی 13 ایالت را پرداخت کند و در مقابل جفرسون و مدیسون موفق شدند پایتخت  آمریکا را به جنوب یعنی واشنگتن ببرند. البته در حال حاضر نیازی نیست اروپا گام هایی به این بلندی بردارد ضمن اینکه هویجی هم ندارد که شمالیان را تطمیع کند. ولی چماق خودنمایی می کند. چنانچه در این شرایط خطیر دولتهای متزلزل عضو جامعه اروپا کمک قابل توجهی دریافت نکنند، یورو و بازار مشترک با خطر فروپاشی از درون مواجه خواهد بود.

وقت آن رسیده که رهبران جامعه اروپا به خود بیایند. البته که تن دادن به سرازیر کردن ثروت از شمال به جنوب و بخشش بدهی های سنگین بسیار دشوار است ولی چنانچه به عنوان پیش پرداخت قرار دادن جامعه اروپا در مسیر توسعه و پایداری اقتصادی به آن نگاه شود، معامله خوبیست.



  • دیدگاهی برای این نوشته ثبت نشده است.
  • افزودن دیدگاه


JahanEghtesadNewsPaper

جستجو


  |