پنج شنبه 09 فروردین، 1403

کدخبر: 4767 16:24 1393/05/28
فيلمساز بايد مشخص کند مي خواهد چه مخاطبي را راضي کند

فيلمساز بايد مشخص کند مي خواهد چه مخاطبي را راضي کند

دسته‌بندی: بدون دسته‌بندی
فيلمساز بايد مشخص کند مي خواهد چه مخاطبي را راضي کند

فيلمساز بايد مشخص کند مي خواهد چه مخاطبي را راضي کند

دسته‌بندی: بدون دسته‌بندی

محمود دهقان- در مورد اهميت مخاطب شناسي در توليد آثار فرهنگي و هنري شکي نيست زيرا وقتي حرف توليد زده مي شود يعني تقاضايي هم در کار است.اما اين مخاطب شناسي در صنعت سينما داراي چالش هاي زيادي است که بخشي از آن با آنتونيا شرکا مدرس و منتقد سينما مطرح مي شود.

بحث را از اينجا آغاز مي کنم که به نظر شما در سينماي ايران سطح مخاطب شناسي و درک مخاطب شناسي نزد فيلمساز ها در چه سطحي قرار دارد و به طور کل مخاطب شناسي در صنعت سينما چيست و چه اهميتي دارد؟
من فکر مي کنم به علت اينکه سينما يک صنعت است و بنابراين يک محصولي توليد مي کند که اين محصول يک کالاي فرهنگي است(از نگاه ماترياليستي) و به واسطه ي فروش آن است که مي تواند چرخ اين صنعت بچرخد نقش مخاطب پر رنگ مي شود.
همين طور که در عرصه بازار، توليد کننده وقتي کالايي را توليد مي کند متوجه است که مشتريان آن کالا چه قشري و چه کساني هستند و طبق سلايق آنها دست به توليد مي زند در سينما نيز بدين گونه است.
در واقع مي فرماييد که توليد کننده،?بازار هدف خود را مي شناسد و فيلمساز نيز بايد اين گونه باشد؟يعني قبل از توليد بازار خود را بشناسد؟
در سينما وقتي يک فيلمساز فيلمي را مي سازد قاعدتا بايد بداند که چه کساني قرار است اين فيلم را تماشا کنند و با در نظر گرفتن اين موضوع لحن و ساختار و سبک را تعيين مي کند.
در حال حاضر فيلم هايي که در سينماي ايران توليد مي شوند و به فروش  ميلياردي مي رسند،?مي توان چنين نتيجه اي گرفت که روي مخاطب ايراني کار کرده اند و آن را مي شناسند؟
بله همين طور است.
اما ما ميبينيم که همين فيلم ها در فستيوال و جشنواره هاي خارجي جايي ندارند،?اينکه يک فيلمساز فقط مخاطب داخلي را هدف قرار مي دهد، آيا در دراز مدت اثر منفي براي سينماي ايران نمي گزارد؟
خوب ما يک دوره اي طولاني، حداقل دو دهه در ايران  فيلمهايي داشتيم که به دليل جشنواره محور بودن آسيب ديدند،?يعني با اين نيت که فيلمشان در جشنواره ها تحسين و ديده شود و هم در داخل محبوب شوند، فيلم ها شتر،?گاو و پلنگ شدند در نهايت هم، نه در جشنواره ها مورد تحسين قرار گرفتند و نه در داخل فروش خوبي کردند.
فيلمساز بايد مشخص کند که مي خواهد چه مخاطبي را راضي کند، من اعتقاد دارم فيلم هايي که مي خواهند همه نوع مخاطبي را حفظ کنند و داشته باشند مانند آدمهايي هستند که مي خواهند با همه دوست شوند و در نهايت يک وجهه بي  هويتي از خودشان نشان مي دهند.
پس شما اعتقاد داريد که فيلمساز بايد مشخص شده قدم بردارد تا دچار بي هويتي نشود؟
بله من اين طور فکر مي کنم، البته يک حرف هم وجود دارد که بزرگي مي گفت هرچه ملي تر جهاني تر، در اين مورد مي شود فيلم جدايي را مثال زد که لزوما هدفش جشنواره خارجي نبود ولي چون دردي در آن وجود داشت و آن درد را خيلي صادقانه بيان مي کند در خارج از کشور هم ديده مي شود و مورد تقدير قرار مي گيرد.
مهم اين است که فيلساز با خودش صادق باشد و تکليف خود را بداند و بعضي وقتها اين مهم تر است تا اينکه به مخاطب فکر کند، فيلساز هايي هم هستند که براي دل خودشان مي سازند و اصلا به مخاطب فکر نمي کنند که بعضا فيلم هاي خوبي هم از آب در مي آيند.
در کل اين دو ديدگاه بايد جدا شود يعني در وجه اقتصادي توجه به مخاطب صورت مي گيرد که فيلم به فروش چشمگير دست پيدا کند که بايد در آن قطعا مخاطب شناسي قوي وجود داشته باشد



  • دیدگاهی برای این نوشته ثبت نشده است.
  • افزودن دیدگاه


JahanEghtesadNewsPaper

جستجو


  |