پنج شنبه 06 اردیبهشت، 1403

کدخبر: 12828 15:12 1394/03/01
چگونه میلیاردر شدند‌؟

چگونه میلیاردر شدند‌؟

دسته‌بندی: بدون دسته‌بندی
چگونه میلیاردر شدند‌؟

چگونه میلیاردر شدند‌؟

دسته‌بندی: بدون دسته‌بندی

چگونه میلیاردر شدند‌؟

ناصر ذاکری

nr.zakeri@gmail.com

طی یکی دو دهه گذشته، سروکله میلیاردرهایی در کشورمان پیدا شده‌است که میزان دارایی و سرمایه‌شان، کارشناسان و تحلیلگران آشنا به شرایط روز اقتصاد کشور را به حیرت وامی‌دارد؛ میلیاردرهایی که ثروتشان بیش از کل بودجه عمرانی یک‌ساله کشور است. اما حیرت‌انگیزتر از آن، این مطلب است که ثروت موفق‌ترین و باتجربه‌ترین بازرگانان کشورمان در مقایسه با دارایی این میلیاردرهای تازه‌وارد، پول خرد به حساب می‌آید!

درواقع، نه میلیاردر بودن جرم است و نه میلیاردر شدن خلاف محسوب می‌شود. بااین‌حال، سرعت میلیاردر شدن و به اصطلاح یک‌شبه ره صدساله طی کردن، آن هم در شرایط خاص اقتصاد امروز کشورمان، جای تأمل دارد.

امروزه پدیده میلیاردرهای تازه‌وارد در همه اقتصادهای پیشرفته دنیا اعم از اروپا، امریکا و شرق آسیا به‌خوبی قابل‌مشاهده است. این افراد با اتکا به خلاقیت و نبوغ خود، کسب‌وکاری راه می‌اندازند و با سرعت به ثروتی گزاف می‌رسند. اما با نگاهی نه چندان عمیق به شرایط اقتصادی امروز کشورمان، می‌توان‌دریافت که این‌جا از این‌گونه خلاقیت‌ها و راه‌انداختن کسب‌‌وکار پردرآمد خبری نیست، و اگر هم باشد، در مقیاسی نیست که با اتکا به آن بشود یک‌شبه ره صدساله پیمود.

یکی از مشهورترین میلیاردرهای کشورمان چندی پیش در صحبتی با خبرنگاران، از ثروت ۸۲۰۰۰ میلیاردتومانی خود سخن گفته و وقتی تعجب طرف مقابل را دیده، از شیوه موفقیت خود و چگونگی پولدارشدنش آن هم در مدتی نه چندان طولانی، سخن به میان آورده‌است.(۱) با دقت در سخنان ایشان می‌توان محاسبه‌ای سرانگشتی درباب سرعت میلیاردر شدن او، یعنی نرخ رشد سالانه دارایی‌هایش انجام داد. همین محاسبه خیلی از نکات غامض را روشن می‌کند:

طبعاً در چنین موقعیتی، او باید از پربازده‌ترین معاملاتش که موجبات موفقیت او را فراهم کرده‌اند، سخن بگوید و نشان بدهد که ثروت او ناشی از رانت و فساد مالی نیست. او می‌گوید که کارخانه داشته و هر پولی دستش می‌آمده، املاک و زمین می‌خریده‌است. در ادامه، چند مورد از بهترین معاملاتش در عرصه املاک را مثال زده‌است. با بررسی و دقت در اعداد و ارقامی که ایشان ارائه می‌کند، می‌توان گفت معاملات پربازده او در عرصه املاک حداکثر ۳۸درصد در سال بازدهی برای او داشته‌است (زمینی در لواسان خریده که ظرف ده سال قیمتش ۲۵برابر شده، یعنی سالانه ۳۸درصد بر قیمتش افزوده‌شده‌است). البته باید در نظر داشت که لزوماً تمام معاملات این فرد به این شیرینی نبوده، و این‌گونه موارد را باید گل سرسبد معاملات وی تلقی کرد.

وی همچنین به فعالیت‌های کارخانه‌داری و شرکت‌داری اشاره می‌کند، و سودی که از این فعالیت‌هایش برده‌است. با درنظر گرفتن شرایط خاص اقتصادی کشور، طبعاً نمی‌توان انتظار داشت که شرکت‌داری ایشان در شرایط معمول، سود سرشاری عاید کند. زیرا اولاً، خود او گفته‌است که هر پولی گیرش می‌آمده، املاک می‌خریده و نه کارخانه. از سوی دیگر، در شرایطی که بسیاری از واحدهای تولیدی کشور در شرف تعطیل و ورشکستگی هستند، و در بهترین شرایط، جرأت دریافت تسهیلات بانکی آزاد با نرخ ۲۶درصد را ندارند، چون می‌دانند کسب‌وکارشان چنین بازدهی نخواهدداشت که بتوانند سود این تسهیلات را بدهند، چگونه می‌توان باور کرد که کارخانجات و شرکت‌های میلیاردر مورداشاره، مثل جزیره‌ای کاملاً سرسبز در دل کویری خشک و بی‌بازده، بازده شگفت‌انگیز داشته‌باشد و او بابت این معجزه اقتصادی کاندیدای جایزه بهره‌وری یا مدیریت برتر و ... نشود.

خلاصه کنم، این فرد میلیاردر اگر به‌اصطلاح هنر کرده‌باشد، توانسته سالانه ثروت خود را در کل با نرخی بین ۳۰ تا ۳۵درصد رشد بدهد، همین.

حال اصل بحث از این‌جا شروع می‌شود. فکرش را بکنید. برای روشن شدن موضوع می‌توان به عملکرد دوربین‌های ترافیکی در بزرگراه‌ها توجه کرد. ثبت تصویر یک خودرو در دو دوربین با فاصله معین، به ما امکان محاسبه متوسط سرعت خودرو را در آن مسیر می‌دهد. به‌این‌ترتیب، می‌توان فردی را که با سرعت غیرمجار رانندگی کرده، شناسایی کرد. فردی را درنظر بگیرید که مثلاً سی سال پیش با سرمایه اندکی وارد کار تجارت و کارخانه‌داری شده، و اینک به ثروتی عظیم دست یافته‌است. در اینجا می‌توان سرعت رشد ثروت او را به طور متوسط محاسبه کرد و با سنجیدن با واقعیت‌های عینی جامعه، در این باب قضاوت کرد که عملکرد این فرد تا چه میزان درست و قانونی و غیررانتی بوده‌است. به عنوان یک مثال عددی، باید بگویم اگر فردی در طول سی سال هرسال بتواند سرمایه‌اش را ۳۰درصد افزایش بدهد، با گذشت سی سال ثروت او حدود ۲۶۰۰برابر خواهدشد. همین طور با رشد سالیانه ۳۵ درصد این ثروت ۶۵۰۰‌برابر می‌شود. حال سؤال این است: ثروت این فرد در طول سی سال گذشته چندبرابر شده‌است؟ به بیان دیگر فاصله بین یک میلیون تومان تا ۸۲۰۰۰ میلیاردتومان را با چه سرعتی طی کرده‌است.

حال با توجه به این که ثروت این فرد به گفته خودش، ۸۲۰۰۰‌ میلیارد تومان است ، با فرض بازدهی سالیانه ۳۵‌درصد که نشان از نبوغ و خلاقیت ویژه او دارد، می‌توان محاسبه کرد که وی در سال ۱۳۶۴ یعنی ۳۰‌سال پیش، احتمالاً چقدر ثروت داشته‌است: ۱۲٫۶‌میلیارد تومان. البته اگر نرخ بازدهی سالیانه را ۳۰‌درصد فرض کنیم، این رقم در حدود ۳۱٫۵‌میلیارد تومان محاسبه می‌شود.

حال سؤال این است: آیا او در سال ۶۴ و در سن ۲۲ سالگی در ابتدای فعالیت تجاری خود این همه سرمایه داشته‌است؟ قطعاً نه. وی یکی از معاملات درخشان خود در سال ۶۵ را خرید یک قطعه زمین به مبلغ یک میلیون تومان ذکر کرده‌است. تاجری با دارایی ۳۰ میلیاردی اصلاً معامله یک میلیونی نمی‌کند! چه رسد به این که بعد از سی سال آن را به یاد بیاورد!

حال یک محاسبه فرضی بکنیم: فرض کنیم ایشان در سال ۶۴ با ارفاق، ۱۰‌میلیون تومان سرمایه داشته‌است. با این فرض، بازدهی سالیانه ثروت او برای ۳۰‌ سال گذشته، برابر با رقم حیرت‌انگیز  70درصد می‌شود! یعنی ایشان برای سی سال متوالی توانسته ثروتش را هرسال ۷۰‌درصد رشد بدهد! نکته جالب این که ایشان می‌گوید نه تنها بدهی مالیاتی و بیمه‌ای ندارد، بلکه هرسال وجوهات شرعی ثروتش را هم تمام و کمال پرداخته‌است.

همین محاسبات را نه فقط برای این فرد خاص، بلکه برای همه میلیاردرهای تازه‌وارد کشورمان می‌توانیم مطرح کنیم، مثلاً آقازاده‌ای که اکنون بیش از ۵۰۰۰۰‌میلیارد تومان ثروت دارد، سی سال پیش چه ثروتی داشته و با چه سرعتی مثلاً از زندگی در یک منزل اجاره‌ای در یک منطقه فقیرنشین به مالکیت چندین کارخانه و مجتمع‌های تجاری و مسکونی رسیده‌است.

نکته قابل‌تأمل این است که در شرایط اقتصاد امروزمان، امکان رشد ۳۰‌درصدی برای کسی فراهم نیست، حتی اگر هم باشد برای چندین سال متوالی امکان‌پذیر نیست. به بیان دیگر رسیدن به نرخ رشد بالای ۴۰ درصد بدون استفاده از رانت و رابطه‌بازی غیرممکن است، چه رسد به ۶۰ و ۷۰‌درصد.  طبعاً چنین محاسباتی موردانتقاد صاحبان ثروت قرار می‌گیرد که فقط مبتنی بر حدسیات است. در جواب این انتقاد، باید از همان بزرگ ثروتمندان بپرسیم، سی سال پیش کجا بودند  و فاصله میلیون تا میلیارد را با چه سرعتی طی کردند.

به‌طوری‌که ملاحظه می‌کنید، میلیاردر بودن و حتی میلیاردر شدن محل اشکال نیست. آنچه مورد اشکال است، سرعت میلیاردر شدن با دوپینگ رانت و دسترسی به اطلاعات و ارتباطات است که کمک می‌کند فردی با طیّ‌الارض مالی(!) فاصله بین یک میلیون تا هزار میلیارد، یا زندگی در منزلی استیجاری در پایین شهر تا مالکیت چندین مجتمع تجاری و چندین کارخانه بزرگ را در فاصله زمانی اندک طی کند؛ کاری که برای کارآفرینان نابغه و بسیار کارآزموده جهان هم ممکن نیست، چه رسد به تاجر خرده‌پایی مثل فلان میلیاردر تازه‌وارد در سی سال پیش.

نکته پایانی این که شاید بتوان سر مأمور محترم راهنمایی و رانندگی کلاه گذاشت، و از زیربار پرداخت جریمه فرار کرد، اما سر دوربین‌های پشت سرهم نمی‌توان کلاه گذاشت. شاید یک‌شبه میلیاردر شدن را بتوان از دید مسؤولان مبارزه با رانت‌خواری مخفی کرد، اما چنین کلاهی را نمی‌توان سر ماشین حساب گذاشت!

--------------------------------------------------------

۱ – مصاحبه مورد نظر در آدرس زیر در دسترس است:

http://shafaf.ir/fa/news/267078/



  • دیدگاهی برای این نوشته ثبت نشده است.
  • افزودن دیدگاه


JahanEghtesadNewsPaper

جستجو


  |